روزنامه اعتماد
1404/09/25
عقاب نشست روي كاكتوس
در دنياي خيال خود، صاحب مزرعهاي شدهام در Oaxaca و نزديكي مكزيكوسيتي. خورشيد روي رديفهاي كاكتوسهاي مزرعهام ميتابد و سايه تيزشان روي خاك قرمز ميرقصد. نسيم سبك صبحگاهي بوي خاك تازه، رايحه ساقههاي كاكتوس و كمي هم عطر گلهاي وحشي را با خود ميآورد. گاهي عقابي تنها روي بلندترين كاكتوس مزرعهام مينشيند. دستهايم معمولا خاكي است و قلبم پر از آرامش. در جيب لباس كارم، نمكداني كوچك دارم كه آن را با تركيب نمك، فلفل و پودر ليمو پر كردهام تا هر وقت هوس خوردن ميوه تازه كاكتوس كردم، چاشني مورد علاقهام در دسترس باشد. گاهي برگهاي تازه كاكتوس (ناپاليتو) را به سفارش Citlali همسر مكزيكيام چيده و در سبدي ميريزم تا او به همراه گوجه، پياز، فلفل سبز، گشنيز، ليمو، پنير تازه و آووكادو، سالاد ناپال Nopal Salad درست كند. تيغها و ميوههاي كاكتوس براي من قصههاي فراوان دارد. خريداران محصولات مزرعه، برايم ميوههاي خشك شده شيرين، عصارههاي سبز و شفاف و روغنهاي طلايي كه از دانههاي كوچك كاكتوس استخراج ميشوند را با شوق ميآورند. بستههاي رنگارنگ توليد شده از محصولات مزرعه، پيامآور پيوند من با جهان بيرون، با مردم و با شهرهاي شلوغ مكزيك و حتي بازارهاي صادراتي است.صبحها در مزرعه، صداي پرندگان و وزش نسيم سبك، زندگيام را پر از آرامش ميكند. پاهايم روي خاك نرم فرو ميروند و با قدم زدن در مزرعه، زمان كمي كندتر و شيرينتر ميگذرد. جاي خالي تيغها روي ساقههاي پير را نوازش ميكنم، ميوهها را لمس ميكنم و با خود زمزمه ميكنم كه زندگي چه لطيف و پر از جزييات كوچك، اما شيرين است. قطرههاي شاخههاي جديد ميدرخشند و نور صبحگاهي در آنها انعكاس پيدا ميكند. لحظههايي كه قلب زمين با من حرف ميزند.
اما گاهي، دلم هواي شهر ميكند. سوار اتوبوس ميشوم و راهي مكزيكوسيتي ميشوم. شهري كه در آن رنگها، صداها و عطرها با هم تركيب شدهاند و هياهوي زندگي را با تمام وجود به رخ ميكشند. در خيابان تاريخي Calle Madero قدم ميزنم، جايي كه هر فروشگاه و كافه داستان خودش را دارد و هنرمندان خياباني با نقاشي، موسيقي و رقص، انرژي شهر را به من منتقل ميكنند. سپس به Paseo de la Reforma ميرسم، خياباني با مجسمهها، پاركهاي وسيع و ساختمانهاي مدرن، جايي كه گامهايم مرا همزمان به تاريخ و امروز وصل ميكند.
در محلههاي Roma وCondesa، كافههاي كوچك و رستورانهاي رنگارنگ مرا به خود جذب ميكنند. يك تاكوي داغ با گوشت و سس چيلي تازه، ناپال پخته و نرم و گواكاموله تازه، لبخند را روي لبانم مينشاند و طعم واقعي مكزيك را به قلبم ميرساند. گاهي چوروس با دارچين و قهوه تلخ سفارش ميدهم و با خوردن هر لقمه يا نوشيدن هر جرعه، اين شهر در تمام حواس من جاري ميشود؛ در بينايي، بويايي، چشايي و حتي شنيدن صداي طبخ غذاهاي خياباني.
سفر به شهر جز خوشي و سرگرمي برايم جنبه فرهنگي هم دارد. گاهي به موزه Frida Kahlo La Casa Azul ميروم. جايي كه رنگها، احساسات و زندگي هنرمندانه مرا فرا ميگيرد يا در كانالهاي Xochimilco سوار بر قايقهاي رنگارنگ با موسيقي زنده، حس آزادي و شادي را تجربه ميكنم و با مردم و رنگها همصدا ميشوم.
شبها وقتي دوباره به مزرعه بازميگردم، سكوت و آرامش زمين مانند پردهاي نرم روي روحم ميافتد. نور مهتاب روي كاكتوسها ميرقصد و صداي سوسكها و پرندگان شبانه، موسيقي شب مزرعهام است. اين لحظات همان زندگي واقعي و تركيب عجيب، اما شيرين است. تركيبي از هياهوي شهري و آرامش روستا، از كار و بازي، از غذا و هنر، از حركت و سكون.
گاهي روي نيمكت چوبي مزرعه مينشينم، به ابرها نگاه ميكنم و به اين فكر ميكنم كه چگونه در همين زمين كوچك كاكتوس، دنيايي از شادي و كشف وجود دارد. مزرعهام با زمين نرم، رديفهاي كاكتوس و باغچههاي كوچك، جايي است كه ميتوانم از خودم و طبيعت مراقبت كنم و هر روز با لمس ميوههاي تازه و نگاه كردن به ساقههاي خاردار كاكتوسهايم، حس كنم كه زندهام.
زندگي من ميان كاكتوسها و چراغهاي شهر، ميان خاك و تاكو، ميان نسيم و هياهو، مانند يك نقاشي زنده است. رنگهاي تند، لحظههاي آرام و حس شيرين بودن در جايي كه ميتواني هم بخندي، هم با خاك حرف بزني و هم با شهر، فرهنگ و مردمش ارتباط برقرار كني. اين همان شادي واقعي است. شادياي كه مرا هر روز دوباره عاشق زندگي ميكند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
فشار بر محيط زيست مازندران براي آسفالت جاده جنگلي در «منطقه حفاظت شده آبشار»
بن بست ماليات برخانههاي خالي
نوسازي ديوانسالاري
تئاترشهر خانهايكه هر باركوچكتر ميشود
نفرين ترياك
عصبشناسي و تجربه ديني
پرهيز علوم اجتماعي از تبديل شدن به ايدئولوژي
سرقت ۱۵ ميلياردي در شمالتهران
آينده سوداني در شطرنج سياسي عراق
لالهزار؛ سوختن يك تاريخ نه يك سينما
عملكرد ارتباطات و رسانهها؛ زمينه اقناع ملي و بينالملل
تأملي انتقادي بر فهم تقليلگرايانه از تربيت
تمركز صادقانه روي مسائل اصلي كشور
فساد مساله چند نفر نيست، مساله يك ساختار است
داستان جالب جبر و اختيار به خانه ما رسيد
عصر تازه رقابتها در ساختار سياسي عراق
حق با پيادهرو است
خاطرات یک زندانی
عقاب نشست روي كاكتوس
صنايع آب بر در فلات مركزي
اولويت راهبردي دولت پزشكيان
لالهزار؛ سوختن يك تاريخ نه يك سينما
عملكرد ارتباطات و رسانهها زمينه اقناع ملي و بينالملل
تأملي انتقادي بر فهم تقليلگرايانه از تربيت
تمركز صادقانه روي مسائل اصلي كشور
فساد مساله چند نفر نيست مساله يك ساختار است

