روزنامه کيهان
1404/10/04
اخبار ویژه
خیانت به کشور و آموزش فرار از مسئولیتبه سیاستمداران غربی
مقاله ظریف در مجله آمریکایی، به سیاستمداران غربی آموزش میدهد که شما نیازی نیست در قبال ایران، چیزی را گردن بگیرید!
این تحلیل را روزنامه جوان در واکنش به مقاله ظریف در نشریه فارنافرز منتشر کرد و نوشت: جواد ظریف با قبول اینکه امنیتیشدن ایران در چند دهه اخیر «محصول روایتسازی اسرائیل و آمریکا» است، تلویحاً میپذیرد که برخی رفتارها و گفتارهای مقامات ایرانی و نظام ایران به بازتولید امنیتیسازی کمک کرده است! و یک نتیجه ضمنی هم گرفته است که معیشت و اینترنت و هرچه بر سرمان میآید از پیامدهای مستقیم یا غیرمستقیم همان روایتسازیهاست! این رویکردی است که روحانی، اصلاحطلبان تندرو، و روزنامههایشان سالهاست به عنوان خیانت آشکار دنبال میکنند. ظاهر این نوشتهها و حرفها آن است که «ما از یک حقیقت پرده برمیداریم و نمیتوانیم بدون ارزیابی رفتار و گفتار خودمان در گذشته، به حقیقت واکنشهای جهانی علیه ایران برسیم». اما آیا آن سخنان ایرانیها که به زعم ظریف، نسنجیده است، عامل دشمنی ایدئولوژیک، ذاتی و آخرالزمانی صهیونیستها و آمریکا با ایران شده است؟! نوشته ظریف را حتی پمپئو یا هر آمریکایی یا انگلیسی دیگر هم میتوانست بنویسد و از ایرانیان بخواهد در کنشهای خودشان تغییر بدهند تا در امان باشند!
ظریف که در این مقاله عجیب میخواهد گناه حملات صهیونیستها و آمریکا را بر گردن روایتسازیهای داخلی بیندازد، مینویسد: «امنیتیسازی ایران یک ذهنیت محاصره ایجاد کرده است؛ ذهنیتی که اغلب به کنترلهای اجتماعی شدیدتر میانجامد. این کنترلها شامل محدودیتهای اینترنت و شبکههای اجتماعی، و تدابیر نظارتی با هدف شناسایی جاسوسان و خرابکاران است. چنین اقداماتی در پرداختن به سرچشمههای نارضایتی داخلی یعنی سختیهای اقتصادی، فرسایش سرمایه اجتماعی، و شکاف فزاینده میان دولت و جامعه ناکام هستند. اما این همان چیزی است که وقتی یک ذهنیت محاصره برای دههها بر کشوری تحمیل میشود، رخ میدهد».
فقط یک وطنفروش چنین مقدماتی را میبافد و از آن، چنین نتایجی میتواند بگیرد. عبارت «ذهنیت محاصره» در مقاله ظریف به این معنا است که ایرانیها وقتی احساس میکنند تهدیدهای خارجی یا داخلی زیادی وجود دارد (که آن تهدیدها هم نتیجه روایت امنیتی یک عده افراد غیرمسئول در کشور است!)، حالتی از ترس، بدبینی و احساس تهدید دائمی پیدا میکنند که موجب میشود تصمیمگیرندگان یا مردم رفتارهای دفاعی و کنترلی از خود نشان دهند، حتی وقتی تهدید واقعی ممکن است کمتر از آن چیزی باشد که تصور میشود! پس در کل هر خاکی که به سرمان میشود، خودمان میکنیم و باید جلوی دهانمان را بگیریم و بچههای خوبی باشیم تا این همه بدبختی به سراغ ما نیاید!
این وزیر خارجه همان رئیسجمهوری است که در تحلیلی نتیجه گرفته اگر بخواهیم آمریکا دوباره به ما حمله نکند، باید تغییر کنیم. چه تغییری؟! همانگونه شویم که آمریکا نیازی به حمله به ما نداشته باشد. پس آمریکا و اسرائیل تقصیری ندارند و این ما هستیم که تغییر نمیکنیم.
ظریف مینویسد: «باید از روایت ساختن یک ایران قوی که میتواند یکجانبه و تهدیدآمیز به نظر برسد به روایت ساختن یک منطقه قوی تغییر جهت دهد»! آیا واقعاً ظریف میخواهد با امارات و اردن و عربستان و... همهچیز خود را در اختیار آمریکا گذاشتهاند، منطقه قوی تشکیل دهد و بزدلانه میگوید باید دست از «ایران قوی» برداریم؟!
این نگاه به سیاست و امنیت، نگاه سیاستمدار پخته نیست. یا باید فرض کرد که اتفاقی وارد سیاست شده و بهرهای از حداقلهای فهم سیاسی ندارد و ذهنی فرسوده و «در محاصره» دارد، یا اینکه بوی خیانت استشمام میکنیم. مقاله ظریف در یک مجله سیاسی خارجی به سیاستمداران غربی آموزش میدهد که نیازی نیست چیزی را بر گردن بگیرید، همین روایت را دست بگیرید که «ایرانیها خودشان کشورشان را امنیتی کردند و چوبش را هم میخورند».
اعتماد: اصلاحطلبان از خاتمی و روحانی عبور کردند
چه رسد به پزشکیان!
روزنامه متعلق به رئیس شورای اطلاعرسانی دولت، با انتقاد از اصلاحطلبان تاکید کرد: شما که به پزشکیان انتقاد میکنید زمان خاتمی و روحانی ازآانها هم عبور کردید!
روزنامه اعتماد نوشت: اگر از احوال مجلسنشینان و تمایلات سیاسیشان بیخبر بودیم شاید میتوانستیم حدس بزنیم که جهش قیمت ارز و طلا ایشان را به تکاپو انداخته تا کاری بکنند و ضمن پذیرش مسئولیت خود در دخالت در امور اجرائی میخواهند با تشریک مساعی روند نامبارک مذکور را متوقف کنند. اما قرائن و شواهد گواه دیگری دارد چه اینکه اگر پروای شرایط خطیر بود در همان ابتدا در رای اعتماد به اعضای کابینه باید دست رئیسجمهور را باز میگذاشتند تا کارآمدی و تجربه و دانش ملاک اصلی باشد و تعلقات جناحی مصالح مردم را تحتالشعاع قرار ندهد. اگر کابینه انتظارات واقعی موجود را برآورده نمیکند، علت را باید در تقدم سیاست جستوجو کرد.
واقعیت آن است که سیاستمداران ما سرنترسی دارند و با وجود گردابهای توفانی از جزئیات شخصی و گروهی غفلت نمیکنند! آنان میدانند که در جنگ ۱۲ روزه دو کشور اتمی با پشتیبانی حداکثری ۳۰ کشور به مصاف ایران آمدند و ما در یک تنهائی مطلق به مقابله برخاستیم. آنها خوب میدانند هر یک از ناترازیهای موجود امکان به زانو درآوردن کشوری را دارند. آنها نارضایتی مردم از نابسامانیها را لمس میکنند ولی گویی نفسشان از جای دیگری گرم است! چرا راه دور برویم؟ دوستان خودمان در جبهه اصلاحات هم در فشار به رئیسجمهور فرصتها را از کف نمینهند! گویی آقای پزشکیان میتواند دگمه رفع فیلترینگ که روی میزش قرار دارد را بزند ولی حوصله فشار دادن آن را ندارد! آمریکا آماده مذاکرات محترمانه با لحاظ کردن منافع ملی ماست و طفلک هیچگاه هیچ تحمیلی به هیچ ملتی را روا نداشته است و حالا آقای پزشکیان ناز میکند! گویی ناترازی آب و برق و گاز را رئیسجمهوری ایجاد کرده که از روز اول تحلیفش طبل جنگ به صدا درآمد!
فراموش نکنیم که حتی در زمان آقای خاتمی هم پس از بروز مشکلات و بحرانهای مکرر فشار حامیان ایشان که بعضا به قهر انجامید، فزونی گرفت و برخی پیشنهاد استعفا دادند و عدهای پروژه عبور از خاتمی را راه انداختند! همین ماجرا در دوران ریاستجمهوری آقای روحانی هم پیش آمد.
اعتماد در پایان مینویسد: «آقای پزشکیان قبل از انتخابات میگفت که معجزه نمیتواند بکند و اتفاقا اصلاحطلبان هم مکررا بر این معنا تاکید کردند. متاسفانه حالا وقتی رئیسجمهور باز هم صادقانه بازگو میکند که نمیتواند معجزه بکند، فردی بلند میشود و میگوید که آقای پزشکیان قبل از انتخابات باید این فکرها را میکرد و عدهای برای آن فرد ناآگاه هورا میکشند! راستی ما را چه شده است؟ چرا از روزگار بیرحم نمیترسیم و مروت و بزرگواری و اخلاق و انصاف و واهمه از این همه دشمن را در کار و گفتار خود دخالت نمیدهیم؟».
درباره این یادداشت که آمیخته به مغالطه است، باید گفت که اولا مجلس برخلاف فضاسازی روزنامه اعتماد، در ماجرای بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی، اتفاقا دست دولت و رئیسجمهور را باز گذاشت و با وجود انتقادهای جدی به برخی وزرا، به همه آنها رای اعتماد داد و بخشی از مشکلات موجود، ناشی از تایید برخی از همین افراد فاقد کفایت و کارآمدی بود. در اینجا نویسنده، ماوقع را کاملا بر عکس روایت میکند و این در حالی است که بیش از دو سوم وزرا، خروجی «شورای راهبری کابینه» (به ریاست آقای ظریف و با حضور برخی گردانندگان روزنامه اعتماد از جمله حضرتی، عبدی، زاهد و...) بود. اما عجیب است که آشپزها مسئولیت دستپخت خود را به عهده نمیگیرند!
ثانیا برخی مدیران و حامیان دولت با ادبیات اظهار ضعف و عجز، نقش تعیینکنندهای در ایجاد خطای محاسباتی در دشمن برای حمله به ایران داشتند ضمن اینکه برخلاف واقعیت خیانت ترامپ وانمود میکردند توافق با او قریبالوقوع، و چند هزار میلیارد دلار سرمایه در راه ایران است. افراطیون مدعی اصلاحات از این جهت هم متهم اصلی هستند.
ثالثا مقایسه تفاوتهای کارنامه روحانی با دولت شهید رئیسی و شانزده ماه اخیر نشان میدهد که مشکلات اقتصادی چاره و راهحل دارد، و میتوان بر ناترازیها چیره شد، مشروط بر اینکه دولت، عناصر پمپاژکننده ناامیدی و مغالطه «ما نمیتوانیم» را از بدنه خود بیرون کند و افراد امیدوار و توانمند را به خدمت بگیرد.
رابعا اعتماد از جمله روزنامههایی بود که اواخر دولت روحانی، به طبل استعفای وی یا عبور از وی میکوبید و این بیوفایی و خیانت پس از کامجویی در دولت، اخلاق منحوس و مزمن افراطیون مدعی اصلاحطلبی است.
انتقاد کارشناس حامی دولت
از بودجهنویسی تورمزا
یک کارشناس اقتصادی حامی دولت گفت: قرار بود پزشکیان هزینهها را کاهش دهد، اما در عمل منابع مالی از جیب مردم تأمین خواهد شد.
مرتضی افقه که سال گذشته بیانیه انتخاباتی حمایت از پزشکیان را امضا کرده بود، به سایت انتخاب گفت: بودجه سال آینده با مشکلات بسیار جدی مواجه است. متأسفانه این بودجه با شرایطی سازگار شده که نتیجه تصمیمها و سیاستهای خودساخته است.
وی ادامه داد: قرار بود آقای پزشکیان هزینهها را کاهش دهد، اما در عمل منابع مالی از جیب مردم تأمین خواهد شد. از یکسو، شاهد مالیات ۶۰ درصدی هستیم و مالیات بر ارزش افزوده نیز به ۱۲ درصد رسیده است و از سوی دیگر، افزایش حقوقها حدود ۳۰ درصد کمتر از نرخ واقعی تورم است. بهعبارت روشن، دولت کسری منابع خود را مستقیم از جیب مردم جبران میکند. در همین سال جاری نیز اقتصاد در رکود بوده و تولید کاهش یافته است. در چنین شرایطی چگونه میتوان انتظار داشت مردم مالیات بیشتری پرداخت کنند؟ مالیات ارتباط مستقیم با افزایش تولید ملی دارد؛ وقتی تولید ملی رشد نکرده است، افزایش درآمدهای مالیاتی چگونه امکانپذیر است؟ ادامه این روند موجب تعطیلی گسترده بنگاههای کوچک و متوسط میشود که پیامد آن افزایش بیکاری، تعمیق رکود اقتصادی و کاهش بیشتر قدرت خرید مصرفکنندگان خواهد بود. این ارقام پیشبینیشده از محل مالیات عملا قابل تحقق نیست و حتی اگر بهطور محدود هم محقق شود فشار بسیار سنگینی بر معیشت مردم وارد خواهد کرد.
افقه افزود: حذف ارز ترجیحی نیز تصمیم نادرستی است. برخی اقتصادخواندههای بیتوجه به شرایط واقعی معتقدند بهجای تخصیص ارز ترجیحی، باید یارانه نقدی پرداخت شود؛ در حالی که حجم ارز ترجیحی حدود ۵۷۲ هزار میلیارد تومان است. تجربه دو مرحله افزایش قیمتها و پرداخت یارانه در دولتهای گذشته بهروشنی نشان داد که افزایش قیمتها با یک بخشنامه و بهسرعت انجام میشود، اما بازگرداندن این منابع از طریق یارانه قادر به جبران کامل تورم ایجاد شده نیست. در بهترین حالت، یارانه ممکن است تا حدود یک سال بخشی از فشار تورمی را پوشش دهد، اما در نهایت تورم، یارانه را بهطور کامل خنثی و بیاثر میکند.
شراکت پر سود ایران و ونزوئلا؛
پاسخ رسانههای غربی به یک دروغ
پس از رادیوفردا، دویچه وله هم به اهمیت ابعاد اقتصادی روابط ایران و ونزوئلا پرداخت و این در حالی است که برخی نشریات اجاره غربگرا در تمام سالهای گذشته مامور بودهاند این روابط را مسخره کنند یا ارز آن را زیر سؤال ببرند. چنان که روزنامه هممیهن هفته گذشته، مطلب تحریف شدهای با عنوان «رفاقت بیحاصل ایران و ونزوئلا» منتشر کرد.
اما به تازگی رسانه آمریکایی رادیو فردا در گزارشی تصریح کرد: «روابط ایران و ونزوئلا بر پایه همسویی در مخالفت با ایالات متحده، همکاری در حوزه نفت و دور زدن تحریمها، مبادلههای نظامی و برخی توافقهای راهبردی استوار است؛ بهطوری که از حدود دو دهه پیش با امضای اسناد همکاری جدی شد و زمینه برای همکاریهای گسترده در حوزههای انرژی، ساختوساز، مبادلات امنیتی و حملونقل فراهم آمد. در همین دوره، شرکتهای ایرانی وارد پروژههایی همچون راهاندازی کارخانههای سیمان، ساخت مسکن، توسعه پتروشیمی و مشارکت در صنایع نظامی و امنیتی شدند. با روی کار آمدن نیکولاس مادورو، این همکاریها بیشتر شد. در سال ۲۰۲۰، بحران بنزین و تأمین آن در ونزوئلا به اوج رسید و این نفتکشهای ایرانی بودند که سوخت و مواد پالایشگاهی را به ونزوئلا رساندند. ایران و ونزوئلا، شبکهای از شرکتها و بانکهای واسط ایجاد کردند که نهتنها امکان انتقال منابع ارزی را به ایران فراهم کرد، بلکه زمینهای برای پروازهای شرکت ماهانایر به کاراکاس را از سال ۲۰۱۹ ایجاد کرد. در مجموع روابط ایران و ونزوئلا در دو دهه گذشته از یک اتحاد سیاسی ایدئولوژیک به یک شراکت امنیتی- اقتصادی رسیده؛ از پروژههای ساختمانی و انرژی گرفته تا مسیرهای دور زدن تحریمها».
چند روز بعد از این تحلیل، وبسایت دویچه وله آلمان در گزارشی مینویسد: همکاریهای ایران ونزوئلا طی سه دهه گذشته، این رابطه از همدلی سیاسی و شعارهای ضدآمریکایی عبور کرده و به شبکهای پیچیده از همکاریهای نفتی، مالی، صنعتی و امنیتی رسیده است. در سالهای اخیر اما وارد مرحلهای تازه شده؛ مرحلهای که صحنه اصلی آن نه سالنهای دیپلماتیک، بلکه آبهای آزاد، مسیرهای دریایی و نفتکشهایی است که زیر سایه تحریم حرکت میکنند.
مجتبی هاشمی، کارشناس ارشد روابط بینالملل، معتقد است این تغییر فاز اتفاقی نیست. به گفته او، اگرچه رابطه ایران و ونزوئلا در ابتدا بر پایه همپیمانی ایدئولوژیک و سیاسی شکل گرفت، اما امروز عملا به حوزههای عملیاتیتری گسترش یافته است؛ از سوآپ نفت و حملونقل دریایی گرفته تا شبکههای پیچیدهتری که در سایه تحریمها شکل گرفتهاند.
با آغاز ریاستجمهوری محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۴، روابط ایران و ونزوئلا وارد فازی شد که خود دو طرف آن را اتحاد راهبردی مینامیدند. در این دوره، همکاریها بهسرعت گسترش یافت. صندوقهای مالی مشترک شکل گرفت، پروژههای صنعتی و مسکنسازی آغاز شد، خطوط مونتاژ خودرو راه افتاد و حتی بحث همکاریهای نظامی و انتقال فناوری مطرح شد. احمدینژاد هشت بار به ونزوئلا سفر کرد و چاوز هم بارها به تهران آمد. در همان سالها، ایران کارخانه سیمان، پروژههای بزرگ مسکن و خطوط خودروسازی در ونزوئلا راهاندازی کرد. هزاران واحد مسکونی در شهرهایی مثل والنسیا ساخته شد و بخش قابل توجهی از هزینهها از طریق طلا یا تهاتر پرداخت شد.
در حوزه انرژی، زمانی که ایران در سال ۲۰۱۰ با کمبود بنزین روبهرو شد، ونزوئلا محمولههای سوخت به ایران فرستاد. ده سال بعد، همین مسیر به شکلی معکوس تکرار شد.
مرگ چاوز در سال ۲۰۱۳ ضربهای جدی به پیوند شخصی رهبران دو کشور زد. نیکلاس مادورو مسیر سیاسی چاوز را ادامه داد، اما کاریزما و نفوذ او را نداشت. در ایران هم حسن روحانی روی کار آمد و تمرکز سیاست خارجی تهران به سمت توافق هستهای با غرب رفت. در این دوره، سطح روابط سیاسی کاهش یافت، اما قطع نشد.
بهار ۲۰۲۰، ونزوئلا با بحران جدی بنزین روبهرو شد. پالایشگاهها عملا از کار افتاده بودند. ایران، پنج نفتکش حامل بنزین و فرآوردههای نفتی به سمت ونزوئلا فرستاد. آمریکا تهدید کرد، اما در نهایت نفتکشها با اسکورت نظامی ونزوئلا به مقصد رسیدند. گزارشها حاکی از آن بود که بخشی از پرداختها با طلا انجام شده است. این معامله، پیام سیاسی و اقتصادی داشت. ایران نشان داد تحریمها سد مطلق نیستند.
از سال ۲۰۲۱، تهران و کاراکاس وارد توافقی شدند که بر اساس آن، ایران میعانات گازی، بنزین و قطعات پالایشگاهی به ونزوئلا میفرستاد تا نفت فوقسنگین این کشور قابل صدور شود. در مقابل، ونزوئلا متعهد بود نفت سنگین یا سوخت معادل، گاهی حتی بیش از مقدار دریافتی، به ایران تحویل دهد. در کنار نفت، طلا یکی از ابزارهای اصلی تسویه حساب در روابط ایران و ونزوئلا بوده است.
بخشی از پروژههای مسکنسازی، ساخت کشتی و حتی فروشگاههای زنجیرهای ایرانی در ونزوئلا با طلا تسویه شدهاند. همکاریهای صنعتی هم فراز و فرود زیادی داشتهاند. خودروسازی مشترک، بانک مشترک، خطوط تولید پهپاد و پروژههای کشتیسازی، همه نمونههایی از این رابطهاند که برخی از آنها یا متوقف شده یا با حداقل ظرفیت ادامه میدهند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
درسی که از جنگ 12روزه گرفتیم قدرت ایران بسیار فراتر از تصور ماست
ترمیم کابینه، حرکتی در مدار وفاق(یادداشت روز)
اخبار ویژه
ونزوئلا برای مقابله با آمریکا در نفتکشها نیروی نظامی مستقر میکند
بیمار نباید برای خرید تجهیزات پزشکی به خارج از بیمارستان ارجاع داده شود
افشای یکی از جنایات ترامپ در جزیره فحشا قربانی خودکشی کرده است
2 راهکار برای ترمیم قدرت خرید مردم کاهش سهم شرکتهای دولتی و بازگشت ارزهای صادراتی
دولت چهاردهم با رویکرد تعامل و همگرایی امید و اعتماد عمومی را تقویت میکند
قالیباف: تصمیمات مؤثری درباره کالابرگ اتخاذ شد
دست دراز کردن برای دیپلماسی زیر سایه بمبافکن معنا ندارد
گروسی در زمین دشمن ایفای نقش میکند
با هدایتهای رهبر انقلاب و تدابیر فرماندهی سپاه برای رویارویی با تهدیدات متعدد آمادهایم
اعتراض روسیه و چین به تلاش غرب برای فعالکردن مکانیسم ماشه علیه ایران

