روزنامه اعتماد
1404/09/26
رگهاي زمين و روزنههاي نور
مجموعه «كوير، جايي براي رُستن» از شيما كوشا، درگالري سيحون، محملي براي بحث درباره عنصر خاك، كه ماده اصلي اين آثار است، فراهم ميآورد. چهار مجموعه در يك نمايشگاه پردهبرداري ميشود، شامل: «كوير»، «عناصر اربعه»، «مردابها» و «رُستن». خط مشترك ماده و معنا در كارهاي كوشا، ذهن تحليلگر را به سوي نظريههاي گاستون باشلار (1)، شاعر و فيلسوف فرانسوي قرن بيستم، رهنمون ميكند. رسالهاي از باشلار در باب عنصر خاك و ايماژهاي آن در حوزه تخيل عنصري، گونهاي رابطه تطبيقي با آثار كوشا را مورد ادراك و بازشناسي قرار ميدهد. باشلار كتابهاي متعددي براي تفسير و توضيح پيوندهاي تخيلي چهار عنصر خاك، آب، هوا و آتش نگاشته است: «واكنش ما به عناصر مختلف طبيعت، در واقع شناخت خودمان به وسيله مشاهده چيزهايي است كه با آنها هويت مييابيم» (باشلار، 1403، ص: 14). در آثار كوشا مساله خاك به عنوان امري چالشبرانگيز، در سوژههاي مختلف شكل مييابد. رنگ خاك در آثارش خنثي به نظر ميرسد ولي در طلب كنشمند ميل و اراده هنرمند در جهان، مسيري پويا و پر رنگ را دنبال ميكند. مفاهيمي كه باشلار درباره صور خيالِ آرميدن، پناه گرفتن و ريشه داشتن مطرح كرده است، در آثار كوشا صورت عيني پيدا ميكند. او هنرمندي است كه در باب خودِ ماده گل، به كند و كاو ميپردازد، به تقاضاي ديناميك انگيخته شده در دستانش و جوهر خاك توجه دارد و با ميل و اراده، روياپردازي ميكند. خاك براي او يك موجود الگودهنده است، مادهاي كه ميتواند فرم و شكل را استمرار ببخشد. در اثري با عنوان «عشق» از مجموعه كوير، (شكل 1)، برگي سبز در مركز تصوير قرار دارد، كه چون شعله شمع سرخ ميشود، روي شاهرگ داغ كوير ميسوزد و در هالهاي تاريك ميلرزد. هنرمند در خلق اين اثرِ خيالاندود، بسي تنهاست و نمادپردازي سرخي خون شهادت، شعله شقايقگون و شوريدگياش، نشاني از شعر دارند. از منظر باشلار: «هر خيالپرداز درخصوص آتش، شاعري بالقوه است و هر گونه خيالبافي درباره شعله، گويي ستايشگر آتش است كه ريشه در دوردست انسان دارد» (باشلار، 1377، ص: 34). برگي كه چون شعله ميسوزد، مخاطب را وادار به نظاره در هيچ ميكند، يعني نگريستن به سرآغاز هستي. در اين اثر، هنرمند به واقعه كربلا نظر دارد و همچون شاعر هستيهاي پنهان در خاك، براي اثرش اين گونه ميسرايد: «اي قبلهگاه شهر دلم كربلاي تو/ سرهاي خيل عالم و آدم فداي تو/ از خون پاك عشق كه جاريست در جهان/ سرخ است، جامِ جانِ شقايق براي تو...» هنرمند در مجموعه مردابها، مضمون «درونبودگي» را در قالب ماده نرم و شكلپذير گل رُس مطرح ميكند، و اين يعني درون جهانِ ذرهاي، همه چيز بسيار بزرگ است. در نظريه درونبودگي باشلار: «تخيل ريزنگر در پي پوشيدن هر غلافي است» (باشلار، 1403، ص: 46). در مواجهه با اثري از اين مجموعه با عنوان «حكايت نور» (شكل 2)، گويي انسان در جايگاه مخاطب اثر، درون پوسته كوير و درون حصارهاي خويش فرو ميرود، سپس هستي قرارمند را فراخوانده و تمامي جلوههاي آرميدنِ پيش از رُستن را درك و تجربه ميكند. سطوح آينهاي در پايين كادر، تقابلي ميان زوال و بقاء را به تصوير ميكشد. كوشا در بيانيه نمايشگاه خود اشاره ميكند: «مرداب پايان نيست بلكه استانهاي است كه در برابرش نور ايستاده و راهي به سوي جاودانگي ميگشايد» (كوشا، 1404، ص: 32). در مجموعه مرداب، گل رُس در دستان هنرمند، چين و شكن فرم هزارتوها را به خود ميگيرد و گونهاي ويژه از تخيل ديناميك به وجود ميآورد. هراس از گم شدن در معبرهاي خاك، ياد آور ابعاد ناخودآگاه انسان است كه بايد آن را كشف كرد. باشلار، صور خيال لابيرنتها را نشان سرگشتگي و حيرت ميداند كه بسيار عميق است و كوشا در اين اثر آينهاي را قرار داده كه پرتو اميد بر اين تاريكي ميتاباند. آينه و خاك دو عنصر متضاد از لحاظ بازتاب نور هستند. شفافيت آينه و ابهام خاك، چرخشي از دايره توقفناپذير زندگي در بستر نيروي عناصر اربعه را نشان ميدهد. دانههاي آبي پراكنده روي گل، خطي از آسمان صاف، هرمهاي آينهگون، برگهايي زنده در چينخوردگي خاك تشنه و زمينه سياه شب، نشانهاي خاص در زبان تصويري دنياي هنرمند در اين مجموعه آثار است. نقطه عطف بصري در آثار كوشا، تركهاي ايجاد شده در ماده گل است كه همچون رگهاي كوير از مرزهاي بيروني زمين عبور كرده و به فضاي درون، وسعت ميبخشد و انسان درونبودِ يك ابژه كوچك بزرگ است، كه نياز به سكونت و اقامت در نقطه امن خويش دارد. تخيل بيننده اثر به درون زمين فرو ميرود و همچون بذري در سيطره آرامبخش كوير شكوفا ميگردد. اينجا كوير است، جايي براي رُستن.پاورقي
1- Gaston BACHELARD, 1884-1962, Poetics, Philosophy of science, French.
كتابنامه:
٭ باشلار، گاستون (1403)، خاك و روياپردازيهاي آرميدن گفتاري در صور خيال درونبودگي، ترجمه: مسعود شير بچه، تهران، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.
٭ باشلار، گاستون (1377)، شعله شمع، ترجمه: جلال ستاري، انتشارات توس.
٭ كاتالوگ نمايشگاه شيما كوشا (1404)، كوير جايي براي رُستن، گالري سيحون.
٭ نقاش | دكتراي پژوهش هنر از دانشگاه تهران
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
ارزشها و انگيزههاي شهدا بايد به نسل بعد انتقال يابد
اصلاح ساختاری بودجه
نقش زنان در شكستن قفل خشكسالي
پيدا و پنهان دور جديد حملات به قاضيالقضات
مختصات سفر عراقچي به روسيه
به دلايل فني و قانوني با تلهكابين درجنگلناهارخوران مخالفيم
كوچ سرمايه از توليد
مديري باز هم میآید
بينياز از دشمن
لذت ذينفعان از رنج ملت
اميد اجتماعي را نا اميد نكنيم
مقصر تورم كيست؟ مجلس و دولت و بانك مركزي؟
تورم و فشار اقتصادي
ضرورت تعميق روابط تهران- مسكو
روزهاي خوب پالايشيها
موزه حافظه جمعي و خاطره تاريخي
از خيال تا متريال
سينماي مستند مسير يا مقصد؟
رگهاي زمين و روزنههاي نور
زبان سكوت و پرده رويا
روشنفکران در غربت
فناوري فنادهنده لذتهاي كوچك
فلسفه اسلامي و زندگي روزمره ايراني
بينياز از دشمن
لذت ذينفعان از رنج ملت
اميد اجتماعي را نا اميد نكنيم
مقصر تورم كيست؟ مجلس و دولت و بانك مركزي؟
تورم و فشار اقتصادي

