تریدینگ فایندر

تفاوت‌های بنیادی نگاه اسلام و غرب به زن

 مهدی جبرائیلی تبریزی
تفاوت‌های‌ نگرشی اسلام و غرب، ریشه در مبانی فلسفی، انسان‌شناسی، اهداف و ارزش‌های هر دو منظومه و چارچوب فکری و معرفت‌شناختی دارد. در تحلیل تطبیقی هر دو رهیافت به چند محور اصلی می‌توان اشاره کرد:
۱. مبانی انسان‌شناختی و هویت زن
در اسلام؛ زن و مرد در اصل خلقت و انسانیت برابرند(نساء/1). ارزش زن را ذاتی و برخاسته از «انسان بودن» او می‌داند. تفاوت‌های فیزیکی و روان‌شناختی به معنای برتری یکی بر دیگری نیست، بلکه مکمل ‌بودن را نشان می‌دهد. معیار برتری در اسلام تقوا، رفتار و اخلاق است، نه جنسیت.
تریدینگ فایندر


غرب مدرن؛ ارزش زن را بر پایه «اصل فردیت» و «آزادی انتخاب» تعریف می‌کند. در این نگرش با تأثیرپذیری از جنبش‌های فمینیستی و اومانیسم، هویت زن اغلب در تقابل با مرد و در چارچوب «برابری مطلق» تعریف می‌شود. گاهی تأکید بر تشابه کامل نقش‌ها و حتی انکار تفاوت‌های طبیعی وجود دارد و هرگونه تفاوت نقش یا وظیفه مبتنی بر جنسیت، نوعی تبعیض تلقی می‌شود.
2. آزادی و محدودیت‌ها
اسلام، آزادی را در چارچوب «اخلاق، کرامت و سلامت اجتماعی» تعریف می‌کند. برای امنیت و حرمت زن (از جمله حجاب و برخی محدودیت‌های رفتاری) ساختارهایی تعیین می‌کند که آن را به ‌نفع کرامت زن می‌داند.
غرب، آزادی را بیشتر با رفاه فردی و انتخاب شخصی تعریف می‌کند. هرگونه محدودیت مبتنی بر جنسیت - حتی با هدف حفظ کرامت- معمولاً «محدودسازی آزادی» محسوب می‌شود.
3. خانواده و ازدواج
خانواده در الگوواره اسلامی سنگ بنای جامعه است و زن و مرد با ازدواج، مکمل یکدیگر می‌شوند. حقوق و مسئولیت‌های متفاوت (مانند نفقه و تمکین) 
بر اساس تفاوت‌های طبیعی و به منظور حفظ تعادل خانواده طراحی شده‌اند. خانواده مرکز رشد شخصیت انسان است و برای زن نقشی محوری و محترم در خانواده قائل است، در عین اینکه مشارکت اجتماعی و اقتصادی او را هم مجاز می‌داند.
در غرب مدرن؛ ساختار خانواده دچار تحولات گسترده‌ای شده و شکل‌های مختلفی از زندگی مشترک (هم‌خانگی بدون ازدواج، خانواده‌های تک‌والدی، ازدواج همجنس) به رسمیت شناخته می‌شود. گاهی تأکید بر تقسیم کاملاً مساوی وظایف، بدون توجه به تفاوت‌های تکوینی است.
4. عفت و حجاب
در اسلام حجاب و عفت به عنوان ارزشی برای حفظ کرامت زن، صیانت از حریم شخصی و سلامت جامعه مطرح است. از این‌رو بر وقار، حیا و حفظ حرمت جسمی و روحی زن تأکید دارد. این محدودیت‌ها برای مردان نیز (در قالب حجاب چشم و کنترل نگاه) وجود دارد. در غرب مدرن عفت و حجاب عموماً به عنوان محدودیت‌های تحمیلی و نماد واپسگرایی تفسیر می‌شود. آزادی پوشش و رفتار جنسی (در چارچوب قوانین مدنی) جزئی از حقوق فردی تلقی می‌گردد.
در پارادایم اسلامی بدن زن حریم خصوصی محسوب می‌شود و نباید به عنوان کالایی برای نمایش یا مصرف عمومی قرار گیرد. ارزش زن به تقوا و شخصیت اوست، نه ظواهر فیزیکی. اما الگوی غرب مدرن بدن زن را بخشی از آزادی فردی او تلقی می‌کند چنانکه در رسانه‌ها و فرهنگ مصرفی غالباً موضوع نمایش و بازاریابی است. اگرچه جنبش‌های فمینیستی علیه این نگرش اعتراض کرده‌اند، اما جریان اصلی فرهنگ غرب هنوز بر ابژه‌سازی بدن زن تأکید دارد.
5. حضور و حقوق اجتماعی زن
در اسلام حضور زن در جامعه پذیرفته شده، اما در چارچوب ارزش‌های اسلامی و با حفظ کرامت انسانی. اسلام هم به نقش خانوادگی (همسری و مادری) و هم به مشارکت اجتماعی، علمی و اقتصادی زن اهمیت می‌دهد؛ اما این مشارکت نباید به آسیب‌های اخلاقی یا فروپاشی خانواده منجر شود.
در غرب مدرن عمدتاً بر استقلال اقتصادی، دستیابی به موقعیت‌های شغلی مشابه مردان و رقابت در عرصه عمومی تأکید دارد. در برخی گرایش‌های افراطی، نقش مادری و همسری کمرنگ یا حتی به عنوان مانعی برای پیشرفت تلقی می‌شود.
6. حقوق و تکالیف
در اسلام حقوق زن (حق مالکیت، ارث، آموزش، انتخاب شوهر، فعالیت اقتصادی، سیاسی و...) در چهارده قرن پیش به رسمیت شناخته شد، اما در کنار آن تکالیفی نیز وجود دارد. برخی تفاوت‌های حقوقی (مانند ارث یا شهادت) مبتنی بر ملاحظات اجتماعی و اقتصادی است و بر اساس «تقسیم مسئولیت‌ها» توجیه می‌شود، نه کم‌ارزش‌تر بودن زن.
غرب مدرن برابری حقوقی و قانونی را محور فرض کرده و بر اصل «برابری نقش‌ها» تأکید دارد. تفاوت نقش‌های خانوادگی بر اساس جنسیت را اغلب «کلیشه جنسیتی» می‌داند. در مواردی (مانند قوانین مربوط به طلاق یا حضانت) تلاش شده تا تبعیض‌های تاریخی جبران شود. اما گاهی افراط در این راه، به تضاد با حقوق طبیعی زن (مانند حق مادری) منجر شده است. با انکار تفاوت‌ها، زن را در معرض بهره‌کشی اقتصادی و جنسی قرار داده است. از این‌رو می‌توان این ادعای برابری جنسیتی را دروغ بزرگ تمدن غرب در موضوع زن دانست که با هدف استثمار زن مهندسی شد و گرنه «اساساً نگرش غربی نسبت به زن، یک نگرش مبنی بر عدم برابری و عدم تعادل است. شما به شعارهایی که در غرب داده می‌شود، نگاه نکنید؛ این شعارها پوچ است و حاکی از واقعیت نیست. فرهنگ غربی را از این شعارها نمی‌شود فهمید. فرهنگ غربی را باید در ادبیّات غربی جست‌وجو کرد. کسانی که با ادبیّات اروپایی، با شعر اروپایی، با رمان و داستان و نمایشنامه‌های اروپایی آشنا هستند، می‌دانند که در چشم فرهنگ اروپایی، از دوران قرون وسطی و بعد از آن تا اواسط قرن فعلی، زن موجود درجه‌ دوم بوده است! هرچه برخلاف این ادّعا کنند، خلاف می‌گویند. شما به نمایشنامه‌های معروف شکسپیر انگلیسی نگاه کنید، ببینید با چه نفسی و با چه زبانی و با چه دیدی در این نمایشنامه‌ها و سایر ادبیّات غربی به زن نگاه می‌شود! مرد در ادبیات غربی، سرور و ارباب زن و اختیاردار اوست، که بعضی از نمونه‌های این فرهنگ و آثار آن، امروز هم باقی است» (مقام معظم رهبری).
تریدینگ فایندر