اخبار ویژه

اعتراض حامی انتخاباتی پزشکیان
 به نقش تورم‌ساز دولت
«رئیس سازمان برنامه و بودجه، و وزیر اقتصاد ادعا می‌کنند لایحه بودجه با جهت‌گیری کنترل تورم و کسری صفر بسته شده. این لاف‌زنی‌های بی‌پایه، در میان برخی از منصوبان رئیس‌جمهور، به یک مسابقه تبدیل شده است.»
دکتر فرشاد مؤمنی از حامیان انتخاباتی آقای پزشکیان، در نشست «اقتصاد سیاسی ایران؛ از قانون‌گذاری تا توسعه» گفت: در سایه شوک‌درمانی به نام «کنترل نرخ ارز»، به‌صورت برنامه‌ریزی‌شده ارزش پول ملی تضعیف می‌شود، اما همان اقدام را «کنترل نرخ ارز» می‌نامند! ابتدا نرخ ارز را ده‌ها واحد افزایش می‌دهند، سپس با تزریق‌های مشکوک و ضدتوسعه‌ای به بازار قاچاقچی‌ها، تامین مالی فعالیت‌های غیرمولد و تمایل به خروج سرمایه را تقویت می‌کنند و بعد با کاهش جزئی نرخ ارز، مدعی کنترل می‌شوند.


استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: بازار موسوم به «آزاد ارز»، در واقع بازار قاچاقچی‌هاست که تأمین مالی قاچاق و فرار سرمایه را برعهده ‌دارد و بانک مرکزی با همراهی دیگران، به نام کنترل نرخ ارز، دائما آن را فربه‌تر می‌کند. این روند موجب شکل‌گیری پیوندی خطرناک میان نهادهای بهره‌کش داخلی و خارجی شده؛ به‌گونه‌ای که عایدات خام‌فروشی نیز از همین مسیر در اختیار شبکه‌هایی قرار می‌گیرد که سرمایه را از کشور خارج می‌کنند. سپس همان کسانی که این فقر، فلاکت، ذلت و فساد فراگیر را تحمیل کرده‌اند، با شگفتی می‌پرسند چرا اوضاع کشور سامان نمی‌یابد؟
مؤمنی گفت: از رئیس‌جمهور تا مدیران زیرمجموعه، به‌جای پاسخ عالمانه به نقدهای دلسوزانه، بیشتر مسیر لاف‌زنی را انتخاب کرده‌اند. در حالی که در  سند لایحه بودجه 1405، بی‌سابقه‌ترین تمهیدات تورم‌زا دیده می‌شود، رئیس سازمان برنامه و بودجه مدعی است که با سندی با جهت‌گیری کنترل تورم مواجه هستیم. گویی ایشان هیچ درکی از تورم و تجربه اقتصادی ایران از سال ۱۳۷۰ تا امروز ندارد. این لاف‌زنی‌های توخالی را می‌توان در اظهارات وزیر اقتصاد مشاهده کرد؛ جایی که ادعا می‌شود بودجه با کسری صفر بسته شده است. امیدوارم این لاف‌زنی‌های بی‌پایه، که متاسفانه به نظر می‌رسد میان برخی از افرادی که آقای رئیس‌جمهور انتخاب کرده‌اند به یک مسابقه تبدیل شده، جای خود را به سخنان سنجیده و مبتنی بر علم بدهد.
وی با اشاره به اظهارات معاون اجرائی رئیس‌جمهور افزود: ایشان در تلویزیون گفت ما فکر کردیم اگر مزد کارکنان دولت افزایش یابد، تورم دو برابر می‌شود! چه کسانی به این افراد اطلاعات می‌دهند؟ خودشان اعلام می‌کنند تورم حدود ۴۵ تا ۵۰ درصد است. این جزو بدیهیات و در حد چهار عمل اصلی ریاضیات است که وقتی قدرت خرید کارکنان ۵۰ درصد کاهش پیدا کرده، افزایش دستمزد تا همین مرز اصلا تقاضای اضافی در اقتصاد ایجاد نمی‌کند. هر میزان افزایش دستمزد کمتر از این رقم، به معنای تشدید بحران تقاضای مؤثر و تعمیق رکود است. بعد همین افراد می‌گویند اگر کمی بیشتر به دستمزد اضافه کنیم، تورم دو برابر می‌شود! اینها لاف‌زنی‌های توخالی و بی‌پایه است.
رئیس مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: آقای رئیس‌جمهور از برقراری عدالت سخن می‌گوید، اما این عدالت را با سیاست‌های تورم‌زا و افزایش نرخ مالیات بر ارزش افزوده دنبال می‌کند. نتیجه، تدارک فشارهای معیشتی است، در حالی که همزمان، شعار عدالت سر داده می‌شود. امیدوارم این سخنان جسارت تلقی نشود، اما باید گفت این هم نوعی لاف‌زنی است؛ یعنی سخنانی که هیچ پایه علمی ندارد و موهوم است. این افراد چگونه چنین حرف‌هایی را به زبان می‌آورند و آقای رئیس‌جمهور چگونه وجدان خود را آرام می‌کند.
این اقتصاددان گفت: آقای رئیس‌جمهور در توجیه سیاست‌هایی مانند شوک به قیمت بنزین می‌گوید که دولت طمع درآمدی ندارد و تمام درآمد اضافی را در قالب کوپن به مردم بازمی‌گرداند. این نشان می‌دهد که گویا القا کرده‌اند شوک‌های شدید به نرخ ارز هیچ اثری بر تورم ندارد، در حالی که جهت‌گیری‌های اصلی بودجه‌ ۱۴۰۴ و ۱۴۰۵ ماهیت تورم‌زا دارد.
مؤمنی افزود: باید فرد یا افرادی پیدا شوند که دسترسی مستقیم به رئیس‌جمهور و اطرافیانش داشته باشند و توضیح دهند که وقتی یک چشم‌انداز تورمی شدید ایجاد می‌شود، دیگر نمی‌توان با انکار، واقعیت را تغییر داد. سطح صلاحیت تخصصی برخی از مسئولان اقتصادی به‌طرز تاسف‌باری پایین است 
وی تاکید کرد: سیاست‌های تورم‌زا فقط مصرف را هدف قرار نمی‌دهد، بلکه هزینه‌های تولید را نیز به‌طور متناسب افزایش می‌دهد. این سیاست‌ها همزمان با تخریب رفاه خانوار، بنیان تولید را نیز هدف قرار داده‌اند.
فارین پالیسی: دیپلماسی ترامپ 
پرهیاهو و توخالی است
نشریه تخصصی سیاست خارجی در آمریکا تأکید کرد سیاست خارجی واشنگتن، تبدیل به دیپلماسی کابویی و توافق‌های توخالی شده و بنابراین، طرح‌های صلح ترامپ هم دوام نمی‌آورد.
فارین پالیسی به قلم استفان والت نوشت: ادعاهای صلح‌سازی دونالد ترامپ عمدتاً تبلیغاتی و فاقد اثر پایدار بوده است. از غزه، اوکراین، کامبوج و تایلند تا کنگو، سودان و جنوب آسیا، توافق‌های نمایشی او یا فروپاشیده‌اند یا به تشدید بحران انجامیده‌اند. بی‌حوصلگی ساختاری، بی‌توجهی به جزئیات، تکیه بر دیپلمات‌های آماتور و جانبداری در میانجی‌گری، بحران اعتماد را عمیق‌تر کرده است.
ترامپ مدعی شده که به هشت جنگ پایان داده؛ ادعایی که، متأسفانه، تقریباً به همان اندازه دقیق است که این تصور که دانشگاه ترامپ زمانی جای مناسبی برای تحصیل بوده باشد. به‌جای پایان دادن واقعی به منازعات، تخصص ترامپ در ارائه آن چیزی خلاصه می‌شود که می‌توان «طرح‌های صلح پوتِمکینی» نامید: نمایشی که با هیاهوی رسانه‌ای فراوان اعلام می‌شوند، اما خیلی زود 
فرو می‌ریزند و چیزی جز پوسته‌ای تبلیغاتی باقی نمی‌ماند.
در غزه، طرح صلحِ ۲۰‌بندی نه‌تنها به خشونت میان اسرائیل و حماس پایان نداده‌، بلکه نتیجه‌ای معکوس داشته است. از زمان برقراری آتش‌بس، ۴۰۰ فلسطینی کشته شده‌اند؛ و نیروهای حافظ صلحی که قرار بود بر مراحل آتش‌بس نظارت کنند، هنوز تشکیل نشده‌اند. طرح یادشده گامی صرفاً پوششی برای تلاشی بی‌وقفه جهت ایجاد «اسرائیل بزرگ‌تر» است.
به همان نسبت، ادعای ترامپ درباره پایان دادن به جنگ مرزی میان کامبوج و تایلند نیز زیر فشار رویدادهای بعدی رنگ باخته و دو کشور، درگیری‌ها را از سر گرفته‌اند. همین الگوی تراژیک در کنگو نیز در حال تکرار است.
در سودان نیز تلاش‌ها برای پایان دادن به جنگ داخلیِ خونبار، به هیچ نتیجه ملموسی نرسیده و درگیری همچنان قربانی می‌گیرد. در جبهه‌ای دیگر، نخست‌وزیر هند، صراحتاً ادعاهای ترامپ درباره متوقف کردن درگیری مرزی میان هند و پاکستان را رد کرد و بی‌پایه دانست.
اوکراین هم از این قاعده مستثنا نیست. ترامپ در جریان انتخابات با افتخار ادعا می‌کرد که جنگ اوکراین را «در ۲۴ ساعت» پایان خواهد داد. همان زمان هم این ادعا مضحک بود. این تلاش‌های بی‌اثر، همزمان با اقداماتی همراه بوده که آتش جنگ را در نقاط دیگر شعله‌ورتر کرده‌اند. ترامپ، دستور بمباران یا حملات موشکی در افغانستان، نیجریه، سومالی، لیبی، عراق، سوریه و یمن را صادر کرد و به کشتارهای غیر قانونی در حوزه کارائیب دست زد.
ترامپ، صلح‌سازی ضعیف است، زیرا او و تیمش همه الزامات واقعی صلح را نادیده می‌گیرند. خود ترامپ به‌طور بدنامی کم‌حوصله و بی‌علاقه به جزئیات است. این رویکرد را اگر با تجربه کارتر مقایسه کنیم، تفاوت آشکار می‌شود؛ رئیس‌جمهوری که ساعت‌های بی‌پایان را صرف متقاعد کردن مقامات مصر و اسرائیل کرد تا سرانجام توافق کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ امضا شود. یا میانجیگری تئودور روزولت که به جنگ روسیه و ژاپن در سال ۱۹۰۵ پایان داد. در برابر این نمونه‌ها، ترامپ نه مایل است و نه قادر که آستین بالا بزند و با کارِ طاقت‌فرسای مذاکره، پیشنهادهای خلاقانه‌ای برای پر کردن شکاف‌های عمیق میان طرف‌های درگیر ارائه کند. 
مسئله این‌جاست که ترامپ، مسیر دیگری را ترجیح می‌دهد: تکیه بر دیپلمات‌های آماتور مثل استیو ویتکاف یا جرد کوشنر به‌جای دیپلمات‌های حرفه‌ایِ برخوردار از تخصص لازم. این‌جا همان نقطه‌ای است که خصومت ترامپ با «دولت پنهان» به ضربه‌ای تبدیل می‌شود که او عملاً به خودش می‌زند. مشکل مهم‌تر این است که ترامپ و برخی از فرستادگان او در نقش میانجی، بیطرف و متوازن عمل نکرده‌اند.
پیامد چنین وضعیتی روشن است: برخی از طرف‌های درگیر به آن‌ها اعتماد ندارند و خودِ میانجی‌ها نیز به‌جای ساختن یک مصالحه قابل‌ دوام، احتمالاً به سمت راه‌حل‌های یک‌طرفه فشار می‌آورند؛ راه‌حل‌هایی که یا اصلاً به نتیجه نمی‌رسند یا خیلی زود بعد از امضا فرو می‌ریزند.
شوک نفوذ ایران 
به دفتر رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل
رسانه‌های صهیونیستی از بازداشت‌ فردی به اتهام ‎جاسوسی برای ‎ایران خبر دادند که علاوه‌بر تصویربرداری از منزل نفتالی بنت نخست‌وزیر سابق، حتی وارد اتاق فرماندهی وزارت جنگ اسرائیل در «کریاه» شده است.
پلیس اسرائیل روز پنجشنبه از بازداشت یک اسرائیلی خبر داد که در اطراف منزل نخست‌وزیر سابق، نفتالی بنت فیلمبرداری می‌کرد. پلیس مدعی شده که این فرد با هدایت سرویس اطلاعاتی ایران، اقدام به فیلمبرداری از اطراف خانه نفتالی بنت کرده است.
فرد بازداشت شده، وادیم کوبریانوف ۴۰ ساله، ساکن شهر ری‌شون لتسیون در جنوب تل‌آویو است. پلیس می‌گوید کوبریانوف دو ماه با طرف ایرانی تماس برقرار کرده و وظایف امنیتی مختلفی را اجرا کرده و عکس‌هایی را که در شهر خود و دیگر شهرها گرفته بود، در ازای دریافت مبالغ مالی تحویل داده است. او در حال عکسبرداری از بیرون محل سکونت بنت بازداشت شد. تاکنون 
سی و پنج صهیونیست به اتهام جاسوسی برای ایران در اسرائیل بازداشت شده‌اند.
تلفن همراه بنت هم چند روز قبل توسط هکرها هک و اطلاعات سرّی او منتشر شده بود.
در همین حال، شبکه 11 تلویزیون عبری گفت: متهم به جاسوسی برای ایران، در جریان بازسازی‌ها داخل دفتر رئیس ستاد کل ارتش کار می‌کرد. او در جریان جاسوسی برای ایران، تا چه حد به رئیس ستاد کل نزدیک شده بود؟! پاسخ این است که نزدیک‌ترین حد ممکن. او در چند نوبت در پایگاه «کریا» مستقیماً با ایال زمیر، رئیس ستاد کل، ملاقات داشته؛ از جمله زمانی که در چارچوب بازسازی‌ها داخل دفتر شخصی او کار می‌کرد. اگر حتی فیوز برق دفتر او را هم عوض کرده باشد، یعنی چندین بار به‌طور شخصی با زمیر روبه‌رو شده است.
علاوه‌ بر این، او داخل «بور» (مرکز فرماندهی و کنترل زیرزمینی ارتش)در کریا هم رفت‌وآمد داشته و آنجا هم کارهای نگهداری و بازسازی انجام می‌داده است. در نتیجه، از طرف ارتش، دسترسی عملی به همه جای کریا داشته؛ همان‌طور که دیدیم، از جمله به خود «بور». این فرد، از میان ده‌ها جاسوسی که در دو سال گذشته برای ایران شناسایی شده‌اند، کسی است که بیشترین نزدیکی را به یک مقام ارشد اسرائیلی داشته است؛ یعنی دقیقاً به شخص رئیس ستاد کل، ایال زمیر. این، بسیار نگران‌کننده است.
یوسی ملمن تحلیلگر صهیونیست درباره عمق این ضربه اطلاعاتی ایران نوشت: فساد و پوسیدگی در جامعه اسرائیل رو به گسترش است. در کار اطلاعاتی مفهومی وجود دارد به نام «כס״ב»؛ یعنی پوشش پایه. موساد، شاباک و یگان ۵۰۴ اغلب اقدام به جذب عوامل رده ‌پایین می‌کنند؛ افرادی مانند دربان یک هتل، آشپز یا نظافتچی که گاهی می‌توانند اطلاعات مهمی ارائه دهند. کاری که ایران انجام می‌دهد نیز همین است. ودیم کوپریانوف، شهروند ۴۰ ساله اسرائیلی از ریشون لتسیون که به جاسوسی متهم شده و از خانه نفتالی بنت، تصویربرداری کرده، به‌عنوان نیروی تعمیر و نگهداری در دفتر رئیس ستاد کل ارتش در مجموعه «کریا» کار می‌کرد.
از سوی دیگر، اندیشکده استراتژی و امنیت اورشلیمدر گزارشی (JISS) نوشت: ایران طی چهار دهه، جنگ نرم و شناختی را به ستون ثابت دکترین امنیت ملی خود تبدیل کرده و به‌جای اتکای صرف به قدرت نظامی، بر کنترل روایت، پیام و ذهن مخاطب سرمایه‌گذاری راهبردی انجام داده است؛ رویکردی که یکی از مزیت‌های پایدار تهران محسوب می‌شود. ایران موفق به ایجاد زیرساخت نفوذ چندلایه، منعطف و با قابلیت انکارپذیری بالا شده و می‌تواند همزمان اسرائیل، آمریکا و افکار عمومی غرب را هدف بگیرد.
 این گزارش می‌افزاید: ایران علی‌رغم دریافت ضربات اولیه، توانست دستگاه نفوذ و سایبری خود را به‌سرعت بازسازی کند و در چند جبهه به‌طور همزمان فعال نگه دارد؛ از انسجام داخلی گرفته تا عملیات روانی علیه اسرائیل. ترکیب توانمندی‌های ایران با هوش مصنوعی، امکان تولید محتوای بومی‌سازی‌شده و متقاعدکننده در مقیاس وسیع را فراهم کرده است؛ روندی که قدرت نفوذ تهران را در سال‌های آینده افزایش خواهد داد. سیستم نفوذ و سایبری ایران نه‌تنها تضعیف نخواهد شد، بلکه به گسترش خود ادامه می‌دهد و حتی تلاشش برای تأثیرگذاری بر انتخابات ۲۰۲۶ اسرائیل از هم‌اکنون آغاز شده است؛ آن‌هم با استفاده از روش‌های عملیاتی نوین و ابزارهای ویژه فضای انتخاباتی.
در همین حال، «گیل مسینگ» رئیس ستاد شرکت امنیت سایبری رژیم صهیونیستی گفت: ایران، تصمیمی استراتژیک گرفت که جنگ سایبری تمام عیار علیه اسرائیل را آغاز کند و بسیاری از منابع خود را از نقاط مختلف دنیا برای مبارزه با ما بسیج کرد؛ ایران با حجم عظیم و گسترده‌ای حملات سایبری خود را انجام می‌دهد.
بابک اسحاقی، خبرنگار شبکه اینترنشنال هم به کانال 13 عبری گفت: هکرهای ایرانی موفق شدند به اماکن بسیار بسیار حساس و افرادی بسیار مهم دسترسی پیدا کنند؛ اکنون در ایران به خاطر این موفقیتشان جشنی برپاست.
همچنین پاول رابرتس مقام سابق خزانه‌داری دولت رونالد ریگان گفت: در جنگ 12 روزه مشخص شد ایران از توان نظامی بالایی برخوردار است و می‌تواند آسیب جدی و ویران‌کننده‌ای به اسرائیل وارد کند.
وی همچنین تأکید کرد که بنیامین نتانیاهو پس از آن درگیری کوتاه به این نتیجه رسید که اسرائیل کشوری آسیب‌پذیر است و موشک‌های ایران می‌توانند خسارات چشمگیری به آن وارد کنند. به همین دلیل مقامات اسرائیلی تمایلی به تکرار چنین رویارویی ندارند و تلاش می‌کنند آمریکا را به انجام اقداماتی در این مسیر سوق دهند.
در همین حال، موآو وردی خبرنگار شبکه عبری «کان» گفت: مؤثرترین سلاح ایرانی‌ها علیه اسرائیل، موشک‌های بالستیک آنهاست که ثابت هم شد مؤثرند؛ حملات موشکی بالستیک ایران ضربات و خسارات قابل توجهی را به اسرائیل وارد کردند که همه آنها منتشر نشدند؛ واقعا اسرائیل نگران است. در صورت حملات گسترده موشکی ایران به اسرائیل، سامانه‌های دفاعی نمی‌توانند این موشک‌ها را رهگیری کنند و موشک‌ها می‌توانند خسارات قابل توجهی را به اسرائیل وارد کند.