تبدیل ریال به «پول داغ»


گروه اقتصاد کلان: در روز‌های اخیر انتشار ویدئویی از حسین عبده تبریزی، اقتصاددان و مشاور سابق مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست‌جمهوری، بار دیگر توجه جامعه اقتصادی ایران را به موضوع تورم جلب کرد. او در این ویدئو نسبت به احتمال افزایش تورم ایران تا 3000 درصد هشدار داد، موضوعی که واکنش گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی و محافل اقتصادی به همراه داشت. این اظهار نظر، به رغم اغراق‌آمیز به نظر رسیدن آن برای بسیاری از مخاطبان، موضوعی است که می‌تواند بهانه‌ای برای بررسی ساختاری وضعیت اقتصاد ایران و احتمال وقوع یک ابرتورم واقعی باشد. به گزارش تجارت، ایران طی چند دهه‌ گذشته تجربه تورم‌های مزمن و متغیر را داشته است؛ تورم‌هایی که گاه دو رقمی و گاه بیش از ۴۰ درصد بوده‌اند، اما هیچگاه به سطح ابرتورم نرسیده‌اند. تورم در ایران نه تنها یک پدیده کوتاه‌مدت و زودگذر نیست، بلکه بخشی از ساختار اقتصادی کشور محسوب می‌شود. این تورم مزمن نتیجه مجموعه‌ای از عوامل اقتصادی، مالی و سیاست‌گذاری است که شامل افزایش نقدینگی، کسری بودجه مداوم دولت، کاهش ارزش پول ملی، و سیاست‌های یارانه‌ای و دستوری می‌شود. 
افزایش نقدینگی به طور مستقیم با چاپ پول برای پوشش کسری بودجه یا تزریق منابع به بازارهای مختلف مرتبط است و همواره فشار تورمی را در اقتصاد ایران افزایش داده است. با توجه به روندهای اخیر، کاهش ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی یکی دیگر از عوامل مهمی است که می‌تواند شتاب تورم را افزایش دهد. کاهش ارزش پول ملی، علاوه بر اثر مستقیم بر قیمت کالاهای وارداتی، اثر روانی قابل توجهی نیز بر اقتصاد دارد. زمانی که شهروندان و فعالان اقتصادی انتظار دارند ارزش پول ملی کاهش یابد، تمایل دارند دارایی‌های خود را به ارزهای خارجی مانند دلار یا کالاهایی با ارزش پایدار تبدیل کنند. این رفتار خود به تورم دامن می‌زند و یک چرخه معیوب ایجاد می‌کند که در شرایط شدید می‌تواند زمینه بروز ابرتورم را فراهم آورد. اظهار نظر حسین عبده تبریزی در مورد تورم 3000 درصدی اگرچه ممکن است برای بسیاری از افراد اغراق‌آمیز به نظر برسد، در واقع نوعی هشدار نسبت به وضعیت بالقوه اقتصاد ایران است. ابرتورم معمولاً زمانی رخ می‌دهد که چندین بحران اقتصادی همزمان رخ دهد: بی‌انضباطی مالی، رشد بی‌رویه نقدینگی، کاهش تولید واقعی و بی‌اعتمادی عمومی به پول ملی. در ایران، بسیاری از این عوامل وجود دارد.
کسری بودجه مداوم دولت یکی از مهم‌ترین محرک‌های تورمی است. در کنار آن، تحریم‌ها و محدودیت‌های بین‌المللی موجب شده‌اند که ایران با محدودیت در تجارت و دسترسی به منابع مالی خارجی روبه‌رو شود، که این موضوع فشارهای تورمی را تشدید می‌کند. با این حال، باید توجه داشت که ابرتورم یک پدیده فوری نیست و رسیدن به سطح تورم 3000 درصد در کوتاه‌مدت نیازمند کنار هم قرار گرفتن مجموعه‌ای از بحران‌های شدید است. تجربه جهانی نشان داده که کشورهایی که ابرتورم را تجربه کرده‌اند، معمولاً با ترکیبی از فروپاشی اقتصادی، بی‌ثباتی سیاسی و از دست رفتن اعتماد عمومی مواجه بوده‌اند. ونزوئلا و زیمبابوه نمونه‌هایی هستند که در آن‌ها ابرتورم نه تنها اقتصاد، بلکه ساختار اجتماعی و سیاسی را نیز دچار بحران کرده است. ایران هنوز به چنین مرحله‌ای نرسیده است، اما روندهای موجود هشداردهنده هستند و نشان می‌دهند که اگر اصلاحات جدی و سیاست‌های اقتصادی مقتدرانه انجام نشود، خطر افزایش تورم و تشدید بی‌اعتمادی به پول ملی وجود دارد.
اعتماد مردم به ریال، کلید ابرتورم در اقتصاد ایران



یکی از موضوعات کلیدی در بررسی احتمال وقوع ابرتورم، مسئله اعتماد عمومی است. ابرتورم نه تنها یک مسئله اقتصادی است، بلکه یک بحران روانی و اجتماعی نیز محسوب می‌شود. زمانی که مردم و کسب‌وکارها باور کنند که ارزش پول ملی به سرعت کاهش می‌یابد، دارایی‌های خود را به ارزهای خارجی یا کالاهایی که ارزششان پایدار است تبدیل می‌کنند. این رفتار، خود تورم را شتاب می‌بخشد و چرخه معیوب ایجاد می‌کند. بنابراین مدیریت انتظارات عمومی و ایجاد شفافیت در سیاست‌های اقتصادی، یکی از مهم‌ترین ابزارها برای جلوگیری از تشدید تورم است.علاوه بر اعتماد، سیاست‌های اقتصادی نیز نقش حیاتی در پیشگیری از ابرتورم دارند. انضباط مالی، کنترل کسری بودجه و تقویت بانک مرکزی مستقل که قادر باشد سیاست‌های پولی بدون فشار سیاسی اتخاذ کند، از جمله اقدامات ضروری هستند. 
همچنین، رشد تولید واقعی و تنوع منابع درآمدی می‌تواند به کاهش فشارهای تورمی کمک کند. وقتی تولید کالا و خدمات افزایش یابد و اقتصاد از وابستگی شدید به واردات و منابع محدود ارزی خارج شود، اقتصاد در برابر شوک‌های خارجی و افزایش نقدینگی مقاوم‌تر می‌شود.در کنار این عوامل، باید به تأثیر تحریم‌ها و محدودیت‌های بین‌المللی نیز توجه کرد.
 تحریم‌ها موجب کاهش منابع ارزی و محدودیت در تجارت می‌شوند و این موضوع فشار بر بازار ارز و قیمت کالاها را افزایش می‌دهد. در چنین شرایطی، حتی سیاست‌های داخلی بدون اصلاحات ساختاری ممکن است اثر محدودی بر کنترل تورم داشته باشند. به عبارت دیگر، ابرتورم تنها نتیجه یک عامل نیست، بلکه محصول ترکیب چند عامل داخلی و خارجی است که اقتصاد را تحت فشار قرار می‌دهند. پیامدهای یک ابرتورم واقعی در ایران، در صورتی که رخ دهد، بسیار شدید خواهد بود. ارزش پول ملی به شدت کاهش می‌یابد، پس‌اندازهای مردم نابود می‌شود و قدرت خرید کاهش می‌یابد. افراد با درآمد ثابت بیشترین آسیب را خواهند دید و نابرابری اجتماعی افزایش می‌یابد. همچنین، انگیزه برای سرمایه‌گذاری بلندمدت کاهش می‌یابد و اقتصاد با رکود عمیق مواجه خواهد شد. در سطح اجتماعی و سیاسی، چنین بحران‌هایی معمولاً با بی‌ثباتی گسترده و نارضایتی عمومی همراه هستند، زیرا زندگی روزمره مردم به شدت تحت تأثیر قرار می‌گیرد.با این حال، باید میان هشدار و پیش‌بینی قطعی تفاوت قائل شد. پیش‌بینی تورم 3000 درصدی بیشتر به عنوان یک سناریوی شدید و هشداردهنده مطرح شده است تا پیش‌بینی قطعی رخداد ابرتورم. تحقق چنین سطحی از تورم نیازمند وقوع بحران‌های همزمان و ادامه روندهای نامطلوب بدون هیچگونه اصلاح جدی است.  در عین حال، واقعیت آن است که اقتصاد ایران با تورم بالا، کاهش ارزش پول ملی و مشکلات ساختاری مواجه است و اگر اصلاحات اساسی در سیاست‌های مالی، پولی و ساختار اقتصادی صورت نگیرد، خطر افزایش تورم و تشدید بی‌اعتمادی به پول ملی وجود خواهد داشت.در نهایت آنچه که می‌توان به عنوان جمع بندی بیان کرد این است که هشدارهایی از قبیل تورم 3000 درصدی چه خوشایند باشند و چه نگران‌کننده، می‌توانند فرصت مناسبی برای بازنگری در سیاست‌های اقتصادی و برنامه‌ریزی برای جلوگیری از بحران‌های جدی باشند. ابرتورم یک سناریوی دور از دسترس نیست، اما تحقق آن نیازمند بحران عمیق‌تر و فقدان کامل اصلاحات است. اقتصاد ایران اگر بخواهد از مسیر تورم شدید و بی‌ثباتی مالی دور بماند، نیازمند اقدامات فوری و هماهنگ در حوزه‌های مالی، پولی و تولید است تا ضمن مهار تورم، اعتماد عمومی به پول ملی نیز حفظ شود.