ديپلماسي امام خميني(ره) نامه به رهبران (۳)

علل و عوامل فروپاشي شوروي 
در يادداشت قبل، از تشكيل اتحاد جماهير شوروي به مركزيت مسكو گفته شد. تا آنجا كه آخرين صدر هيات‌رييسه و اولين رييس‌جمهور اين كشور در قالب اصلاحات پروسترويكا و گلاسنوست يعني ميخاييل گورباچف به قدرت رسيد. وي پس از به قدرت رسيدن از حزب كمونيست استعفا داد و مركزيت اين حزب را كه تنها حزب قانوني اين كشور بود، منحل كرد و تلاش مي‌كرد تا با حفظ ساختار قدرت در قالب اتحاد جماهير شوروي بتواند مسير اصلاحات سياسي و اقتصادي را طي كند؛ ولي دستاورد حكومت تك حزبي و فساد حاكم بر نظام سياسي و آثار عملكرد مستبدانه حاكمان پيشين بيش از آن بود كه مانع فروپاشي شوروي شود. ضمن اينكه بلوك غرب كه شاهد حذف رقيب بود، بهترين فرصت را براي اعمال فشار يافته بود و از سوي ديگر فشارهاي بوريس يلتسين، معاون گورباچف زمينه را براي فروپاشي آماده مي‌كرد تا آنكه در سال ۱۹۹۱م جمهوري‌هاي لتوني، استوني، ليتواني و اوكراين از حوزه اتحاد شوروي جدا شدند و  در پي آن جمهوري‌هاي آسياي ميانه و قفقاز نيز اعلام جدايي كردند.
در اين هنگام كه گورباچف ضعيف و بي‌قدرت شده بود، مديريت بحران به دست يلتسين افتاد و سرانجام در پايانِ سال ۱۹۹۱.م گورباچف استعفا و يلتسين دفتر وي را در كرملين اشغال كرد و اتحاد جماهير شوروي منحل شد.
در مورد دلايل اين فروپاشي كه تاثيري شگرف بر نظام بين‌الملل از يك سو و هويت روسيه و رابطه آن با ساير كشورها گذاشته، اظهارنظر‌هاي بسياري شده است ازجمله ساختار اقتصادي مبتني بر مالكيت دولتي، اقتصاد دستوري به نحوي كه گفته مي‌شود: «دولت در اتحاد شوروي تصميم مي‌گرفت كه از هر جنس چه مقدار توليد شود، چند دستگاه ماشين، چند جفت كفش و چند قرص نان. دولت در عين حال تصميم مي‌گرفت كه هر فرد به چند عدد از اين چيزها نياز دارد، قيمت چيزها چقدر بايد باشد و مردم چقدر بايد حقوق بگيرند.در سال‌هاي پاياني اتحاد جماهير شوروي، مايحتاج اوليه كم بود و صف بستن رايج.


ايده اين بود كه اين نظام اقتصادي نه تنها عادلانه خواهد بود، بلكه بازده بالايي نيز خواهد داشت، اما در واقعيت كاركردش اصلا خوب نبود. عرضه غالبا در حد تقاضا نبود و پول اغلب هيچ معنايي نداشت.بسياري از مردم در اتحاد شوروي به معناي واقعي فقير نبودند، اما توان دسترسي به بسياري از كالاهاي اساسي را نيز نداشتند، چون اين كالا هيچ ‌وقت به ميزان كافي وجود نداشت. خريدن ماشين مستلزم نام‌نويسي و چند سال انتظار بود. براي خريدن يك كاپشن يا پوتين زمستاني بايد خيلي وقت‌ها چند ساعت صف مي‌كشيديد و بعد هم معلوم مي‌شد كه اندازه شما تمام شده است...چيزي كه وضع را بدتر كرده بود، هزينه برنامه فضايي و رقابت تسليحاتي بين اتحاد شوروي و ايالات متحده بود كه در اواخر دهه ۱۹۵۰ آغاز شد. اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي نخستين كشوري بود كه يك انسان را به فضا فرستاد و زرادخانه‌اي هسته‌اي و موشك‌هاي بسيار پيشرفته داشت، اما هزينه اين چيزها بسيار زياد بود. اتحاد شوروي براي تامين هزينه اين رقابت به منابع طبيعي خود متكي بود، مانند نفت و گاز، اما در اوايل دهه ۱۹۸۰ قيمت نفت سقوط كرد و اين اتفاق ضربه سختي به اقتصاد بيمار كشور زد. هدف پرسترويكا اعمال برخي قواعد بازار بود، اما اقتصاد عظيم شوروي سنگين‌تر از آن بود كه بشود به سرعت اصلاحش كرد.
كالاهاي مصرفي كمياب باقي ماند، اما تورم به سرعت افزايش پيدا كرد.
در سال ۱۹۹۰، اصلاحات پولي جديد باعث از بين رفتن پس‌اندازهاي هر چند ناچيز ميليون‌ها نفر شد.
خيلي‌ها اميد خود به دولت را از دست دادند.
اهميت اين موضوع در اين است كه كمبود كالاهاي مصرفي تاثيري بلندمدت بر طرز فكر مردم در سال‌هاي بعد از فروپاشي شوروي گذاشته است.
حتي حالا - با وجود گذشت يك نسل - ترس از كمبود مايحتاج اساسي ادامه دارد. اين حسي بسيار قوي است و به راحتي مي‌توان آن را در زمان انتخابات بازي داد». از سوي ديگر ايدئولوژي حاكم بر شوروي را يكي از عوامل مهم سقوط آن مي‌دانند و مي‌گويند: 
«هدف گورباچف از گلاسنوست فراهم كردن شرايط آزادي بيان بيشتر در كشوري بود كه ساليان زيادي را زير سلطه نظامي سركوبگر گذرانده بود و مردمش از ابراز عقيده، طرح پرسش و اعتراض مي‌ترسيدند.
گورباچف آرشيوهاي تاريخي را گشود و به اين ترتيب مقياس واقعي سركوب‌هاي زمان استالين كه به مرگ ميليون‌ها نفر منجر شده بود، آشكار شد.
او خواهان بحث و تبادل نظر راجع به آينده اتحاد شوروي، ساختارهاي قدرت آن و چگونگي ادامه اصلاحات در آينده بود. او حتي ايده يك نظام چندحزبي را نيز مطرح كرد كه استيلاي حزب كمونيست را به چالش مي‌كشيد.» 
ادامه دارد...