طلوع آفتاب یا طلوع فریب؛ مردم غزه همچنان بی‌پناه


گروه سیاسی: طرح تازه‌ای که از سوی دولت ترامپ با عنوان «طلوع آفتاب» برای بازسازی غزه مطرح شده، بیش از آنکه به آلام مردم جنگ‌زده این باریکه بپردازد، تصویری پرزرق‌وبرق از تفریحگاه‌های ساحلی، برج‌های بلند و قطارهای سریع‌السیر ارائه می‌دهد. این طرح که توسط جارد کوشنر و تیمی از نزدیکان کاخ سفید تدوین شده، در قالب اسلایدهای تبلیغاتی و نمودارهای اقتصادی معرفی شده است؛ اما پرسش اصلی همچنان بی‌پاسخ مانده: دو میلیون آواره فلسطینی در طول این بازسازی کجا زندگی خواهند کرد؟
به گزارش «تجارت»، در شرایطی که هزاران جسد زیر میلیون‌ها تن آوار باقی مانده و زمین غزه پر از بمب‌های منفجر نشده است، سخن گفتن از پنت‌هاوس‌های ساحلی و مراکز تفریحی لوکس بیشتر به یک خیال‌پردازی سیاسی شباهت دارد تا برنامه‌ای عملی برای بازسازی. منتقدان غربی و حتی برخی مقامات اسرائیلی تأکید کرده‌اند که چنین طرح‌هایی بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند و هیچ‌کس در اسرائیل باور ندارد که از وضعیت فعلی فراتر روند. همزمان با این طرح، مذاکراتی میان آمریکا، رژیم صهیونیستی و امارات برای استفاده از منابع گاز فراساحلی غزه آغاز شده است. این منابع که از سال ۲۰۰۰ کشف شده‌اند، می‌توانند میلیاردها دلار درآمد ایجاد کنند و به بازسازی کمک کنند. اما پرسش اینجاست که آیا چنین پروژه‌هایی واقعاً به نفع مردم غزه خواهد بود یا صرفاً به ابزاری برای منافع اقتصادی و سیاسی قدرت‌های خارجی تبدیل می‌شود؟

طرح «طلوع آفتاب» و رویاهای آمریکایی
طرح «طلوع آفتاب» با هزینه‌ای بالغ بر ۱۱۲ میلیارد دلار در طول ده سال معرفی شده است. ستون‌های اصلی این طرح شامل تفریحگاه‌های ساحلی لوکس، شبکه‌های برق هوشمند و قطارهای سریع‌السیر است. به گفته طراحان، این پروژه قرار است غزه را از ویرانه‌ای جنگ‌زده به یک مقصد گردشگری و قطب اقتصادی منطقه تبدیل کند. اما واقعیت میدانی غزه با این تصاویر فاصله‌ای عمیق دارد. زمین آلوده به مواد سمی و بمب‌های منفجر نشده، هزاران جسد زیر آوار و میلیون‌ها آواره بی‌خانمان، شرایطی را رقم زده که حتی تأمین سرپناه موقت و بیمارستان‌های صحرایی به یک چالش جدی تبدیل شده است. در چنین وضعیتی، سخن گفتن از برج‌های ساحلی و مراکز خرید مدرن بیشتر به یک نمایش تبلیغاتی شباهت دارد. منتقدان غربی و کارشناسان خاورمیانه تأکید کرده‌اند که این طرح فاقد واقع‌بینی است. آنها می‌گویند واشنگتن می‌تواند هر اسلایدی بسازد، اما هیچ‌کس باور ندارد که چنین پروژه‌ای عملی شود. حتی برخی مقامات آمریکایی نیز اذعان کرده‌اند که متقاعد کردن کشورهای ثروتمند برای سرمایه‌گذاری در یک منطقه جنگ‌زده تقریباً ناممکن است.

گاز فراساحلی غزه؛ منبع امید یا ابزار فشار؟
در کنار طرح‌های آمریکایی، مذاکراتی میان واشنگتن، تل‌آویو و ابوظبی برای استفاده از گاز فراساحلی غزه آغاز شده است. شرکت ملی نفت ابوظبی (ADNOC) به‌عنوان سرمایه‌گذار احتمالی معرفی شده و قرار است درآمدهای حاصل از این پروژه به بازسازی کمک کند. برآوردها نشان می‌دهد توسعه این میدان حدود ۷۵۰ میلیون دلار هزینه دارد و می‌تواند چهار میلیارد دلار درآمد ایجاد کند. از نگاه کارشناسان، گاز فراساحلی ارزشمندترین منبع طبیعی فلسطینیان است و توسعه آن می‌تواند به بازسازی کمک کند. اما پرسش اصلی اینجاست که چه کسی کنترل این منابع را در دست خواهد داشت؟ تجربه‌های گذشته نشان داده که منابع طبیعی در مناطق بحران‌زده اغلب به ابزاری برای فشار سیاسی و اقتصادی قدرت‌های خارجی تبدیل می‌شوند. کشورهای خلیج فارس نسبت به مشارکت در چنین طرح‌هایی تردید دارند. قطر و عربستان سعودی تاکنون تعهدی نداده‌اند و تنها امارات به‌عنوان جدی‌ترین شریک ظاهر شده است. این وضعیت نشان می‌دهد که حتی در میان کشورهای عربی نیز اجماع کاملی برای استفاده از منابع غزه وجود ندارد. در نتیجه، آینده این پروژه همچنان مبهم است و بیم آن می‌رود که منافع اقتصادی بیش از نیازهای انسانی در اولویت قرار گیرد.

واقعیت‌های تلخ بازسازی و چشم‌انداز آینده



سازمان ملل هزینه کل بازسازی غزه را حدود ۷۰ میلیارد دلار برآورد کرده است. این رقم نشان می‌دهد که حتی اگر طرح‌های آمریکایی یا پروژه‌های گازی اجرایی شوند، بازسازی کامل نیازمند منابع مالی عظیم و همکاری گسترده بین‌المللی است. اما تاکنون هیچ توافق جامع و عملی برای تأمین این منابع شکل نگرفته است. طرح‌های آمریکا بیشتر بر ساخت واحدهای مسکونی موقت و پروژه‌های اقتصادی بلندمدت متمرکز است. این رویکرد نشان می‌دهد که اولویت واشنگتن بیش از آنکه بر رفع فوری نیازهای انسانی باشد، بر ایجاد ساختارهای اقتصادی و سیاسی جدید است. چنین سیاستی می‌تواند به شکاف‌های اجتماعی و سیاسی در غزه دامن بزند و روند بازسازی را پیچیده‌تر کند.
چشم‌انداز سیاسی و انسانی بازسازی غزه
بازسازی غزه تنها یک پروژه عمرانی یا اقتصادی نیست؛ بلکه به‌طور مستقیم با معادلات سیاسی منطقه و آینده فلسطین گره خورده است. طرح‌هایی مانند «طلوع آفتاب» یا پروژه‌های گازی فراساحلی، اگرچه در ظاهر به بازسازی و توسعه اشاره دارند، اما در واقع بخشی از رقابت‌های ژئوپلیتیک میان آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی هستند. این رقابت‌ها می‌تواند مسیر بازسازی را از اهداف انسانی منحرف کند و آن را به ابزاری برای نفوذ سیاسی و اقتصادی تبدیل نماید.

چشم‌انداز سیاسی و انسانی بازسازی غزه
از سوی دیگر، مردم غزه که سال‌ها زیر فشار جنگ و محاصره زندگی کرده‌اند، بیش از هر چیز به امنیت، سرپناه و خدمات اولیه نیاز دارند. هر طرحی که این نیازهای فوری را نادیده بگیرد، محکوم به شکست خواهد بود. تجربه‌های گذشته نشان داده که پروژه‌های پرزرق‌وبرق بدون توجه به واقعیت‌های انسانی، نه‌تنها به بهبود شرایط منجر نمی‌شوند، بلکه شکاف‌های اجتماعی و سیاسی را عمیق‌تر می‌کنند. بنابراین، بازسازی غزه باید پیش از هر چیز بر محور انسان و نیازهای واقعی او بنا شود. در نهایت، آینده بازسازی غزه به میزان همکاری و هم‌سویی قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بستگی دارد. اگر کشورهای عربی، اروپا و آمریکا بتوانند بر سر یک چارچوب مشترک انسانی و عملی توافق کنند، امیدی به بازسازی واقعی وجود خواهد داشت. اما اگر رقابت‌های سیاسی و اقتصادی همچنان بر این روند سایه بیندازند، غزه بار دیگر به میدان منافع قدرت‌ها تبدیل خواهد شد و مردم آن قربانیان اصلی باقی خواهند ماند. بازسازی غزه تنها زمانی معنا پیدا می‌کند که از سطح شعار و طرح‌های تبلیغاتی فراتر رود و به یک پروژه انسانی و پایدار تبدیل شود. در نهایت، آینده بازسازی غزه به میزان همکاری و هم‌سویی قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بستگی دارد. اگر کشورهای عربی، اروپا و آمریکا بتوانند بر سر یک چارچوب مشترک انسانی و عملی توافق کنند، امیدی به بازسازی واقعی وجود خواهد داشت. اما اگر رقابت‌های سیاسی و اقتصادی همچنان بر این روند سایه بیندازند، غزه بار دیگر به میدان منافع قدرت‌ها تبدیل خواهد شد و مردم آن قربانیان اصلی باقی خواهند ماند. بازسازی غزه تنها زمانی معنا پیدا می‌کند که از سطح شعار و طرح‌های تبلیغاتی فراتر رود و به یک پروژه انسانی و پایدار تبدیل شود.