تریدینگ فایندر

۱۶ آذر و رسالت دانشجوی امروز

در خونین‌ترین روز پاییز ۱۳۳۲، سه دانشجوی دانشگاه تهران نه تنها در برابر استکبار ایستادند، بلکه الگویی از دانشجوی «صاحب‌رسالت» را ترسیم کردند که دانشگاه را نه محل کسب مدرک، که سنگر دفاع از هویت و ساختن تمدن‌ می‌داند. امروز، در ادامه همان راه، رسالت دانشجو دو بال اساسی دارد؛  مقاومت در برابر سلطه و پیشبرد اقتدار علمی. 
شهادت سه دانشجوی بیدار، تنها یک تراژدی نبود؛ زلزله‌ای بود که نشان داد استقلال یک ملت، با سکوت و بی‌تفاوتی حفظ نمی‌شود. این واقعه، نقطه گسستی بود که هویت دانشگاه ایرانی را برای همیشه با مفهوم استکبارستیزی گره زد. استکبارستیزی، واکنشی احساسی یا شعاری نیست؛  ضرورتی عقلانی و تاریخی برای حفظ کرامت و حاکمیت ملی است. استکبار، یعنی آن قدرت سازمان‌یافته ضدبشری که خود را محور حقانیت می‌داند و می‌خواهد اراده، الگو‌های فکری و مناسبات سیاسی‌اش را بر دیگران تحمیل کرده و ملت‌ها را به انقیاد و بردگی بکشاند. در تجربه ایران، این چهره را می‌توان در دهه‌ها رفتار سیاسی، امنیتی و اقتصادی قدرت‌هایی مانند امریکا دید. اما ذات سلطه، ایستا نیست؛ پیوسته در قالب‌های نوین متجلی می‌شود. شناخت این دگرگونی‌ها، امروز سنگ بنای بصیرت دانشگاهی است. 
در دوران معاصر، ابزار سلطه صرفاً توپ و تانک نیست؛ بلکه استکبار و نظام سلطه در پوشش نظریه، روایت علمی، مدل توسعه و گفتمان مسلط دانشگاهی نفوذ می‌کند. این همان استعمار نوین ادراکی است که قصد دارد ذهن‌ها را تسخیر کند که بعد از رسیدن به آن به راحتی خاک و منابع ملت‌ها را به چنگ خواهد آورد. در این شیوه، تحلیل‌ها و چهارچوب‌های تفسیر جهان، از کانون‌های قدرت جهانی صادر می‌شود. اعتماد به نفس ملی و توانایی حل مسائل با تکیه بر داشته‌های بومی تضعیف می‌گردد. مسائل جهانی تنها از دریچه منافع و روایت قدرت‌های مسلط تعریف می‌شود و هویت تاریخی و فرهنگی ملت‌ها، در حاشیه یا در معرض تحریف قرار می‌گیرد. این فرآیند گاه به صورت نامحسوس در سرفصل‌های درسی، اولویت‌های پژوهشی، معیار‌های «اعتبار علمی» و حتی در ادبیات بخشی از روشنفکران و اساتیدی نمود می‌یابد که آگاهانه یا ناآگاهانه به بازتولید نگاهی وابسته و غرب‌محور می‌پردازند. 
امروز بخش عمده‌ای از اعمال سلطه در قالب «جنگ شناختی» صورت می‌گیرد؛ جنگی تمام‌عیار برای تسلط بر ادراک، تصور و تفسیر مردم از واقعیت. در این میدان روایت‌سازی جایگزین اعمال قدرت مستقیم شده است. تصویرپردازی رسانه‌ای جای دخالت نظامی را گرفته و عملیات روانی سازمان‌یافته جای دیپلماسی علنی را پر کرده است. در این فضای پیچیده، شبکه‌های اجتماعی به یکی از میدان‌های اصلی نبرد بدل شده‌اند؛ جایی که جریان‌های هدفمند، با ابزار‌هایی مانند ترندسازی جهت‌دار، انتشار اخبار جعلی، دستکاری عواطف و ساختن روایت‌های یکسویه، به دنبال شکل‌دهی به ذهنیت و باور‌های نسل جوان هستند. در چنین شرایطی، نقش دانشگاه دوچندان می‌شود؛ یا باید بتواند این سازوکار‌های پیچیده را به طور آگاهانه رصد، تحلیل و افشا کند، یا آنکه خود، ناخواسته به حلقه‌ای در زنجیره بازتولید آنها تبدیل شود. 
تریدینگ فایندر


اگر دیروز استکبار با کودتا و دخالت مستقیم، حاکمیت سیاسی ملت‌ها را نشانه می‌گرفت، امروز «عرصه علم و دانش» به یکی از اصلی‌ترین عرصه‌های نبرد تبدیل شده است. دانشجوی آگاه و بیدار باید بداند که وابستگی علمی، مقدمه وابستگی سیاسی است و قدرت‌های استکباری می‌کوشند با ایجاد نظام وابستگی در علم و فناوری، ملت‌ها را در چرخه مصرف دانش دست‌دوم و اجرای پروژه‌های تحمیلی نگه دارند. همچنین دانشگاه‌های ما هدف عملیات نرم هستند؛ شبکه‌های پیچیده علمی- فرهنگی با ابزار‌هایی مانند بورسیه‌های جهت‌دار، همایش‌های موضوع‌محور، استانداردسازی یک‌سویه تولید علم (مانند برخی شاخص‌های صرفاً کمی) و جریان‌سازی روشنفکری، تلاش می‌کنند نخبگان را جذب و جهت‌دهی کنند. همچنین باید به این توجه کند که تولید علم بومی، یک جهاد است و دانشجوی مسئول کسی است که در رشته تخصصی خود، نه تنها مصرف‌کننده نظریه‌های وارداتی نباشد بلکه پرسش‌گر، نقاد و خلاق باشد و در پی حل مسائل واقعی کشور با تکیه بر فرهنگ و زمینه بومی برآید. رهبر انقلاب اسلامی بار‌ها بر «جنبش نرم‌افزاری و تولید علم» به عنوان یک وظیفه ملی تأکید کرده‌اند. اقتدار علمی تنها به معنای تولید مقالات پژوهشی نیست بلکه به معنای ایجاد توانمندی برای تعریف مسائل، طراحی راه‌حل‌ها و تعیین جهت‌گیری‌های کلان ملی است. دانشجو در این میدان موظف است بر علوم راهبردی تمرکز کند و پیگیری رشته‌هایی که ضامن استقلال و امنیت ملی هستند مانند هسته‌ای، نانو، بیوتکنولوژی، هوش مصنوعی، علوم دفاعی و... را در اولویت قرار دهد و با ترجمه علم به فناوری و قدرت و تلاش برای تبدیل دانش به محصول، صنعت و توانمندی ملموس که مشهودترین پاسخ به تحریم‌ها و فشارهاست در راه مقابله با سلطه و استکبار بکوشد. در پرتو این شرایط، وظیفه تاریخی دانشجوی بصیر و آگاه را می‌توان در چند محور خلاصه کرد:
بصیرت افزایی: مطالعه عمیق تاریخ مبارزات ضداستعماری ایران و جهان، و درک مکانیسم‌های نوین سلطه در عرصه‌های اقتصادی، رسانه‌ای و فرهنگی. 
نقد افشاگرانه و ارائه راهکار مسئولانه: توانایی نقد افشاگرانه استکبار خارجی و ارائه راه حل برای کاستی‌های داخلی؛ افشای طرح‌های استکبار جهانی از یکسو، و طرح‌ریزی و مطالبه برای حل موانع پیشرفت و عدالت در داخل از سوی دیگر. 
پیشرفت علمی درون زا: تبدیل علم به ابزاری برای اقتدار ملی و حل مسائل واقعی کشور، نه معبری برای فرار مغز‌ها یا جذب در سیستم علمی سلطه. تمرکز بر علوم راهبردی و تکنولوژی‌های کلیدی. 
مقاومت در برابر استعمار فرانو: شناسایی و مقابله هوشمندانه با اشکال نفوذ فرهنگی و ادراکی در محیط دانشگاه و جامعه، از الگو‌های تقلیدی بی‌پرسش تا معیار‌هایی که هویت و مسائل ملی را نادیده می‌گیرند. 
احیای تشکل‌های پویا و مستقل: احیا و تقویت نهاد‌های دانشجویی که در عین تعهد به آرمان‌های انقلاب و استقلال، بتوانند با قدرت تفکر، نقادی و ابتکار، گفتمان زنده و تأثیرگذار انقلابی را نمایندگی کنند. 
متأسفانه در چند دهه گذشته، بخشی از فضای دانشگاه و جنبش دانشجویی، تحت تأثیر عوامل مختلف از گسترش کمی و چالش کیفی گرفته تا بعضاً تبدیل شدن به عرصه رقابت‌های جناحی، از رسالت اصلی و عمق استکبارستیزانه خود فاصله گرفته است. گاه انرژی نقد متوجه درگیری‌های داخلی و فرسایشی شده و گاه به انفعال و بی‌تفاوتی نسبت به پروژه‌های سلطه انجامیده است. این در حالی است که ایران امروز، با شگرد‌های پیچیده سلطه نرم و جنگ روایت‌ها، بیش از هر زمان دیگری به هوشیاری، وحدت و بصیرت دانشگاه نیاز دارد. ۱۶ آذر به ما یادآوری می‌کند که اقتدار واقعی دانشگاه، نه در دنباله‌روی، که در توانایی «فهمیدن جهان و نظام بین‌المللی سلطه و سازوکار‌های اعمال سلطه» و ایستادن در برابر آن شکل گرفته است. استقلال، تنها یک مقوله سیاسی نیست؛  استقلال فکری، روایت‌گری مستقل و مصونیت ادراکی نیز هست. امروز که میدان نبرد به فضای ذهن و شناخت کشیده شده، دانشگاه اگر بخواهد وارث راستین آن سه شهید و سایر شهیدان دانشجو مانند شهید رضایی‌نژاد وشهید شهریاری و شهدای دانشمند جنگ ۱۲ روزه اخیر باشد، باید بار دیگر به کانون تولید پرسش‌های بنیادین، نقد آگاهانه و خلق الگو‌های پیشرفت متکی بر خویشتن تبدیل شود. این، نه یک انتخاب، که تکلیف تاریخی نسل امروز دانشگاهیان است. ۱۶ آذر به ما می‌آموزد که دانشگاه پیروز، دانشگاهی است که هم می‌تواند در برابر سلطه و استکبار بایستد، هم می‌تواند تمدن بسازد. دانشجوی امروز، وارث شهدایی است که فهمیدند «نخواستن سلطه» کافی نیست، باید «توانستن ساختن» را نیز آموخت.
تریدینگ فایندر