روزنامه اعتماد
1404/09/20
كيفيت حضور دختر پيامبر(ص) در مسجد
محمدجواد محمدحسيني«بلاغاتُ النّساء» كتابي به زبان عربي نوشته ابوالفضل أحمد بن أبي طاهر مروزي ملقب به ابن طيفور، مورخ اهلسنت (۲80- ۲04ق) است كه در آن سخنان فصيح و بليغ، اشعار و سخنان كوتاهِ زنان تاريخ اسلام در سه قرن نخست قمري نقل شده است.
ابنطيفور بخش نخست اين كتاب را به سخنان عايشه، دختر ابوبكر و همسر پيامبر (ص) اختصاص داده است؛ اما بخش دوم اين كتاب اختصاص دارد به دو خطبه از حضرت فاطمه زهرا (س)، دختر گرامي حضرت محمد (صلّياللهعليهوآلهوسلّم).
دو خطبهاي كه ابنطيفور نقل كرده، يكي خطبهاي است كه مشهور شده به خطبه فدكيه و ديگري، سخنان ايشان خطاب به زنان مدينه است كه هنگام عيادت از آن بانو در زمان بيماري ايشان كه منجر به شهادتشان شد، ايراد شده است.
آنچه در اين نوشتار موردنظر است، مقدمات ايراد خطبه فدكيه است.
درباره پروژه تاريخپژوه
قبل از ورود به بحث، خوب است اين نكته متذكر شود كه آنچه پژوهنده تاريخ با آن سر و كار دارد، روايتهايي از يك واقعه است. در مورد تاريخ سده اول هجري قمري ما معمولا به روايتهايي دسترسي داريم كه دو يا سه قرن بعد در كتابهايي تدوين و گردآوري شدهاند. اين روايات ابتدا حالت شفاهي داشته و بعد به صورت تكنگاريهايي درآمده و سپس مورخاني چون طبري، بلاذري و واقدي و... با استناد به اين تكنگاريها و مكتوبات، كتابهايي جامع تدوين كردهاند. در زمان ما دسترسي به بسياري از آن تكنگاريها مقدور نيست. بنابراين باب بازانديشي در مطالعه اين روايات گشوده است و هرگز نميتوان مجموع اين روايات را به صورت جزمي مطابق با واقع دانست و البته از طرفي ديگر نميتوان بدون دليل موجه، اين روايات را يكسره رد كرد. با اين توضيح، سراغ رواياتي ميرويم كه در آن واقعه شكايت دختر پيامبر (ص) از حاكم وقت مسلمين بازتاب يافته است.
درباره اصالت خطبه فدكيه
مولفِ بلاغات النساء قبل از آوردن كلام حضرت فاطمه در خطبه فدكيه، بحثي در مورد اصالت اين خطبه دارد كه قابل توجه است:
سخن فاطمه (عليهاالسلام) را كه هنگام بازداشتن ابوبكر از دادن فدك ايراد كرده بود، نزد ابوالحسين زيد بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب بازگو كردند و گفته شد: «اين گروه ادعا ميكنند اين سخن ساختگي است و آن را از نوشتههاي ابوالعيناء ميدانند، (ميگويند) خبر چنان آراسته و پرداخته شده كه از كلام اوست.»
زيد پاسخ داد: «من بزرگان خاندان ابوطالب را ديدهام كه اين خطبه را از پدران خود روايت ميكردند و آن را به فرزندانشان ميآموختند. پدرم (امام سجاد) نيز آن را از پدرش (امام حسين) برايم نقل كرد و سندش به فاطمه ميرسيد، بر همين صورت كه تو گفتي. بزرگان شيعه نيز پيش از آنكه جدّ ابوالعيناء به دنيا بيايد، آن را روايت كرده و ميان خود به آن ميپرداختند.» (ابنطيفور، چاپ قاهره، ص 16)
سيد جعفر شهيدي در كتاب زندگاني فاطمه زهرا به تفصيل در مورد سند خطبه فدكيه سخن گفته است و جواب مبسوطي به اين شبهه داده كه چطور ميتوان اين خطبه را كه فراوان از آرايشهاي لفظي و معنوي و خصوصا صنعت سجع برخوردار است، از فاطمه زهرا (س) دانست. همچنين شهيدي همنظر با محمدتقي شوشتري، مولف قاموس الرجال، تصريح كرده كه گفتوگوي زيد در مورد اين خطبه با شخصي غير از مولف بلاغات النساء صورت گرفته و مولف كه با راوي تشابه اسمي دارد، روايت گفتوگوي احمد بن طاهر را با زيد نقل كرده است. (شهيدي، صص 122- 126)
ابنطيفور در ادامه مينويسد: «همچنين حسن بن علوان از عطيه عوفي آن (خطبه) را روايت كرده كه گفته بود عبدالله بن الحسن آن را از پدرش (حسن مثني فرزند امام حسن) نقل ميكرد.» (ابنطيفور، چاپ قاهره، ص 16) بنابراين ظاهرا مولف به دو سند به متن روايت دسترسي داشته، ولي تصميم گرفته روايت زيد را در كتاب خود بياورد.
پس از اين مقدمه، مولف، به روايت زيد، ماجرا را نقل ميكند. آنچه در اين نوشتار مورد توجه نگارنده است، مقدمه ماجراست نه متن سخنان آن بانو. آنجا كه دختر پيامبر تصميم ميگيرد براي اعتراض به حاكم وقت، از خانه خارج شده و به سمت مسجد برود: «هنگامي كه ابوبكر تصميم قطعي گرفت كه فدك را از فاطمه دختر رسول خدا بازگيرد و اين خبر به فاطمه رسيد، - لاثت خمارها علي رأسها - «خِمار» خويش را بر سر محكم بست.»
محمدعلي كوشا در ترجمه تحقيقي خود از قرآن كه توسط نشر ني منتشر شده است (چاپ اول: 1402 و چاپ سوم با ويرايش چاپهاي قبلي: 1404)، ذيل آيه 31 سوره نور، خِمار را اينگونه معني كرده است: هر پوششي است كه زنان به اقتضاي فرهنگ زمانه سر و سينه خود را با آن ميپوشانند.
در ادامه روايت زيد آمده است كه حضرت زهرا (س) براي رفتن به مسجد پس از اينكه «خِمار» خويش را بر سر محكم بست، [واشتملت بجلبابها]؛ «جِلبابِ» خود را بر تن پيچيد.
اين عبارت و عبارت بعدي به اين دليل در كروشه آمده در برخي نقلهاي اين روايت، اين عبارت آمده و در برخي نقلها نيامده است. (در الاحتجاج علي اهل اللجاج (طبرسي، ج 1، ص 98) و شرح نهجالبلاغه (ابنابيالحديد، ج 16، ص 249) و برخي نسخ بلاغات النساء (ابنطيفور، چاپ قم، ص 23)، اين عبارت هست).
كوشا ذيل آيه 59 سوره احزاب، جلباب را اينگونه معني كرده است: جامه نسبتا بزرگ و گشادي بوده كه با آن سر و سينه را ميپوشانيدند. روسري بلند و مقنعه، شايد از مصاديق جلباب باشد، ولي چادر امروزي از مصاديق آن نيست؛ چراكه چادر جامهاي بر روي جامههاي زيرين است، درحالي كه جلباب جامهاي بلندتر از مقنعه و كوتاهتر از رداء و در حقيقت همان جامهاي بوده كه اعضاي بدن را از ديد ديگران پنهان ميساخته و به دليل اندازه پوشش، گاهي برخي از اعضاي بدن از زير آن نمايان ميشده است و غالبا دستها و ساعدها در اين پوشش عريان بوده و تعبير «يدنين عليهن» [در آيه 59 سوره احزاب] براي جلوگيري از همين امر است.
وأقبلت في لمه من حفدتها [و نِساءٍ مِنْ قوْمِها]
و در حالي كه گروهي از خدمتكارانش و زناني از قوم و خاندانش او را احاطه كرده بودند، آمد. در ادامه آورده است: «تطأ ذيولها» و درحالي كه دنباله لباسش روي زمين كشيده ميشد و او روي آن قدم برميداشت. همچنين ميافزايد: «ما تخرم من مشيه رسولالله شيئاً؛ «و شيوه راه رفتن او هيچ تفاوتي با راه رفتن رسول خدا نداشت» تا آنكه بر ابوبكر وارد شد؛ در حالي كه او در جمعي از مهاجران و انصار نشسته بود.
در اينجا آورده است كه: «فنيطت دونها ملأة؛ پس پردهاي در مقابل او (بين او و جمعيت) كشيده شد.»
سپس [حضرت زهرا] نالهاي برآورد كه حاضران از گريه به هقهق افتادند و مجلس دگرگون شد. او درنگ كرد تا ناله مردم آرام گرفت و التهابشان فرو نشست. آنگاه سخن را با حمد و ثناي خداوند و درود بر رسول خدا (ص) آغاز كرد. مردم دوباره به گريه افتادند، چون سكوت كردند، سخن خود را ادامه داد و فرمود: بهراستي پيامبري از ميان خودتان به سوي شما آمد...» (ابنطيفور، چاپ قاهره، ص 16)
فهرست منابع
- قرآن كريم؛ ترجمه محمدعلي كوشا، نشر ني، تهران، 1404
- ابنطيفور؛ بلاغات النساء؛ شرح و تصحيح: احمد الألفي؛ مطبعه مدرسه والده عباس الأول، القاهره، 1326 ق
- ابنطيفور؛ بلاغات النساء؛ الشريف الرضي، قم، بيتا
- ابنابيالحديد؛ شرح نهج البلاغه لابنابيالحديد؛ تصحيح: محمدابوالفضل ابراهيم؛ مكتبه آيهالله المرعشي النجفي، قم، 1404 ق
- شهيدي، سيدجعفر؛ زندگاني فاطمه زهرا (س)؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1372 ش
- طبرسي، احمدبنعلي؛ الاحتجاج علي اهل اللجاج؛ مصحح: محمدباقر خرسان؛ نشر مرتضي، مشهد، 1403 ق
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
نبايد بيجهت براي مردم محدوديت ايجاد كرد
نگاه دوم به فيلترينگ
كيفيت حضور دختر پيامبر(ص) در مسجد
پيام سند راهبردي ترامپ
جدال بشكه و باتري
مهريه زير تيغ قانون
حقوق زنان در ازدواج
وقتي زن «ابزار» شد
مادرانِ خاموش فرسايش عاطفي و پيامدهاي آن
جايابي خاورميانه در سند جديد امنيت ملي امريكا
ساز شكستن هنر نيست
تحليلي از تجربه كمنظير در جنوب خليج فارس(3)
حقيقت در سينما
مهريه زير تيغ قانون
حقوق زنان در ازدواج
وقتي زن «ابزار» شد
مادرانِ خاموش فرسايش عاطفي و پيامدهاي آن


