روزنامه اعتماد
1404/10/07
شب یلدا: نبرد نمادین نور و تاریکی در آیینی کهن
شب یلدا، کهنترین جشن ایرانی، آیینی فراتر از یک گردهمایی صمیمی است. این شب، صحنهای نمادین از نبرد کیهانی نور و تاریکی، زایش دوباره خورشید و تقویت پیوندهای انسانی است که ریشه در اسطورهها و باورهای عمیق این سرزمین دارد. درک فلسفه پنهان در پشت آیینهای ظاهرا ساده این شب، نیازمند نگاهی به تحلیلهای دینشناسان و اسطورهپژوهان است.پیروزی نور بر تاریکی: نبرد اهریمن و اورمزد
در هسته مرکزی فلسفه یلدا، مفهوم «نبرد کیهانی» نهفته است. انقلاب زمستانی در تقویم اساطیری بسیاری از تمدنهای باستان، لحظهای محوری برای نماد «مرگ و تولد دوباره» ایزد خورشید بوده است.[1] در کیهانشناسی ایرانی - زرتشتی، این طولانیترین شب، اوج قدرت انگره مینو (اهریمن) اصل تاریکی و آشوب، به شمار میرود. اما این اوج، نقطه آغاز شکست او نیز هست، زیرا از فردا خورشید شکست ناپذیر، مرتبط با اهورامزدا یا میترا، عروج خود را آغاز میکند. به گفته س.آ. نیگوسیان در کتاب «دین زرتشتی» نقاط عطف سال خورشیدی مانند انقلاب زمستانی، لحظات بحرانی در نبرد دائمی سپنتامینو (نیکخویی) و انگرهمینو بودند که کنشهای آیینی میتوانستند نیروهای خوب را پشتیبانی کنند. بنابراین، یلدا تنها یک رویداد نجومی نیست، بلکه جشنی برای یک پیروزی اخلاقی و کیهانی است و آیین شبزندهداری و روشن نگهداشتن نور، مشارکت نمادین انسان در این نبرد برای یاری به خورشید محسوب میشود.
ریشه میترایی: زایش خورشید شکستناپذیر
بسیاری از محققان، خاستگاه یلدا را در آیینهای میترایی (مهرپرستی) پیش از زرتشتی جستجو میکنند. میترا، ایزد پیمان، نور و خورشید با انقلاب زمستانی پیوندی تنگاتنگ داشت. جان. آر. هینلز در کتاب «افسانهها و اسطورههای ایران» توضیح میدهد که جشن انقلاب زمستانی به احتمال زیاد یک جشن میترایی بوده که تولد نمادین خورشید شکست ناپذیر (سول اینویکتوس) را گرامی میداشته و آیینهایی مانند شب زندهداری و افروختن آتش برای کمک به خورشید در نبردش با تاریکی در آن مرسوم بوده است. این مفهوم بعدها در میترایيسم نیز تداوم یافت. اگرچه پیوند مستقیم تاریخی مورد بحث است، اما همانندیهای موضوعی در پرستش نور و جشن باززایی خورشید انکارناپذیر است.[2]
سفره آیینی: نمادگرایی خوراکیها
سفره رنگین یلدا، موزهای از نمادهاست. انتخاب خوراکیها تصادفی نیست، بلکه بر پایه نمادگرایی کهن انجام میشود. میوههای انار و هندوانه در جشنهای انقلابین، نماد زندگی، باروری و برکتهای ذخیره شده خورشید هستند. انار با دانههای فراوانش، نمادی جهانی از باروری و جاودانگی است. هینلز این نمادها را چنین تفسیر میکند: انار نماد نیروی زندگی و برکت آفرینش است و هندوانه به عنوان یک جهان نمای کوچک، نشانگر خورشید ذخیره شده در زمین و وعده گرمای تابستان در دل زمستان است. خوردن این میوههای قرمز، نوعی «جادوی همسان پندار» آیینی محسوب میشود؛ عملی برای درون فکنی رنگ و ذات خورشید و فراخوانی سلامت و سرزندگی برای سال پیش رو ست.
شعر و قصه به مثابه آیین محافظتی
حافظخوانی و شاهنامهگویی نیز در یلدا ابعادی فراتر از سرگرمی دارند. در شب یلدا به عنوان لحظه اوج قدرت نمادین تاریکی، این اعمال کارکردی آیینی مییابند. هینلز بر این باور است که قصه گویی جمعی به ویژه روایتهای حماسی، وردی برای دفع آشوب بود. این کار، نیروهای کهن الگویی شجاعت و نظم را فرامیخواند تا در جمع حاضر شوند و مانعی روانی در برابر نیروهای شوم شب ایجاد کنند. تفأل به حافظ نیز صرفا فالگیری نبود، بلکه تلاشی برای جستوجوی خرد و هدایت ایزدی برای گذر از ناشناختههای آینده بود. این آیینها، دیواری فرهنگی برای صیانت جامعه در برابر هراس نمادین شب و تقویت انسجام جمعی ایجاد میکرد.[3]
کارکرد اجتماعی: تقویت انسجام در برابر بحران
از منظر جامعهشناختی، یلدا آیینی برای «تشکیل و تقویت گروه» است. شبزندهداری جمعی در چنین شبی را یک «آیین تشدید کننده» میخواند که پیوندهای اجتماعی را محکم و هویت فرهنگی را در مواجهه با یک چالش کیهانی نمادین تأیید و بازتولید میکند. گردهمایی چند نسلی، احترام به بزرگان و اشتراک خوراک، فضایی ضد فردگرایی ایجاد میکند که برای بسیاری از ناظران خارجی جذاب و تأملبرانگیز است. این جشن، جامعه را برای عبور جمعی از بحران نمادین طولانیترین شب و استقبال از روشنایی آماده میسازد.
جمعبندی: یلدای اسطوره و امروز
شب یلدا را میتوان «اسطورهای اجرا شونده» دانست که هر سال در قالب آیینهای نمادین، روایت کهن نبرد نور و تاریکی و امید به نوزایی را بازآفرینی میکند. این جشن، تلفیقی پیچیده از اسطوره کیهانی زرتشتی - میترایی، نمادگرایی طبیعی، جادوی آیینی و کارکرد اجتماعی است. یلدا تنها یک رسم دیرینه نیست؛ بلکه نمایش زنده و پویای خرد جمعی ایرانیان برای تبدیل یک چالش طبیعی (شب طولانی) به فرصتی برای امید، پیوند و نوزایی نمادین است. درک این لایههای عمیق، بر شکوه این میراث پایدار میافزاید و نشان میدهد که چگونه یک جشن باستانی میتواند با معناهایی غنی، قلب زندگی مدرن را نیز گرم نگاه دارد.[4]
منابع
1-Cooper, J. (1994). The winter solstice: The sacred traditions of Christmas, Yule, Hanukkah, Diwali, and Yalda. ASB Publishing.
2-Heinberg , R. (1993). Celebrate the solstice: Honoring the earth’s seasonal rhythms through festival and ceremony. Quest Books.
3-Hinnells, J. R. (2005). Persian mythology (2nd ed.). Newnes Persian Mythology
4-Nigosian, S. A. (1993). The Zoroastrian faith: Tradition and modern research. McGill-Queen’s University Press.
دانشجوی دکترای جامعهشناسی فرهنگی
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
بیضایی درغربت از دنیا رفت
ايران پرچم مقابله با نظام سلطه را برافراشته است
مخالفت با استيضاح
آموزش و تربيت «وابستگان مطبوعاتي» درموسسه عاليحرفهاي مطبوعات و روابط عمومي
بينالملل غيرليبرال!
سياست جمعيتي، بدون فهم زندگي، به بنبست ميرسد
الفبای مهر وقتی مدرسه تاریخ مینویسد
ديپلماسي امام خميني نامه به رهبران (۴)
ناكارآمدي استراتژي جنگ بيانيهها
سهم فراموش شده دریا
چرا ايران به ديپلماسي استاني نياز دارد؟
سواد زندگي
شب یلدا: نبرد نمادین نور و تاریکی در آیینی کهن
قربانيان آبهاي مديترانه
پدر قنات كاشف بنه
سياست جمعيتي، بدون فهم زندگي، به بنبست ميرسد
الفبای مهر؛ وقتی مدرسه تاریخ مینویسد
ديپلماسي امام خميني، نامه به رهبران (۴)
بيضايي هنرمندي برگونه اساطير
بیضایی درغربت از دنیا رفت

