زن زندانی پس از گرفتن فوق‌لیسانس حقوق در زندان آزاد شد + گفت‌وگو با متهم

جوان آنلاین: اواخرسال ۹۶، مأموران پلیس مبارزه با مواد مخدر پایتخت با تماس‌های مردمی از رفت‌وآمد‌های مشکوک به خانه‌ای در یکی از مناطق اطراف تهران با خبر و تحقیقات خود را درباره آن آغاز کردند. بررسی‌های اولیه پلیس نشان داد خانه موردنظر متعلق به مردی است که دو سال قبل به اتهام قاچاق مواد مخدر بازداشت شده و در زندان به سر می‌برد. پس از بازداشت او، خانه در اختیار همسرش، زنی جوان به نام «خاتون» و پسرشان قرار داشت. کشف پاتوق معتادان و سارقان مأموران با توجه به سابقه صاحب اصلی خانه و گزارش‌های مردمی، احتمال دادند این محل پس از زندانی شدن مرد قاچاقچی، به پاتوق معتادان و افراد خلافکار تبدیل شده‌باشد و از سوی همسر او اداره شود. به همین دلیل، رفت‌وآمد‌ها به صورت نامحسوس تحت نظر قرار گرفت. بررسی‌های فنی و شناسایی افرادی که به این خانه رفت‌وآمد داشتند، فرضیه پلیس را تأیید کرد. مشخص شد این خانه محل تجمع معتادان، سارقان و افراد سابقه‌دار است و علاوه بر مصرف مواد مخدر، خرید و فروش اموال سرقتی نیز در آن انجام می‌شود. ورود پلیس و دستگیری متهمان با تکمیل تحقیقات و دریافت دستور قضایی، مأموران پلیس مبارزه با مواد مخدر وارد خانه ویلایی قدیمی شدند. داخل خانه، تعدادی معتاد در حال مصرف مواد مخدر، چند سارق، مقدار قابل‌توجهی مواد مخدر و اموال سرقتی کشف شد. خاتون، صاحبخانه، به همراه دیگر افراد حاضر در محل بازداشت و به اداره پلیس منتقل شدند. محاکمه و صدور حکم خاتون در دادگاه به اتهام تبدیل خانه‌اش به پاتوق خلافکاران و نگهداری مواد‌مخدر محاکمه شد. قضات دادگاه با توجه به شواهد و مستندات، او را به چند سال حبس محکوم کردند. تغییر مسیر زندگی پشت میله‌های زندان این زن که سال‌ها همراه شوهرش در کار خرید و فروش مواد مخدر فعالیت می‌کرد، پس از ورود به زندان تصمیم گرفت مسیر زندگی‌اش را تغییر دهد. او با شرکت در فعالیت‌های خیرخواهانه و کمک به زندانیان دیگر، تلاش کرد گذشته‌اش را جبران کند. تحصیل به جای تکرار جرم خاتون دوران زندان را فرصتی تازه دید و تحصیل را آغاز کرد. او در مدت حبس موفق شد مدرک لیسانس و سپس فوق‌لیسانس حقوق را دریافت کند؛ اقدامی که توجه مددکاران و مسئولان زندان را به رفتار اصلاح‌شده او جلب کرد. آزادی و هدفی تازه به دلیل حسن رفتار و تأیید مددکاران، نام خاتون در فهرست مشمولان بخشودگی قرار گرفت و مدتی پیش از پایان محکومیت آزاد شد. او اکنون با وجود ثبت سابقه زندان در پرونده‌اش، تصمیم دارد تحصیل در مقطع دکتری حقوق را ادامه دهد و از دانش و تجربه خود برای کمک به افراد نیازمند، به‌ویژه مجرمانی که قصد بازگشت به زندگی سالم را دارند، استفاده کند؛ سرنوشتی متفاوت برای زنی که روزی خانه‌اش پاتوق خلافکاران بود. گفت‌و‌گو با متهم/ درس عبرت خاتون زن خلافکاری بود که از زندان درس عبرت گرفت. به گفته خودش، یک اتفاق تلخ مسیر زندگی او را در دوران حبس تغییر داد و باعث شد نگاه تازه‌ای به زندگی پیدا کند. او اکنون تصمیم دارد به افراد نیازمند کمک کند. خاتون از رنج‌ها، مرارت‌ها و همچنین لحظه‌های تلخ و شیرینی که در این چند سال حبس با آنها روبه‌رو شده‌است، سخن می‌گوید. چند بار سابقه داری؟ فقط یک‌بار؛ همان هفت سال قبل که دستگیر شدم و به زندان افتادم. چه شد که راه خلاف را انتخاب کردی؟ باور کنید کاملاً اتفاقی وارد خلاف شدم. قبل از ازدواج، مثل خیلی از دختر‌ها در خانه پدری‌ام زندگی آرام و خوبی داشتم. چند سال قبل مردی پولدار که سنش از من بیشتر بود به خواستگاری‌ام آمد. پدر و مادرم به خاطر وضعیت مالی خوبش مرا به عقد او درآوردند. آنها تصور نمی‌کردند خواستگارم خلافکار باشد و خودم هم یک سال بعد از ازدواج فهمیدم شوهرم قاچاقچی مواد مخدر است. زندگی‌مان از نظر مالی خوب بود و شغل شوهرم برایم چندان مهم نبود، تا اینکه او با مقدار زیادی مواد مخدر دستگیر و زندانی شد. بعد از آن، از طریق شوهرم با افراد خلافکار آشنا شدم. یعنی بعد از اینکه او به زندان افتاد، راهش را ادامه دادی؟ بله. بعد از دستگیری شوهرم، اموالش مصادره شد، اما خانه‌ای که مهریه‌ام بود به همراه مقداری پول برای من ماند. من غیابی از شوهرم جدا شدم و قصد نداشتم کار شوهرم را ادامه بدهم، اما رفت‌وآمد مشتری‌هایش به خانه‌ام مرا وسوسه کرد. می‌خواستم پول بیشتری به دست بیاورم و به همین‌خاطر خانه‌ام را پاتوق خلافکاران کردم. پول بیشتری هم به دست آوردی؟ اوایل خوب بود، اما وقتی دستگیر شدم همه چیز را از دست دادم؛ حتی فرزندم را که عزیزترین دارایی زندگی‌ام بود. چه شد که فرزندت را از دست دادی؟ زمانی که در زندان بودم، پسرم فوت کرد. همین حادثه تلخ مسیر زندگی‌ام را تغییر داد و تصمیم گرفتم مثل آدم‌های سالم زندگی کنم، گذشته‌ام را جبران کنم و به نیازمندان کمک کنم. چرا این تصمیم را گرفتی؟ وقتی در زندان بودم فهمیدم پسرم به مواد مخدر معتاد شده و به دلیل مصرف بیش از حد، در یکی از پاتوق‌های معتادان جانش را از دست داده‌است. این حادثه مثل جرقه‌ای در ذهنم بود. با خودم گفتم دنیا دار مکافات است؛ همسرم سال‌ها مواد مخدر فروخت و من هم خانه‌ام را پاتوق خلافکاران کردم و شاید سرنوشت خیلی از جوان‌ها را تباه کردیم. حالا باید تاوانش را با مرگ پسرم پس می‌دادم. بعد از آن تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدهم. در زندان برای ادامه تحصیل مشکلی نداشتی؟ اگر یک متهم به زندان درست نگاه کند، می‌تواند وقتی آزاد شد فرد مفیدی برای خودش و دیگران باشد. امکاناتی وجود دارد که می‌توانی هم حرفه یاد بگیری و هم ادامه تحصیل بدهی. البته نگاه دیگران که یک مجرم را به ادامه تحصیل چه ربطی دارد، کار را سخت می‌کرد، اما من بر خلاف اینکه بعضی‌ها آنجا جرم‌های جدید یاد می‌گیرند، من تصمیم گرفتم درس بخوانم. در رشته کارشناسی حقوق از دانشگاه پیام نور فارغ‌التحصیل شدم و بعد ادامه دادم و فوق‌لیسانس هم گرفتم. سختی‌های زیادی کشیدم، اما بدترینش عذاب وجدان بود. با این حال، این سختی‌ها با انتخاب درستی که کردم به شیرینی تبدیل شد و الان خوشحالم که از فرصت زندان به خوبی استفاده کردم. چه شد که از زندان آزاد شدی؟ رفتارم خوب بود و ادامه تحصیل هم تأثیر داشت. وقتی درخواست عفو دادم، مورد بخشش قرار گرفتم و در نهایت بعد از هفت سال از زندان آزاد شدم. الان چه تصمیمی داری؟ می‌خواهم ادامه تحصیل بدهم و دکتری حقوق بگیرم و با کمک تحصیلات و تجربه‌هایم به افراد نیازمند و زندانی‌هایی که قصد دارند بعد از آزادی به جامعه برگردند، کمک کنم. دوست دارم وکیل شوم، اما به خاطر سابقه زندان امکانش را ندارم. با این حال تسلیم نمی‌شوم و راهی را که برای کمک به دیگران انتخاب کرده‌ام، ادامه می‌دهم.