تریدینگ فایندر

هراس تروئیکای اروپایی از تنها ماندن در برابر پوتین


گروه سیاسی: نشست اخیر لندن در حالی با حضور رهبران انگلیس، فرانسه، آلمان و رئیس‌جمهوری اوکراین برگزار شد که یک نگرانی واحد بر فضای سیاسی اروپا سایه انداخته است: ترس از تکرار «یالتای جدید»؛ توافقی پشت‌پرده میان آمریکا و روسیه بدون حضور مؤثر اروپایی‌ها. برای پایتخت‌های اروپایی، تجربه تاریخی کنفرانس یالتا در سال ۱۹۴۵ که به تقسیم حوزه نفوذ قدرت‌های بزرگ انجامید، همچنان کابوس زنده‌ای است که در هر تنش ژئوپلیتیک، امکان تکرار آن وجود دارد. اکنون نیز بحث‌های غیررسمی درباره طرح‌های اولیه آمریکا برای چارچوب صلح اوکراین، بار دیگر این هراس را به سطح آورده و اروپا را واداشته است تا برای تثبیت نقش خود در روند صلح وارد عمل شود. به گزارش «تجارت»، این نگرانی با مواضع اخیر کی‌یف گره خورده است. اوکراین به‌صراحت اعلام کرده حاضر نیست حتی یک وجب از خاک خود را به روسیه واگذار کند؛ موضعی که هرگونه مصالحه سریع یا توافق «کم‌هزینه» را برای دولت آمریکا دشوار می‌کند. اما در واشنگتن و مسکو هنوز زمزمه‌هایی درباره «گزینه‌های میانی» وجود دارد؛ گزینه‌هایی که ممکن است در نگاه اروپا، بیش از حد به خواسته‌های کرملین نزدیک باشد. از همین رو، رهبران اروپایی تلاش می‌کنند در مذاکرات لندن و مجموعه نشست‌های مشابه، ضمن ارسال پیام روشن به کی‌یف، واشنگتن و مسکو، جایگاه خود را به‌عنوان شریک تصمیم‌ساز در روند صلح تثبیت کنند.
اروپا؛ از پرداخت‌کننده فاکتور جنگ تا مطالبه‌گر نقش فعال
اروپا طی دو سال و نیم گذشته، بیشترین هزینه‌های اقتصادی و مالی جنگ را پرداخت کرده است؛ از کمک‌های کلان اقتصادی به اوکراین گرفته تا پذیرش موج بزرگ پناهجویان، اجرای تحریم‌های پیچیده علیه روسیه و مدیریت بحران انرژی. به همین دلیل، در پایتخت‌های اروپایی این استدلال تقویت شده که قاره‌ای که هزینه‌های جنگ را می‌پردازد، باید در طراحی صلح نیز نقش تعیین‌کننده داشته باشد. مقامات اروپایی می‌گویند خطرناک‌ترین سناریو برای اروپا، صلحی است که در اتاق‌های دربسته واشنگتن و مسکو نوشته شود و در آن، امنیت بلندمدت اروپا موضوعی فرعی تلقی شود. بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید این نگرانی را چند برابر کرده است. بسیاری از تحلیلگران اروپایی معتقدند رئیس‌جمهوری جدید آمریکا به‌جای نگاه ژئوپلیتیک گسترده، نگاهی معامله‌محور و مبتنی بر کاهش هزینه‌ها به جنگ اوکراین دارد. احتمال تمایل واشنگتن به توافقی سریع که در آن، امتیازهایی در اختیار روسیه قرار گیرد—از جمله در حوزه مناطق اشغالی یا محدودسازی ظرفیت نظامی کی‌یف—برای اروپا به معنای تهدید معماری امنیتی پس از جنگ است. در اروپا این گزاره بارها تکرار می‌شود که «صلح پایدار نمی‌تواند بر اساس خستگی آمریکا یا معامله شخصی روسای جمهور شکل بگیرد».
نسخه اروپایی صلح؛ ایده‌ای بلندپروازانه اما ناهماهنگ

تریدینگ فایندر


سه قدرت بزرگ اروپایی -انگلیس، فرانسه و آلمان- در ماه‌های اخیر تلاش کرده‌اند طرحی با امضای اروپایی برای صلح ارائه دهند. اگرچه این طرح هنوز به سند رسمی تبدیل نشده، اما کلیات آن شامل چهار محور اصلی است: نخست) تضمین‌های امنیتی محکم برای اوکراین، دوم) پیوند دادن افق صلح با مسیر عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا، سوم) استفاده از دارایی‌های مسدودشده روسیه برای بازسازی، و چهارم) حفظ بخشی از تحریم‌ها به‌عنوان اهرم فشار. با این حال، مهم‌ترین نقطه ضعف نسخه اروپایی، نبود اجماع داخلی در خود اروپا است. کشورهای شرق اروپا با حساسیت بالا نسبت به روسیه، هرگونه امتیازدهی -even نمادین- را خط قرمز می‌دانند. در مقابل، برخی دولت‌های غربی که با اعتراضات اقتصادی، تورم و فشار افکار عمومی روبه‌رو هستند، از ادامه جنگ فرسایشی خسته شده‌اند و مایلند مسیر سریع‌تری برای کاهش هزینه‌ها بیابند. این شکاف عمیق، توان اروپا برای ارائه یک طرح شفاف و واحد را به‌شدت کاهش داده است.
نقش لندن؛ میان جاه‌طلبی پسابرگزیت و محدودیت‌های داخلی
انگلیس، میزبان نشست اخیر، در تلاش است نشان دهد که حتی پس از خروج از اتحادیه اروپا نیز یکی از ستون‌های امنیت قاره باقی مانده است. لندن کمک‌های نظامی بزرگی به اوکراین ارائه کرده و می‌خواهد خود را محور هماهنگی غرب معرفی کند. اما این کشور نیز با بحران‌های اقتصادی، کسری بودجه دفاعی و فشار افکار عمومی روبه‌روست. پرسش اینجاست که آیا انگلیس می‌تواند از این نقش نمادین فراتر رود و ابتکار واقعی در روند صلح ارائه دهد یا نه. فرانسه هم تلاش دارد نقش سنتی خود به‌عنوان میانجی و طراح معماری امنیتی اروپا را حفظ کند، اما ابتکارهای پاریس اغلب تحت‌الشعاع واشنگتن و ناتو قرار می‌گیرد. آلمان نیز که از آغاز جنگ با بحران گاز، فشار بر صنایع و بحث‌های داخلی درباره افزایش بودجه دفاعی روبه‌رو بوده، به‌خوبی می‌داند که هر گونه توافق صلح اثر مستقیم بر اقتصاد و امنیتش خواهد داشت.
کی‌یف و خط قرمزهای غیرقابل مذاکره
در طرف مقابل، اوکراین قاطعانه اعلام کرده است که هیچ‌گونه واگذاری خاک را نمی‌پذیرد. این موضع، اروپا را در وضعیتی پیچیده قرار داده است. از یک‌سو، پایتخت‌های اروپایی نمی‌خواهند کی‌یف را تحت فشار مستقیم برای امتیازدهی قرار دهند؛ زیرا این موضوع می‌تواند پیام خطرناکی به روسیه و دیگر بازیگران جهانی مخابره کند. از سوی دیگر، در محافل اروپایی واقعیتی وجود دارد که کمتر علنی بیان می‌شود: اینکه بدون نوعی مصالحه سرزمینی، رسیدن به توافق سریع دشوار است. بنابراین اروپا تلاش می‌کند موضع کی‌یف را تقویت کند اما هم‌زمان در مذاکرات با آمریکا و روسیه، خطوط قرمز خود را نیز وارد چارچوب صلح کند.
هراس از کنار گذاشته شدن از میز اصلی
یکی از پرتکرارترین تحلیل‌ها در اروپا این است که وزن آمریکا در هرگونه توافق آنقدر بالاست که نقش اروپا در بهترین حالت تکمیلی خواهد بود. اروپا به‌خوبی آگاه است که بدون ضمانت‌های امنیتی واشنگتن، هیچ صلح پایداری در اوکراین قابل تحقق نیست. اما این وابستگی امنیتی به آمریکا، طیف گسترده‌ای از کارشناسان اروپایی را نگران کرده که مبادا بار دیگر مصالحه‌ای میان واشنگتن و مسکو شکل بگیرد که به قیمت کاهش امنیت اروپا تمام شود. در اندیشکده‌های اروپایی، این ترس به‌طور فزاینده‌ای مطرح است: قاره سبز پرداخت‌کننده هزینه‌هاست اما تصمیم‌ها در جای دیگری گرفته می‌شود. از این منظر، نشست لندن بیش از آنکه «نشست تصمیم‌گیری» باشد، یک «اعلام حضور» است؛ تلاشی برای اینکه اروپا نشان دهد نمی‌خواهد فقط در پایان کار، فکت‌شیت توافق را مطالعه کند.
آزمونی برای وزن واقعی اروپا
اگرچه نشست لندن دستاورد بزرگی در ظاهر نداشت، اما معنای سیاسی آن برای اروپا مهم است: تلاش برای عبور از نقش ناظر نگران و تبدیل شدن به معمار شریک صلح. با این حال، پرسش بنیادین همچنان بی‌پاسخ مانده است؛ آیا اروپا می‌تواند وزن ژئوپلیتیک لازم برای تأثیرگذاری بر روند صلح را به‌دست آورد؟ تا زمانی که شکاف‌های داخلی اروپا پابرجاست، تا زمانی که توازن قدرت میان واشنگتن و مسکو خارج از دسترس بروکسل شکل می‌گیرد، و تا زمانی که اوکراین و روسیه بر مواضع حداکثری خود اصرار دارند، رسیدن به صلح نه تنها دشوار که شاید دور از انتظار باشد. اما آنچه برای اروپا حیاتی است، جلوگیری از وقوع سناریویی است که در آن بار دیگر مرزهای امنیتی قاره بدون حضور مؤثر اروپایی‌ها تعریف شود؛ سناریویی که در ذهن بسیاری، یادآور «یالتای جدید» است. به همین دلیل، نشست لندن نه نقطه پایان، بلکه آغاز فصل تازه‌ای از نبرد دیپلماتیک اروپا برای سهم‌خواهی در آینده امنیت قاره است؛ فصلی که نتیجه آن تعیین خواهد کرد آیا اروپا بازیگر اصلی خواهد بود یا همچنان پرداخت‌کننده بدون حق رأی باقی می‌ماند.

تریدینگ فایندر