همچنان در گیر کنکور بی‌جایگزین

جوان آنلاین: حداقل ۲۰ سال است که همه سکان‌داران آموزش‌وپرورش و نمایندگان پشت تریبونی، علیه کنکور سخن‌پراکنی می‌کنند و می‌خواهند آن را کله‌پا کنند، اما کنکور همه آنها را شرمنده خود کرده است! آخرین مورد، سخنان پرهیجان وزیر آموزش‌و‌پرورش است که گفته «کنکور پدر تعلیم و تربیت را درمی‌آورد.» گاهی گویی مسئولان ما خودشان کنکور را درست کرده‌اند، آن را فربه کرده‌اند و برای آن فرش قرمز هم پهن می‌کنند تا هرازچندگاهی بتوانند علیه این غول بی‌شاخ‌و‌دم سخنرانی کنند وگرنه همه، حتی خواجه حافظ شیرازی هم می‌داند که این کنکور، ساخته دست همین مسئولان و نمایندگانی است که هر روز علیه آن حرف می‌زنند! از آموزش‌وپرورش گرفته، تا وزارت علوم و مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی، همه عاجز از مقابله با مافیای کنکور، فقط با نمودار‌های گزینشی و آمار‌های بخشی، از مصوبات من‌درآوردی خود دفاع می‌کنند. به وقت نقد شدن هم با فرافکنی زمین و زمان را به هم می‌بافند تا مبادا خللی بر استمرار ریاست‌شان در دولت‌های مختلف وارد آید. در این بین که رئیسان و دبیران به‌رغم عوض شدن دولت‌ها با هر لطایف‌الحیلی همچنان بر کرسی ریاست خود تکیه زده‌اند، خانواده‌ها و دانش‌آموزان ایرانی، همیشه زیان‌دیدگان این خودبینی ریاستی و لجاجت ناشی از سال‌ها زیست در اتمسفر ریاستی شده‌اند. اکنون که همه می‌دانند کنکور یک مافیای خزنده شده، آموزش‌وپرورش را در ایران به یغما برده و هر سال به‌لطف نفوذش در ساختار‌های تصمیم‌گیری ما در چهره‌ای جدید مثل امتحانات نهایی ظاهر می‌شود، دیگر سخنوری علیه کنکور از سوی مسئولان دولتی و منتسب به حاکمیت خریداری ندارد. کافی است همین‌ها که علیه کنکور، این علت‌العلل بی‌عدالتی آموزشی و گستراننده فقر اجتماعی و فرهنگی در ایران، حرف می‌زنند، مجوز مؤسسات کنکوری را باطل کنند و به‌جای این همه سخن، یک جایگزین کارشناسی شده برای کنکور بدهند. لابد نمی‌شود از کنکور و عایدی‌اش دل کند که ۲۰ سال است مسئولان مقابل مردم علیه کنکور حرف می‌زنند و پشت‌پرده تسهیل‌گر اختاپوس کنکور می‌شوند. آینده در دستان ماست، اما چه آینده‌ای؟ آینده‌ای که روی کاغذ قشنگ است و در شعار‌ها پرطمطراق، اما در عمل زیر بار هزار مانع خم شده‌است. از مافیای کنکور که نفس تعلیم و تربیت را بریده تا بودجه‌ای که تنها کفاف آب و برق مدارس را می‌دهد، همه و همه دست به دست هم داده‌اند تا دانش‌آموزان، به جای آماده شدن برای زندگی، در صف بی‌پایان تست‌زنی و نمره‌گرایی گرفتار شوند. تراژدی همین‌جاست، اینکه نسخه نجات را می‌دانیم، اما خودمان با دست خودمان راه را سد کرده‌ایم. پرواضح است که وظیفه اصلی آموزش و پرورش تربیت نسلی است که بتواند نه بگوید، تاب‌آوری داشته باشد، در برابر آسیب‌های اجتماعی سپر دفاعی بسازد و در مسیر‌های مهم زندگی از دانشگاه تا تشکیل خانواده، با مهارت کافی قدم بردارد، اما واقعیت تلخ این است که آنچه در مدارس جریان دارد، بیشتر شبیه مسابقه‌ای بی‌پایان برای رتبه و معدل است تا پرورش انسان‌هایی برای زیستن خوب.  سال‌هاست شعار می‌دهیم که آموزش و پرورش، زیربنای توسعه است، می‌گوییم که آموزش و پرورش همه چیز است و باید بدان توجه شود، اما پای عمل که به میان می‌آید، هیچ اقدام مؤثری انجام نمی‌دهیم. متأسفانه هر بار که حرف از تحول می‌شود، به جای ساختن دیوار‌های محکم تربیت، یک آجر تازه روی برج آزمون‌ها و کنکور می‌گذاریم. در نتیجه، دانش‌آموزی که باید یاد بگیرد چگونه در جامعه رفتار کند، شرکت در آزمون چندگزینه‌ای و مهارت تست‌زنی را آموزش می‌بیند. برای همین است که روز گذشته وزیر آموزش و پرورش با صراحت گفته‌است: «کنکور پدر تعلیم و تربیت را در می‌آورد و مافیای کنکور تمام طرح‌های کیفیت‌بخشی و تربیت‌بخشی آموزش را نقش بر آب می‌کند.» کنکور، دشمن تربیت روز گذشته علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش، در رویداد «راهبرد عدالت در کیفیت آموزشی» که در معاونت راهبردی ریاست جمهوری برگزار شد، از چالش‌های نظام تعلیم و تربیت صحبت کرد. او توضیح داد که آموزش و پرورش، به عنوان مهم‌ترین ارکان توسعه پایدار کشور، نیازمند سیاست‌گذاری‌های نوین، ارتقای کیفیت و بهره‌گیری از فناوری‌های نوین است.  کاظمی با لحن جدی و انتقادی گفت: «ما به اهداف تعلیم و تربیت دست نمی‌یابیم، چرا؟ چون من در آموزش و پرورش دنبال تربیت هستم، اما کنکور پدر تعلیم و تربیت را در می‌آورد. مافیای کنکور تمام طرح‌های کیفیت‌بخشی و تربیت‌بخشی آموزش را نقش بر آب می‌کند. با این اوصاف من چه سهم و نقشی در کنکور دارم؟ کنکور اصلاً چه ارتباطی به من دارد؟ من را به جای آنکه به اهداف تعلیم و تربیت نزدیک کند، دور می‌کند.» او با بیان اینکه کنکور هیچ نسبتی با مأموریت تربیتی آموزش و پرورش ندارد، اظهار کرد: «ما در آموزش و پرورش مأمور تربیت هستیم، اما کنکور ما را به سمتی می‌برد که عملاً نقش دانشگاه را بازی کنیم، در حالی که وظیفه ما آماده‌سازی دانش‌آموزان برای زیستن خوب است، نه تولید داوطلب کنکور.»
وزیر آموزش و پرورش ادامه داد: «کنکورزدگی، یک گسست جدی در نظام تعلیم و تربیت کشور ایجاد کرده‌است، در شرایطی که امروز نظام‌های آموزشی دنیا به سمت پیوستگی، انسجام و یکپارچگی حرکت کرده‌اند، ما همچنان گرفتار ساختار‌های پراکنده و ناکارآمد هستیم!» به باور کاظمی، این مشکل نه‌تنها در سطح کلان بلکه در ساختار داخلی آموزش و پرورش نیز باید اصلاح شود: «دوره متوسطه دوم به‌صورت غیرمنطقی پهن و متورم شده‌است، شاخه‌های متعدد فنی‌وحرفه‌ای، کاردانش، تجربی، ریاضی، انسانی و معارف ایجاد شده. چنین وضعیتی، بهره‌وری نیروی انسانی، امکانات و موقعیت‌های تربیتی را به‌شدت کاهش داده‌است.» وزیر آموزش و پرورش همچنین درباره موضوع بودجه با طرح سؤالی گفت: «بودجه کنونی در کیفیت آموزشی چه تأثیری دارد؟ در حالی‌که عمده سهم بودجه صرف مسائل پرسنلی و حقوق نیروهاست، بنابراین دست من مدیر چه بودجه‌ای قرار دارد که بتوانم صرف کیفیت‌بخشی کنم؟ اینقدر عدد آن پایین است که قابل‌گفتن نیست و در حد ۴ درصد است.» او افزود: «همین ۴ درصد را هم به پول آب، برق و سرانه می‌دهم. شما از معاون ابتدایی و متوسطه بپرسید که کدام ریال و ردیف را به اینها اختصاص داده‌ام که بروند به طرح‌های ارتقای کیفیت در حوزه آموزش ابتدایی بپردازند!» موفقیت‌هایی در سایه زخم‌های پنهان کاظمی در بخش دیگری از صحبت‌هایش یادآور شد: «آموزش و پرورش یکی از اولویت‌های دولت است که می‌تواند آورده‌های فراوانی برای آینده کشور به ارمغان بیاورد.» او همچنین به دستاورد‌های نظام آموزشی اشاره کرد: «نهضت سوادآموزی و ریشه‌کنی بی‌سوادی، گسترش پوشش تحصیلی در تمام مقاطع، توسعه آموزش دختران، توجه به نخبگان، توسعه عدالت آموزشی، پیشرفت‌های چشمگیر در حوزه پیش‌دبستانی و افتخارات بین‌المللی در المپیاد‌های علمی بخشی از موفقیت‌های حوزه آموزش و پرورش است.»
با وجود چنین دستاوردهایی، وزیر آموزش و پرورش به کم و کاستی‌های بسیار اشاره کرد و درباره مشکلات موجود گفت: «متأسفانه آموزش و پرورش آنطور که شایسته و بایسته است، مورد توجه قرار نگرفته و این در حالی است که یکی از پیچیده‌ترین، گسترده‌ترین و پهن‌پیکرترین دستگاه‌های کشور به حساب می‌آید.» او درباره بی‌ثباتی مدیریتی نیز گفت: «آموزش و پرورش در جریان تحولات سیاسی کشور، چندین بار دچار پوست‌اندازی مدیریتی می‌شود. این تغییرات، ناشی از انتظارات و شرایط مختلف، آسیب‌های ساختاری جدی به نظام آموزشی وارد می‌کند. چنین شرایطی سبب‌شده آموزش و پرورش همواره درگیر سلیقه‌گرایی، سیاست‌زدگی و فقدان سیاست واحد باشد.» کاظمی راه برون‌رفت از این بلبشوی پیش‌آمده را در چهار تحول اساسی دانست: «تحول برنامه درسی، تحول در ساختار آموزشی، تحول در سازمان و ساختار و تحول در حکمرانی.» او توضیح داد: «برنامه درسی، قلب مدرسه است که رویکردها، جهت‌گیری‌ها، نقش معلم، موقعیت‌های تربیتی و محتوای کتاب‌های درسی را تنظیم می‌کند. در حال حاضر با برنامه‌های درسی حافظه‌محور، منفعل، خشک و غیرمهارتی مواجه هستیم. وزارت آموزش و پرورش به دنبال تبدیل برنامه‌های کنونی به برنامه‌ای مهارت‌محور، یکپارچه، استعدادیاب و سرشار از موقعیت‌های تربیتی است، برنامه‌ای که محتوای آن جذاب و نافع باشد و صرفاً بر حفظ مطالب تکیه نکند.» او همچنین درباره عدالت آموزشی گفت: «چالش‌هایی مانند مدارس کانکسی، فرسوده و غیراستاندارد، کمبود سرانه فضا، مدارس شبانه‌روزی، هنرستان‌ها، مناطق روستایی، بازماندگان از تحصیل، کلاس‌های چندپایه و متراکم، کمبود منابع انسانی و مالی، توسعه پیش‌دبستانی، فضا‌های ورزشی، توجه به نخبگان و مدارس استثنایی از مهم‌ترین محور‌های عدالت آموزشی هستند که باید بدان توجه شود.» از معلم بی‌انگیزه تا مدرسه بی‌رمق کاظمی در ادامه صحبت‌های خود به تعطیلی‌های مکرر مدارس اشاره کرد: «آموزش را به دلایل مختلف حدود ۲۲ روز در هر سال تعطیل می‌کنیم. اولین راه‌حل برای بسیاری از مسائل، بستن مدارس است. مشکلات را قبول داریم، اما تعطیلی مدارس، خسارتی به نظام تعلیم و تربیت وارد می‌کند که هیچ‌کس قادر به جبران آن نیست. حذف پنج‌شنبه‌ها در یک مقطع زمانی، یکی از بزرگ‌ترین ظلم‌ها به نظام تربیتی کشور بود.» او همچنین درباره نقش معلمان و لزوم رسیدگی به مشکلات‌شان این‌گونه توضیح داد: «معلمی که از حداقل رفاه برخوردار نیست، معلمی که در سخت‌ترین شرایط و در دورترین مسیر‌ها خدمت می‌کند، چگونه می‌تواند با انگیزه کامل فعالیت کند؟ این معلمان با همه مشکلات، به نظام جمهوری اسلامی ایران خدمت می‌کنند و باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرند.» کاظمی درباره جذب معلمان گفت: «حدود ۵۵ درصد معلمان از طریق دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی وارد آموزش و پرورش شده‌اند و حدود ۲۰‌درصد نیز بر اساس قوانین تعیین تکلیف نیروی انسانی جذب شده‌اند. تنها ۶۰ درصد معلمان دارای مدرک مرتبط با تدریسشان هستند و حدود ۴۰ درصد دارای مدارک غیرمرتبط یا نیمه‌مرتبط هستند.» وزیر آموزش و پرورش نقش خانواده‌ها برای بهبود وضعیت آموزش و پرورش را پررنگ شمرد: «اگر باور داشته‌باشیم تربیت حاصل تعامل مدرسه، خانواده و جامعه است، باید نقش خانواده را بسیار جدی گرفت. آمار و ارقام بیانگر این است بخشی از خانواده‌ها حداقل‌های لازم برای همراهی آموزشی را ندارند و بخشی دیگر به دلیل مشغله‌های زیاد، عملاً فرایند تربیت را رها کرده‌اند.» روایت‌هایی از دل جامعه خانواده‌ها نیز گلایه دارند. روایت‌های آنها نشان می‌دهد که مشکلات مدارس از نگاه‌شان، شبیه به همان چیزی است که آقای وزیر هشدار می‌دهد، اینکه آموزش و پرورش از مأموریت اصلی خود که همان آماده‌سازی دانش‌آموزان برای «زیستن خوب» است، فاصله گرفته‌است.  خانم مهدیان که مادر دانش‌آموز سوم ابتدایی است با نگرانی در این رابطه می‌گوید: «از همان کلاس اول، همه چیز مشق نوشتن و نمره گرفتن بود تا همین امروز. پسر من، ساعت‌ها پای دفتر مشق می‌نشیند و می‌نویسد. در مقابل، اما کسی به او یاد نمی‌دهد، چطور احساساتش را کنترل کند یا با دوستانش درست ارتباط بگیرد. وقتی پسرم در خانه عصبانی می‌شود، می‌فهمم که معلم کلاس‌شان مدرسه هیچ کمکی به او نکرده که هیجانش را مدیریت کند، بدتر آنکه با حضور در کلاس درس و اضطرابی که در جمعیت ۳۸ نفره کلاس تجربه می‌کند، وضعیت بروز هیجاناتش نیز بدتر شده‌است.» آقای سیفی، پدر یک دانش‌آموز دبیرستانی است و روایت دیگری دارد: «مدرسه باید شریک خانواده در تربیت باشد، اما گاهی احساس می‌کنم خودش آسیب‌زننده است، چراکه همه چیز حول‌محور تست و آزمون می‌چرخد و مدام در گوش آنها درباره رتبه کنکور و موفقیت در آزمون‌امتحان نهایی می‌خوانند. شاید در این سیستم آموزشی پر عیب و ایراد، بچه‌های ما یاد بگیرند چطور سریع جواب سؤالات امتحانات را بدهند، اما بدون شک یاد نمی‌گیرند چطور در جامعه زندگی کنند و از عهده حل چالش‌های زندگی بربیایند.» او ادامه می‎دهد: «من بار‌ها دیده‌ام فرزندم حتی بلد نیست یک گفت‌وگوی ساده و محترمانه با همکلاسی‌هایش داشته باشد.» خانم پناهی نیز مادر دانش‌آموز پایه ششم است که درباره فشار روانی مشق و آزمون‌ها می‌گوید: «هر روز فرزندم با استرس نمره و امتحان به خانه می‌آید. مدرسه به جای اینکه محیطی برای رشد شخصیت و یادگیری مهارت‌های زندگی باشد، او را برای موفقیت در آزمون‌های متعدد آماده می‌کند. حتی وقتی نمره‌اش خوب است، باز هم اضطراب دارد، چراکه همه چیز در مدرسه‌شان حول رقابت و مقایسه می‌چرخد!» این بدان معناست که سازوکار نظام آموزشی نه تنها به مهارت‌های زندگی بی‌توجه است، بلکه سلامت روان دانش‌آموزان را نیز تهدید می‌کند، موضوعی که در آینده نه چندان دور تبعاتش را نشان‌مان می‌دهد.  آقای یوسفی که خود سال‌ها در مدارس کار کرده و دو فرزند دانش‌آموز دارد، در این رابطه توضیح می‌دهد: «وقتی همه چیز در مدرسه به نمره و معدل خلاصه می‌شود، طبیعی است که بچه‌ها یاد نمی‌گیرند چطور با مشکلات واقعی زندگی روبه‌رو شوند. من بار‌ها دیده‌ام دانش‌آموزان حتی بلد نیستند، دوست‌یابی کنند یا مشکلی را که میان‌شان رخ می‌دهد، رفع کنند. این یعنی ما در تربیت دانش‌آموزان شکست خورده‌ایم.» خانم کاکاوند نیز که فرزندش در پایه دوم ابتدایی درس می‌خواند، گلایه‌اش را این‌گونه مطرح می‌کند: «مدرسه باید به بچه‌ها یاد بدهد چطور مسئولیت‌پذیر باشند، اما بیشتر وقتشان صرف مشق نوشتن و امتحان دادن، می‌شود. در نتیجه، بچه‌ها در خانه پرخاشگر می‌شوند، چراکه نمی‌توانند این حجم از فشار را تحمل کنند. من بار‌ها دیده‌ام فرزندم در برابر کوچک‌ترین ناکامی، واکنش تندی نشان می‌دهد و به هم می‌ریزد.» وقتی والدین از فشار مشق، استرس نمره و بی‌توجهی به مهارت‌های زندگی صحبت می‌کنند، در حقیقت پرده از واقعیتی برمی‌دارند که نشان می‌دهد نظام آموزش و پرورش کشور از مسیر اصلی خود منحرف شده‌است و این همصدایی میان وزیر و خانواده‌ها نشان می‌دهد اصلاح آموزش و پرورش، نه فقط یک مطالبه دولتی بلکه خواسته‌ای عمومی است. خواسته‌ای که اگر جدی گرفته نشود، فردای کشور، به جای امید، با بحران جدی روبه‌رو خواهد شد.
سایر اخبار این روزنامه
فرمول پیروزی ایران بر فشار‌های جهانی پاسخ تهاجمی به جنگ شناختی دشمن اسلامی: «بدون پروتکل» هرگز! ولایتمداری محمد آمیخته با عشق بود و دفاع از وطن افتخارش ادعا‌های دولت یعنی کالابرگ میلیونی! خروج پول از صندوق‌های طلا سناریو‌های داخلی برای ویزای جام‌جهانی  سناریو‌های داخلی برای ویزای جام‌جهانی  «آخرین لالایی» فریاد صلح عروسک‌ها برای کودکان شهید است «آخرین لالایی» فریاد صلح عروسک‌ها برای کودکان شهید است همچنان در گیر کنکور بی‌جایگزین همچنان در گیر کنکور بی‌جایگزین سلاطین خودبینی و فرافکنی مثل کارگزاران سازندگی  سلاطین خودبینی و فرافکنی مثل کارگزاران سازندگی  شورای عالی انقلاب فرهنگی نقد «جوان» را هدیه‌ای برای بهبود عملکرد خود می‌داند شورای عالی انقلاب فرهنگی نقد «جوان» را هدیه‌ای برای بهبود عملکرد خود می‌داند سپاهان از اهواز به صدر آمد  سپاهان از اهواز به صدر آمد   روشنفکر ایرانی دوباره از مردم ناامید شد  روشنفکر ایرانی دوباره از مردم ناامید شد