روزنامه کيهان
1404/10/06
به این دلایل آمریکا در حال فروپاشی از درون است
سرویس خارجی-«جان مرشایمر»، نظریهپرداز برجسته روابط بینالملل با برشمردن دلایلی قابلتوجه، نتیجه گرفته که، آمریکا از درون در حال فروپاشی و با سرعت به سمت «خودکشی» پیش میرود.
این روزها نظریهپردازان برجسته روابط بینالملل، سیاست خارجی آمریکا را بسیار به چالش میکشند. هفته گذشته «استفان والت» نظریهپرداز رئالیسم تدافعی طی مقالهای در «فارینپالیسی» به سیاست خارجی ترامپ حمله کرده و نوشته بود: «دونالد ترامپ، زیاد درباره صلح حرف میزند، اما عمدتاً برای اینکه اصرار کند شایسته دریافت جایزه نوبل صلح است. به جای پایان واقعی یک جنگ، تخصص ترامپ «طرح صلح صوری و نمایشی » است... کارنامه ترامپ سزاوار عنوان «صلحآفرین» نیست. حتی کسانی که میکوشند از «دیپلماسی کابویی» او دفاع کنند نیز اذعان کردهاند که «اگر صلح بر پایه توافقهای توخالی بنا شود آن صلح دوام چندانی نخواهد داشت.»
«فرانسیس فوکویاما»، فیلسوف برجسته آمریکایی نیز با انتقاد از سیاست خارجی ترامپ گفت که: «واقعاً سخت است که بتوان یک اصل واقعی و ثابت در سیاست خارجی ترامپ پیدا کرد؛ جز منافع شخصی خودش. برای نمونه، آمریکا سالها تلاش کرده بود با هند رابطه خوبی بسازد تا موازنهای در برابر چین ایجاد کند؛ مسیری که حدود سه دهه دنبال میشد، اما ترامپ این روند را خراب کرد، چون مودی، نخستوزیر هند، از نامزدی او برای جایزه نوبل صلح حمایت نکرد.»
ازهمگسیختگی امپراتوری
حالا «جان مرشایمر» نظریهپرداز «رئالیسم تهاجمی» نیز در اظهاراتی جدید سیاستهای ترامپ در داخل آمریکا و جهان را مورد انتقاد شدید قرار داده و میگوید آمریکا در حال فروپاشی از درون است. مرشایمر پنجشنبهشب در اظهاراتی ویدیویی در یوتیوب گفت: «ما شاهد ازهمگسیختن امپراتوری آمریکا هستیم؛ نه از بیرون، بلکه از درون؛ فرآیندی که بهواسطه آمیزهای آشفته از غرور امپراتوری و ناتوانی دیپلماتیک پیش میرود؛ آمیزهای که اگر پیامدهایش تا این اندازه هولناک و پرمخاطره نبود، میتوانست مضحک به نظر برسد.»
هژمونی فاقد عقل!
به گفته مرشایمر آمریکا همچون یک هژمون رفتار میکند که عقلش را از دست داده است و در حیاطخلوت خود یعنی کارائیب با خشونت رفتار میکند و نسخهای بهشدت نظامیشده از دکترین مونرو را اجرا میکند. به گزارش ایرنا، وی میگوید: آمریکا در حال حاضر سیاست خارجی را دنبال میکند که جز تلاشی سراسیمه برای بازتحمیل سلطه در جهانی که بهسرعت از کنترلش خارج میشود، نام دیگری نمیتوان بر آن گذاشت و نتایج آن چیزی کمتر از فاجعهبار نیست. با وضعیتی روبهرو هستیم که در آن آمریکا بهطور فعال مهمترین متحدان خود در اروپا را از خود میراند، و همزمان در نیمکره خود دست به عملیات نظامی مستقیم میزند که ناقض حقوق بینالملل است؛ در حالی که قدرتهای بزرگ شرق، بهویژه چین و روسیه، با شادمانی و انتظار نظارهگرند. اینها لرزههای یک زلزله عظیم ژئوپلیتیکاند که معماری امنیتی غرب را که از سال ۱۹۴۵ تاکنون پابرجا بوده تهدید به فروپاشی میکند.
وی میافزاید: آمریکا با یک رقیب همترازِ در حال صعود به نام چین و یک اخلالگرِ احیاشده، هرچند از نظر اقتصادی ضعیف، به نام روسیه مواجه است. برای موازنه با این تهدیدها، منطق پایهای واقعگرایانه حکم میکند که آمریکا باید اتحادهایش را تقویت کند، غرب را منسجم سازد، و اطمینان یابد که اروپا و جهان انگلیسیزبان همگام با واشنگتن حرکت میکنند. اما در عوض، دقیقاً خلاف این کار را میکنیم. با دانمارک بر سر سرزمینی که از نظر حقوقی نمیتوانیم تصاحبش کنیم، درگیر میشویم. بریتانیاییها را وادار میکنیم بهدلیل رفتار شبهعدالتخواهانه ما در آبهای آزاد، از دستگاه اطلاعاتیمان جدا شوند. ائتلافی را که برای مهار چین به آن نیاز داریم، از هم میگسلانیم.
اروپا به دنبال خودمختاری
مرشایمر میافزاید: اگر اروپاییها به این نتیجه برسند که آمریکا دیگر شریک قابل اعتمادی نیست یا بدتر از آن، تهدیدی غارتگر برای تمامیت ارضی آنهاست بهدنبال خودمختاری راهبردی خواهند رفت. تجارت خود را متنوع خواهند کرد. حتی ممکن است به سازگاری با چین روی آورند. این یعنی بازارهای کالاهای آمریکایی میتواند کوچک شود. یعنی با افزایش موانع تجاری، هزینه کالاها در آمریکا بالا برود. یعنی جایگاه دلار آمریکا بهعنوان ارز ذخیره جهانی که به ما اجازه میدهد کسریهای عظیم داشته باشیم و ارتشمان را تأمین مالی کنیم، میتواند به چالش کشیده شود؛ زیرا اروپا و آسیا بهدنبال جایگزینهایی برای یک نظام مالیِ سلاحسازیشده تحت اداره واشنگتنی آشفته خواهند رفت.
به گفته این نظریهپرداز برجسته روابط بینالملل ما در حال فاصله گرفتن از ساختارهای همکاریای هستیم که ثبات جهان را حفظ میکنند؛ ساختارهایی مانند ناتو و سازمان ملل متحد. اما در عین حال، هرجا که صلاح بدانیم، بهصورت تهاجمی و یکجانبه- چه از نظر نظامی و چه دیپلماتیک- مداخله میکنیم، بدون آنکه از مشروعیت یا حمایت متحدان برخوردار باشیم. این وضعیت، ایالاتمتحده را در موقعیتی آسیبپذیر قرار میدهد. ما بیشازحد درگیر شدهایم، از پشتیبانی کافی برخوردار نیستیم و هرچه بیشتر- حتی در نگاه دوستانمان- بهعنوان یک دولت مطرود دیده میشویم. مالیاتدهنده آمریکایی هزینه ارتشی را میپردازد که به شیوههایی بهکار گرفته میشود که امنیت ما را کاهش میدهد، نه افزایش.
به گفته «مرشایمر» انتصاب «جف لندری» برای تصاحب گرینلند نماد دولتی است که دیگر بهعنوان یک کنشگر عقلانی در صحنه جهانی عمل نمیکند. این انتصاب نشان میدهد که وفاداری به رئیس، مهمتر از شایستگی یا منافع ملی تلقی میشود. این ویژگی شاخص رژیمهای رو به زوال است. وقتی دستگاه اداری را تصفیه میکنید، کارشناسان را به حاشیه میرانید، جامعه اطلاعاتی را نادیده میگیرید، و دیپلماتها را با حامیان مالی و نزدیکان سیاسی جایگزین میکنید، توان تدوین یک راهبرد منسجم را از دست میدهید. در نتیجه، اشتباه میکنید. دچار خطای محاسبه میشوید. و در عصر هستهای، خطای محاسبه همان جادهای است که به آخرالزمان ختم میشود.
رویکرد اول آمریکا یا آمریکای تنها؟!
مرشایمر با انتقاد از رویکرد اول آمریکای ترامپ میگوید: در ظاهر، این رویکرد «اول آمریکا» به نظر میرسد، اما در واقع «آمریکای تنها» است. و آمریکای تنها، موجودیتی بهمراتب ضعیفتر و آسیبپذیرتر از آمریکایی است که در رأس یک ائتلاف نیرومند غربی قرار دارد. چین رقیبی همتراز با اقتصادی عظیم و ارتشی رو به رشد است. برای مهار چین، ایالاتمتحده به یک ائتلاف نیاز دارد. ما بهتنهائی از عهده این کار برنمیآییم. جغرافیای آسیا بسیار گسترده است. ما به ژاپن نیاز داریم، به کرهجنوبی نیاز داریم، به استرالیا نیاز داریم، و لازم است اروپا از نظر اقتصادی و فناورانه
در کنار ما باشد. اما با تحقیر اروپا و با تهدید تمامیت ارضی یک کشور اروپایی، عملاً اروپا را از خود میرانیم. ما به اروپاییها پیام میدهیم که نمیتوانند به ما اعتماد کنند. این دقیقاً همان شکافی است که پکن از آن بهره میبرد. هر بار که آمریکا به یکی از متحدان
ناتو توهین میکند، ولادیمیر پوتین جام خود را بالا میبرد.
جهان انبار باروت
مرشایمر ادامه میدهد: ما وارد دورهای از بیثباتی عمیق میشویم. قواعد بازی در حال بازنویسیاند؛ نه از راه اجماع، بلکه با زور عریان و خطاهای فاحش. خطر جنگ رو به افزایش است؛ نه لزوماً چون کسی خواهان جنگ جهانی است، بلکه چون وقتی نردههای محافظ دیپلماسی را برمیدارید، وقتی کانالهای تبادل اطلاعات را خاموش میکنید، و وقتی استراتژی را با تصمیمهای آنی و احساسی جایگزین میکنید، حادثه اجتنابناپذیر میشود. کشتیها به هم برخورد میکنند. هواپیماها سرنگون میشوند. سوءتفاهمها تشدید میشوند. وی میافزاید: جهان به انبار باروت تبدیل شده است. آمریکا که زمانی آتشنشان بود، اکنون با شعلهافکن در حال دویدن است. این تغییر، بر تکتک شهروندان آمریکایی اثر میگذارد. این وضعیت بر ثبات دلار تأثیر میگذارد. بر زنجیرههای تأمین که کالاها را به فروشگاه محلی شما میرسانند، اثر میگذارد.
در مسیر خودکشی
مرشایمر در پایان تاکید میکند: آمریکا به قدرتی غیرقابل پیشبینی، تهاجمی و منزوی تبدیل میشود. و در دنیای بیرحم سیاست بینالملل، انزوا مقدمه شکست است. ما داریم خودمان را مات میکنیم. ما با نابود کردن ائتلافهایی که میتوانستند به پیروزیمان در جنگ کمک کنند، خود را برای جنگ آماده میکنیم. این راهبردی است از جنس خودکشی که در لباس قدرت پنهان شده است.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
مرحوم آیتالله میلانی از ارکان نهضت اسلامی بود
عراقچی: فعالان اقتصادی میگویند مشکل ما داخلی است نه تحریم
بازاندیشی در نسبت زندان مجازات و حکمرانی(یادداشت میهمان)
اخبار ویژه
با وجود پیشرفتهای بزرگ علمی، حل مشکلات اقتصادی ناممکن نیست
جشن فارغالتحصیلی 168 پزشک فلسطینی بر ویرانههای غزه
تکفیریها نمازگزاران مسجد امام علی(ع) را در حمص به خاک و خون کشیدند
به این دلایل آمریکا در حال فروپاشی از درون است
سیاست رهاسازی نرخ ارز عامل تشدید تورم است
افتتاح دومین واحد بزرگترین مرکز فرآورش نفت کشور در منطقه غرب کارون
قدرت خرید مردم در بودجه ۱۴۰۵ باید افزایش یابد
با توسعه تجارت انرژی ایران به مرکز مبادلات منطقهای تبدیل خواهد شد
رزمایش سهجانبه در منطقه اقیانوسی به میزبانی ایران برگزار میشود

