زنِ چند بُعدی در خانه و جامعه پاسخی به دوگانه‌سازی غـربی

نفیسه زارعی توی واگن مترو غلغله است. تا ایستگاه جهاد هنوز راه زیادی مانده. هر کس در این بلبشو سرپا ایستاده و با یک ترمز خفیف روی نفر کناردستی‌اش می‌لغزد و بعد، مقدمه‌ یک دعوای کله سحری زنانه شروع می‌شود. درست همین‌جاست که سرِ درددل‌های زنانه هم باز می‌شود: «همه‌ واگن‌ها را به مردها اختصاص داده‌اند و سهمِ ما زن‌ها...»؛ یا اینکه: «ما زن‌ها این‌همه جان کندیم و سرِ صبح برای یک ‌لقمه ‌نانِ مردانه از خانه بیرون زدیم، آن‌وقت سهمِ ما...»
جمله‌ کوتاه و آهنگین «سهم ما زن‌ها» عبارت عجیبی است. همه‌ دنیا در پی آن هستند که سهم خودشان را از این موضوع بگیرند و برای همین است که جریان‌هایی مثل موج سوم فمینیسم و مانند آن شکل ‌گرفته‌اند. حالا عبارت «سهم ما» به یکی از کلیدواژه‌های اصلی حوزه‌ زنان تبدیل شده است.
موضوعی که برخلاف تصور بعضی‌ها، فراجنسیتی است. اگر در ایران به آن موشکافانه نظر کنیم، می‌بینیم هر دولتی به همین بهانه - یا به عبارت خاص‌تر با عنوان «مطالبات حوزه‌ زنان» - وعده وعیدهایی می‌دهد که حتی برخی از آنها قابل ‌اجرا نیست. بعد از رأی‌آوری هم دچار آلزایمر سیاسی می‌شوند و می‌زنند درِ گوش هرچه وعده بوده و هست. اما نکته‌ قابل‌توجه در خصوص مطالبات زنان، یا همان سهم زنانه، نه در سازمان‌هایی است که نام بانوان را یدک می‌کشند و نه در لابه‌لای کتاب‌ها و مجلات و نسخه‌های رسانه‌ای است که تاکنون منتشر شده و بعد از این هم روی ریل انتشار حرکت می‌کنند. آبشخور اصیل‌ترین مطالبات در ایران را باید در منظومه‌ افکار و بیانات رهبر انقلاب جست‌وجو کرد.
ایشان در دیدار اخیر خود با هزاران نفر از بانوان و دختران این مرزوبوم اظهار داشتند: «در مورد حقوق زن، اوّلین حقّی که برای زن باید در نظر گرفت، مسئله‌ عدالت در رفتار اجتماعی و رفتار خانوادگی است. عدالت در جامعه، عدالت در خانه؛ این اوّلین حقّ زنان است. این باید تأمین بشود؛ این را همه موظف‌اند تأمین کنند؛ دولت‌ها و حکومت‌ها هم موظف‌اند تأمین کنند، خود آحاد هم همین‌طور.»


عدالت در خانه و خانه‌داری
شاید این روزها، با گسترش فعالیت آدم‌ها در شبکه‌های اجتماعی و فراموش ‌شدن مرزهای سرزمینی، برخی از مفاهیم هم دچار تغییر شده باشند؛ اما بعضی چیزها همچنان به قوت خود باقی‌اند. یکی از این موارد، عدالت و به‌ویژه تأمین عدالت برای زنان است.
زهرا داروغه‌پور، خانه‌دار است؛ به قول خودش خانه‌داری برای او حالا بخش جدایی‌ناپذیر زندگی شده است. وقتی از او درباره عدالت برای زن در خانه و خانواده، آن هم در طی چهار دهه گذشته می‌پرسم، انگار او را برده‌ام به سال‌های بسیار دور. کمی مکث می‌کند و می‌گوید: «در این پنجاه و چند سالی که از خدا عمر گرفته‌ام، فرازوفرودهای زیادی را دیده‌ام. آن زمان‌ها زن خانه‌دار کسی به‌حساب نمی‌آمد و انگار این مسئله بخشی از وضعیت ذاتی زن‌ها بود. نه بیمه‌ای بود، نه حقوقی. اما حالا حداقل حرفش زده می‌شود. مثلاً بارها این جمله را رهبر گفته‌اند که باید ارزش کار خانه‌داری دیده شود. این را ما زن‌ها خوب می‌فهمیم؛ چون بار اصلی زندگی روی دوش ماست.»
با احتساب این عبارت یا مطالبه جدی رهبر انقلاب 
- اینکه خانه‌داری باید ارزش‌گذاری شود - به نظر می‌رسد مسئله حقوق زنان در این حوزه به ناگاه از یک امر فردی به مسئله‌ای ملی تبدیل می‌شود؛ مسئله‌ای که می‌توان آن را در سه ضلع عدالت، حق و سهم زن قرار داد.
این روایت ساده یک بانوی خانه‌دار البته در پسِ پرده حرف‌های عجیب‌وغریبی دارد. به‌طور مثال، داده‌های رسمی مرکز آمار می‌گویند: ۷۵ درصد کار خانگی کشور توسط زنان انجام می‌شود که اگر ارزش اقتصادی این کار محاسبه شود، حدود ۲۵ درصد GDP یا تولید ناخالص ملی را تشکیل می‌دهد. این در حالی است که هیچ‌وقت در سیاست‌گذاری‌ها، خانه‌داری شغل محسوب نشده است.
برای بررسی بیشتر مفهوم عدالت در خانه و به‌ تبع آن در اجتماع و میزان تحقق آن، به سراغ دکتر لیلا شریفی، عضو هیئت‌علمی مرکز مطالعات خانواده رفتیم. او با اشاره به اینکه پس از انقلاب اسلامی، موضوع زن به‌ عنوان یکی از درخشان‌ترین شاخص‌های پیشرفت حوزه تمدنی انقلاب اسلامی قابل بحث‌وبررسی است، می‌گوید: «مفهوم عدالت در جامعه ایران باید با مؤلفه‌های فرهنگ و تمدن اسلامی بررسی شود. در این زمینه کشور ما یک ‌سر و گردن از کشورهای غربی بالاتر است، اما با یک بررسی اولیه متوجه می‌شویم برخی کاستی‌ها مانند درنظر گرفتن عدالت - اعم از عدالت فردی و شغلی - دچار سیاست‌زدگی شده‌اند. این مسئله ناشی از آن است که در کشور ما در مقاطعی تمرکز بر رفع تبعیض شکلی صورت گرفت؛ مثلاً افزایش میزان زنان شاغل و دارای اقتصاد مالی در شرایطی اتفاق افتاد که حدود ۶۵ درصد از بانوان شاغل از ناامنی شغلی رنج می‌برند. این یعنی عدالت صرفاً روی کاغذ اجرا شده است و هنوز فرسنگ‌ها با احیای مفهوم عدالت واقعی برای زن که موردنظر رهبر انقلاب است فاصله داریم.»
غرب بزک‌شده
سری که به شبکه‌های اجتماعی بزنیم بدون تردید می‌توان رد عدالت و حقوق زنان در غرب را پیدا کنیم؛ حقوقی که البته در زرورق ‌پیچیده شده تا برای مخاطب شرقی و خاورمیانه‌ای حسرت‌برانگیز باشد. این سمت ماجرا هم البته جنگ روایت‌ها نسبت به زن ایرانی عمیقاً در جریان است و حقیقت آن‌طور که باید بازگو نمی‌شود، با وجود سیاست‌های کلان نظام، روایتی که از زن ایرانی به‌ویژه در فضای مجازی مطرح می‌شود یا قربانی فشارهای اجتماعی است و یا او را به سمت یک تصویر کاملاً غرب‌گرایانه سوق می‌دهند، به عبارت ساده‌تر زنی که مستقل از خانواده و بریده از هویت دینی است. در همین نقطه است که حقوق واقعی زنان ایرانی توسط رسانه‌ها و اهالی ناصالح آن پایمال می‌شود دکتر الهام‌‌السادات موسوی، جامعه‌شناس، می‌گوید: «مسئله زن امروز، بیش از هر چیز مسئله‌ جنگ روایت‌هاست. آنچه رهبر انقلاب مطالبه می‌کنند این است که زن ایرانی باید در رسانه‌ها به ‌عنوان یک کنشگر اجتماعی مؤثر دیده شود، نه صرفاً قربانی و نه فقط مادر خانه‌نشین.»
او تأکید می‌کند که خلأ روایتگری درست باعث شده بسیاری از دختران نوجوان تنها از طریق شبکه‌های غربی با مفهوم زن موفق آشنا شوند؛ آن هم با مدلی که بافرهنگ ایرانی فاصله جدی دارد.
زن موفق ایرانی
اگر در جنگ روایت‌هایی که غربی‌ها در مقابل جامعه‌ ایران به راه انداخته‌اند و سعی می‌کنند تصویر زن مسلمان ایرانی را دچار تحول کنند کمی دقیق شویم می‌بینیم عمده الگوهای ارائه شده توسط آنها برای ما، چند مؤلفه را دنبال می‌کند، مؤلفه‌هایی که احمد مالمیر کارشناس رسانه آنها را این‌طور عنوان می‌کند: «در رسانه‎‌های نزدیک به جریان غرب، زنان موفق ایرانی یا غیرایرانی عمدتاً بدون حجاب هستند، در حقیقت این اصحاب رسانه می‌خواهند از طریق این تصویر مفهوم نادرست حجاب محدودیت است را در ذهن زنان ما مسجل کنند، مؤلفه دیگر این چهره‌ها زندگی تجملی، استقلال فردی یعنی موفقیت منهای خانواده و فردگرایی مطلق است، این ویژگی‌ها در طولانی‌مدت تبدیل به تصویر ثابت ذهن مخاطب می‌شود و رفتارها و سبک زندگی او را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند. این در حالی است که زنان موفق ایرانی هستند که با حجاب اسلامی و در کمال سادگی به جایگاه‌های رفیعی دست یافته‌اند؛ اما به واسطه فقدان رسانه و یا عدم پوشش صحیح اخبار آنها در لابه‌لای خبرها گم می‌شوند.»
صحبت‌های احمد مالمیر من را به سراغ دکتر سهیلا سامی، پزشک فوق‌تخصص جراح مغز و اعصاب در بیمارستان‌هانوفر آلمان می‌برد، او از شاگردان پروفسور سمیعی است و تاکنون بیش از ۸۰۰ عمل جراحی مغز و اعصاب را به‌تنهائی با موفقیت انجام داده و در ۳۵۰۰ جراحی نیز به‌ عنوان دستیار و جراح حضور داشته است نکته جالب زندگی دکتر سامی فعالیتش با پوشش اسلامی است. 
او در این باره می‌گوید: «به عقیده من میزان انتخاب پوشش به فرد بستگی دارد و من در آلمان و ایران پوشش یکسان دارم. در زمینه جراحی هم حجاب هیچ محدودیتی برای من ایجاد نکرده است. مردم و دولت آلمان هم مثل ایران برای پزشکان احترام خاصی قائل هستند و تاکنون چنین چیزی وجود نداشته است. در آنجا به پزشکان حق انتخاب می‌دهند که پزشک برای اتاق عمل لباس آستین‌بلند یا کوتاه یا یقه‌ بسته و باز داشته باشند. این مسئله را شما در کشوری مثل فرانسه نخواهید دید و نمی‌توان با داشتن حجاب کارکرد.»
دکتر سامی تنها یک نمونه از زنانی است که مبتنی بر اعتقادات خود، در کنار فعالیت اجتماعی و حفظ حقوقشان، روزگار می‌گذرانند؛ اما در جریان روایتگری موفقیت‌ها، رسانه‌های غربی و عدم پوشش رسانه‌ای صحیح توسط جبهه‌ خودی مانع از دیده‌شدنشان می‌شود.
از خانه تا جامعه؛ گفتمان مترقی انقلاب اسلامی
بیان و نمایش موفقیت‌های زنانه آن هم با تمرکز بر فعالیت اجتماعی صرف، بیشتر از آنکه سبب رشد بانوان بشود، در یک نقطه ممکن است آنها را متوقف کند؛ کافی است گپ‌وگفتی میان نسلی با دخترانی از دهه‌های مختلف داشته باشیم، آن وقت است که متوجه می‌شویم، ارائه تصویر صرف از فعالیت اجتماعی موفقیت‌آمیز آن‌قدرها هم سبب ایجاد آگاهی نسبت به عدالت و سهم زنانه از دنیا نمی‌شود، مینو زندیه متولد دهه‌ 60 است او که حالا دو فرزند دارد و تمام آرزوهایش را در موفقیت آن دو خلاصه می‌کند درباره‌ موضوع ما می‌گوید: «یک‌ زمان تلویزیون صرفاً برای زن‌‌های شاغل اهمیت قائل بود، برای همین بیشتر دخترهای هم نسل ما تلاش می‌کردند از خانه فاصله بگیرند و در کنار درس‌ خواندن تجربه یک کار درآمدزا را داشته باشند. 
این موضوع باعث شد نسل ما یا دیر ازدواج کند و یا اگر ازدواج کردند داشتن بچه و خانه‌دار بودن را باعث افتخار نداند، بلکه حتی به دنبال راه دررو باشند و یا بهتر است بگویم: به دنبال کسب یک هویت با کارشان باشند؛ مثلاً قبل از نام خانوادگی‌شان کلمه خانم دکتر یا خانم مهندس و... نوشته شود.»
مشکات عبادی متولد 75 و دندانپزشک است می‌گوید: «گاهی فکر می‌کنم تا چه زمانی قرار است بیرون از خانه کار کنم، تصویر واقعی تصویر واقعی موفقیت برای من دیگر فقط داشتن مطب و درآمد نیست. وقتی به مادران نسل قبل نگاه می‌کنم، می‌بینم آنها با وجود تمام سختی‌ها، یک سرمایه آرامش‌بخش به خانواده می‌دادند؛ چیزی که امروز کمتر درباره‌اش صحبت می‌شود. جامعه فقط از زن موفق بیرون از خانه حرف می‌زند اما هیچ‌کس نمی‌گوید موفقیت واقعی زن چقدر در پیوند با آرامش خانواده، تربیت نسل بعد و ساختن زیست سالم معنا پیدا می‌کند.»
وقتی حرف‌های این دو نسل را کنار هم می‌گذاریم، تصویر روشنی شکل می‌گیرد: بازنمایی رسانه‌ایِ تک‌بعدی از زن، نه‌تنها آگاهی‌ساز نیست، بلکه توان انتخاب‌های نسل بعد را باریک‌تر، پراضطراب‌تر و گاهی حتی مخدوش می‌کند.
زنان امروز بیش از نمایش موفقیت، به روایت واقعیت نیاز دارند؛ واقعیتی چندوجهی که در آن حضور اجتماعی، مادری، خانواده، هویت فردی و آرامش درونی در کنار یکدیگر دیده شوند، نه در تقابل با هم.
این همان مطالبه روشن و پیوسته رهبر انقلاب طی سال‌های اخیر است. ایشان خانواده را مرکز ثقل هویت زن دانسته‌اند؛ اما هرگز آن را بدیل یا رقیب نقش اجتماعی معرفی نکرده‌اند. چنان‌که در سخنرانی سال ۱۴۰۲ تأکید کردند: زن می‌تواند مادر باشد، همسری ارزشمند باشد و درعین‌حال در جامعه نقش‌آفرینی مؤثر داشته باشد.
ایجاد توازن میان نقش‌های گوناگون، همان نقطه‌ای است که تمدن غرب طی دهه‌های اخیر از آن غفلت کرده است. غرب در مسیر افراطیِ فردمحوری، زن را از خانواده جدا کرد و مسئولیت‌های طبیعی او را یا نادیده گرفت یا تحقیر کرد؛ نتیجه آن شد که زنان با وجود پیشرفت‌های اجتماعی، از بحران‌های عاطفی، فرسودگی روانی، فروپاشی خانواده و احساس پوچی رنج می‌برند.
اما مدل زن در گفتمان انقلاب اسلامی، تلاش می‌کند او را از این دوگانه برهاند: نه زن را تنها در خانه محصور کند و نه او را در نقش اجتماعی صرف فرسوده سازد؛ بلکه زن را موجودی چندبعدی، توانمند، آرامش‌بخش و تمدن‌ساز می‌داند که درست وقتی به توازن می‌رسد، جامعه را متحول می‌کند و در همین نقطه است که زن به حق حقیقی و عدالت واقعی مبتنی بر ذاتی که پروردگار برایش آفریده دست پیدا می‌کند.