دولت می‌تواند اگر نارفیقان بگذ‌ارند(یادداشت روز)

این یادداشت، مشورتی مستند، به رئیس‌جمهور محترم درباره «راهبرد و برنامه، و تیم مشاوران دولت» است.
1- آقای پزشکیان اخیرا گفت: «ما در جنگ تمام‌‌عیار با آمریکا، اسرائیل و اروپا هستیم که نمی‌‌خواهند کشور ما سرپا بِایستد. این جنگ خیلی پیچیده‌‌تر از جنگ با عراق است که وضعیّت معلوم بود؛ او موشک می‌‌زد، من هم معلوم بود کجا را می‌‌زنم. مشکل ایجاد می‌‌کنند از نظر معیشتی، فرهنگی، و امنیّتی، و توقّعات جامعه را بالا می‌‌برند؛ از آن طرف جلوی تبادلات ما را می‌‌گیرند».
2- لازمه دفاع، داشتن ستاد متقابل و آگاهی از تحرکات دشمن است. آقای پزشکیان بررسی کند که کدام محافل و با چه ماموریتی، چند هفته قبل از خیانت آمریکا به مذاکرات، منکر تهدید بودند و ادعا می‌کردند توافق با ترامپ و سرازیر شدن دو هزار میلیارد دلار سرمایه نزدیک است؛ جز رئیس و عضو شورای اطلاع‌رسانی دولت؟! در حالی که در اوج اجرای برجام، 4 میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب شده بود، این فریب عمیق، کجا تدارک شد؟! وارونه‌نمایی‌های سازمان یافته، آغاز گرفتاری‌های بعدی بود.
3- دشمن چگونه می‌تواند با دستکاری افکار عمومی، توقعات را بالا ببرد؛ جز به علت ولنگاری رسانه‌ای؟! وقتی بستر فضای مجازی بی‌هیچ نظارتی به پایوران دشمن واگذار شد تا تخم ناامیدی بکارند یا در بازار دستکاری کنند، چگونه می‌توان به جامعه آرامش داد؟! در حالی که دولت‌های غربی (مالکان پیام‌رسان‌های بزرگ)، نظارت سختگیرانه دارند، چگونه برخی مدیران ما، سرنا را از سر گشاد می‌نوازند و «فیلترینگ» را مسئله اصلی می‌کنند؟ آیا می‌توان مجال ملتهب‌سازی بازار را به دشمن داد و ضمنا از شدت و پیچیدگی جنگ گلایه کرد؟ این، همان حکایت عقاب تیرخورده است: «گفتا عجب است اين که زِ چوب است و ز آهن - اين تيزی و تندی و پريدن زِ کجا خاست؟/ چون نیک نگه ‌کرد و پر خويش بر او ديد - گفتا زِ که ناليم که از ماست که بر ماست».


4- مشورت‌های تخدیر‌کننده، سمّ مهلکی است که اراده را در مدیران زایل می‌کند. همان‌ها که گفتند ترامپ، تاجر و قابل اعتماد‌تر است و می‌توان با او معامله بزرگ کرد، امروز وانمود می‌کنند که دولت بدون رفتن در همان بیراهه، کاری نمی‌تواند بکند و باید دستکاری قیمت‌ها را طبیعی بپندارد! ماموریت این طیف، تلقین ناتوانی به دولت است تا تدبیری اتفاق نیفتد و بتوانند مردمی را که در جنگ 12 روزه، برخلاف محاسبات دشمن ایستادند و شکست را به آمریکا و اسرائیل تحمیل کردند، سرخورده کنند. قدرشناسی از این مردم، به اراده و اهتمام است، نه سستی و بی‌عملی. خانه‌تکانی در سامانه مشاوران و راهبردنگاران پنهان، بر هر اقدام اصلاحی دیگر (از جمله ترمیم ضروری کابینه) اولویت دارد.
5- صف‌بندی اصلی در مقابل پویایی دولت، از سوی برخی مدعیان حمایت انجام می‌شود. آنها، شورای راهبری کابینه را (با حضور برخی محکومان و مجرمان امنیتی) قبضه کردند و به مهره‌چینی زاویه‌دارها در بدنه پرداختند، به‌ویژه در شرکت‌های بزرگی که گلوگاه درآمدی هستند اما سر بزنگاه، گروکشی یا کارشکنی می‌کنند. همین‌ها، مغالطه «نمی‌شود» را القا می‌کنند. باید بختک «نمی‌توانیم» که اجازه تنفس و تدبیر را نمی‌دهد، از سر دولت ازاله شود.
6- مافیای تخدیر و تحریف، که در تملق‌گویی از هم سبقت می‌گرفتند، حالا دولت را تهدید می‌کنند تا به مسیر انفعال در برابر دشمن برگردد. آنها تا همین چند وقت پیش، از «نشستن بر دسته مبل» در یک دیدار غیررسمی، یا «ورود زورخانه‌ای»، دستاورد می‌ساختند! بدتر از همه اینکه در کانال حزب اتحاد ملت نوشتند: «اگر بخواهیم از سودمندترین‌ عملکرد دولت بگوییم، بدون‌ شک باید سراغ اعتراف شیرین، تاریخی و تکراری پزشکیان رفت؛ ما نمی‌‌توانیم! این اعتراف آگاهانه یا غیرآگاهانه، نقطه‌ ارزشمندی است»!
7- متملقان، ناگهان اخلاق برزخی پیدا کردند، توپیدند و حتی خواستار استعفای پزشکیان و یا عبور از وی شدند. آنها با وجود خیانت دولت آمریکا وسط مذاکرات (پس از خیانت در برجام)، چگونه جرأت کردند دم از مذاکره مجدد بزنند؟! روایت آقای ابطحی، درباره دیدار
ده روز قبل فعالان سیاسی با رئیس‌جمهور قابل تامل است: «در مسئله سیاست خارجی، چالشی با چند تن از اصلاح‌‌طلبان تند‌تر درگرفت. نیمچه تشنجی شد. گفتند کاری کنید تحریم‌‌ها برداشته شود. پزشکیان گفت: ما که مذاکره می‌‌کردیم اما وقتی توقعات عجیب و غریب دارند و اولین حرف‌شان این است که موشک نداشته باشید، من نمی‌‌توانم قبول کنم ملت ایران جلو اسرائیل که همان‌ها تا دندان مسلحش کرده‌‌اند، بی‌دفاع بماند.». آقای پزشکیان در این دیدار گفته بود: «بنده حاضر نیستم زیر بار ذلت و ظلم بروم. به ‌دنبال دعوا با کسی نیستیم؛ دوست داریم با همه با صلح به گفت‌‌وگو بنشینیم؛ اما مقابل کسی که قلدری می‌‌کند می‌‌ایستیم. ایران به دنبال سلاح هسته‌‌ای نیست؛ حاضریم تعامل کنیم، اما اینکه بگویند موشک نداشته باشید و بعد رژیم اسرائیل حمله کند که نمی‌‌شود».
8- تحریف اظهارات وزیر امور خارجه و حمله به وی، بخش دیگری از معما را حل می‌کند. این طیف مدعی شدند آقای عراقچی از تحریم خوشحال است(!) و حال آنکه او با تجربه 12 سال مذاکره در دوره اخیر، در جمع فعالان اقتصادی اصفهان گفته بود: «هیچ یک از تجار و فعالان اقتصادی به من نگفتند برو تحریم‌‌ها را بردار. همه گفتند مشکل ما را در بانک مرکزی، گمرک، مالیات، وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صمت حل کن. این مشکلات را رفع کنیم، ‌‎ظرفیت‌های جدیدی ایجاد می‌شود. بله، ماموریت اول من رفع تحریم است که فراموش نکرده‌‌ام، مسیر سختی هم هست. هیچ فرصتی را هم از دست نخواهیم داد. اما اگر بگویم چه وضعیتی هست، خود شما می‌‌گویید رهایشان کن. اما ماموریت دوم که دست خود ماست؛ تحریم داخلی را خودمان باید برداریم».
9- چه کسانی، جز مدیران اتاق جنگ دشمن، نیابتی‌ها، و دلالان و رانت‌خوران، می‌توانند از سخن درست وزیر خارجه عصبانی شوند؟! 
او ۸ آبان‌ماه هم در نشست فعالان بخش خصوصی در تبریز، از یک نظرسنجی قابل تامل خبر داده بود: «تحریم‌‌ها اگرچه هزینه‌‌‌های جدی تحمیل می‌‌‌کند، اما برخی کمبودها ناشی از استفاده ‌نشدن ظرفیت‌‌های داخلی است. تنها زمانی حق گلایه‌ از تحریم را داریم که این ظرفیت‌‌ها را فعال کرده باشیم. برآورد ما این است که کمتر از ۵۰ درصد ظرفیت کشور‌های همسایه استفاده شده؛ اما یکی از بازرگانان در جلسه اعلام کرد تنها ۵ درصد فعال شده 
و ۹۵ درصد بلااستفاده مانده. مشکلاتی که بازرگانان در جلسات مطرح کردند، هیچ‌‌کدام ربطی به تحریم نداشت. حتی نظرسنجی کردیم و۷۳ درصد معتقد بودند مشکلات‌‌شان، داخلی است».
10- باید بررسی کرد که چرا روزنامه غربگرا، 6 مرداد کاریکاتوری موهن علیه آقای پزشکیان (وارونه، سوار بر الاغ وفاق) منتشر می‌کند و حال آنکه کاریکاتوریستش، چند ماه قبل، به ناروا، مدیر نشست مطبوعاتی رئیس‌جمهور بود؟! همان‌ها که دولت را از تدابیر درست بازداشتند، به کنایه می‌نویسند: «دولت بی‌‌پروژه، خود را مسئول حل تورم نمی‌بیند. مسئله، نظام بوروکراتیک دولت است که خود را زیر خروار مسائل بی‌‌اهمیت درون ‌سازمانی دفن می‌‌کند و نمی‌‌تواند به حل مسائل اساسی بپردازند. مثلاً اگر آقای پزشکیان پروژه خود را حل معضل تورم می‌دید، معاونان، وزرا و مدیران را به خط می‌‌کرد و هر روز می‌‌پرسید که برای حل معضل چه کردید؟ به وزیر اقتصادش می‌‌گفت: وقتی وزیر قبلی رفت، چه کردی برای اقتصاد؟ یا رفقای شورای اطلاع‌رسانی! چرا الان که یک‌ونیم سال از دولت می‌گذرد، تازه به فکر افتاده‌اید استراتژی رسانه‌‌ای «همه معضلات از دولت قبل است» را پیاده کنید؟ شوربختانه، انگار هدف و پروژه‌ای ندارد که بخواهد مدیرانش را حول آن به خط کند. رئیس‌‌جمهوری که با حرارت، کارزار انتخاباتی را شروع کرد، خیلی زود به وضعیت «خودت پایت را بمال» رسیده و احتمالاً دچار فرسایش شغلی شده است».
11- مشابه این فرافکنی را می‌توانید در یادداشت دو ماه قبل روزنامه رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت ببینید: «در اغلب روزها در دفتر رئيس ‌جمهور و معاون اول و وزرا، يكي پس از ديگري جلسه برگزار مي‌شود. همه سر تكان مي‌دهند، يادداشت برمي‌دارند و وعده همكاري مي‌دهند. اما وقتي جلسه تمام مي‌شود، هيچ ‌چيز تغيير نمي‌كند. نتيجه، گرفتار شدن در چرخه‌‌اي از جلسات است كه نه تصميم مي‌سازد و نه اصلاح مي‌آورد. مشكل در ساختار تصميم‌گيري دولت پُر از موازي‌كاري دولت است. هر مسئله به جلسه بعد موكول مي‌شود و هر كارگروه به كميته جديد ارجاع مي‌دهد. دولت پر از گفت‌وگو است، اما كم از اقدام. بخش خصوصي نه دنبال يارانه است و نه حمايت ظاهري. فقط مي‌خواهد تصميمات دولت قابل پيش‌بيني باشد و اعتماد متقابل شكل بگيرد».
12- دکتر فرشاد مؤمنی، از حامیان آقای پزشکیان اخیرا گفت: «ارزش پول ملی به ‌صورت برنامه‌ریزی ‌شده تضعیف می‌‌شود، اما همان اقدام را کنترل نرخ ارز می‌‌نامند! بازار موسوم به آزاد ارز، در واقع بازار قاچاقچی‌هاست که تأمین مالی قاچاق و فرار سرمایه را برعهده ‌دارد و بانک مرکزی با همراهی دیگران، به نام کنترل نرخ ارز، دائما آن را فربه‌تر می‌‌کند.  عایدات خام‌‌فروشی از همین مسیر در اختیار شبکه‌‌هایی قرار می‌گیرد که سرمایه را از کشور خارج می‌کنند. سپس همان کسانی که این وضعیت را تحمیل کرده‌‌اند، با شگفتی می‌‌پرسند چرا اوضاع کشور سامان نمی‌‌یابد؟»
13- دولت، پیشران حرکت کشور است. می‌تواند با پویایی خود، شتاب دیگر قوا را افزون کند، یا روحیه سستی را در آنها بدمد. دولت، پیشانی حاکمیت ملی است و باید در مقابل دستکاری‌های ضد ثبات و امنیت، حساس باشد. اقتدار دولت به این است که به تنظیم‌گری مقتدرانه بپردازد. دولت، یعنی حاکمیت مقتدر و نه طرف منفعل در مقابل
اخلالگران.
14- دولت اگر متحول شود، می‌تواند؛ چنان که روزنامه اعتماد، ضمن بررسی عملکرد وزیر اقتصاد در دو دولت فعلی و قبلی اذعان کرد: «خاندوزی در شرايطي سكان را در دست گرفت كه با ميراث تورمي و ركود مزمن مواجه بود. در سه سال وزارت وي، روند برخي شاخص‌‌ها تغييرات چشمگيري داشت:
* كنترل نسبي تورم: او با تأكيد بر انضباط پولي و اقدامات ثبات‌بخش، توانست تورم را در مسير كاهشي قرار دهد؛ به ‌طوري كه در تير ۱۴۰۳ به ۳۱،۵ درصد كاهش يافت. [روحانی، دولت را با تورم ۴۵ درصد تحویل داد].
* رشد اقتصادي و اشتغال: پس از چند سال رشد ناچيز يا منفي در اواخر دولت روحانی، اقتصاد در سال‌هاي ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲، از ركود خارج شد و رشد ۵ درصد را تجربه كرد. در حوزه اشتغال نيز دستاورد مهمي ثبت شد؛ نرخ بيكاري از ۹،۲ درصد به ۸،۱ درصد كاهش يافت كه پايين‌ترين نرخ دهه اخير بود. طي سه سال، ۱،۵ ميليون نفر به تعداد شاغلين افزوده شد. اين بهبود اشتغال، در كنار رشد اقتصادي، نشان‌دهنده حركت از ركود به سمت احياي تدريجي بود. وزیر اقتصاد دولت رئیسی توانست روند فروپاشي شاخص‌ها را متوقف، و بهبود‌هاي نسبي ايجاد كند: تورم نزولي شد، رشد از سر گرفته شد، بيكاري به پايين‌ترين حد دهه اخير رسيد و توزيع درآمد تا حدي بهبود يافت (ضريب جيني ۱۴۰۲ به پايين‌ترين سطح يك دهه رسيد).
... همتي كه سابقه رياست بانك مركزي در دولت روحاني را داشت، در دولت پزشكيان، وزير شد. تحولاتی که در دوره مسئوليت وی رخ داد، تاثير چشمگيري بر شرايط كنوني گذاشت. مهم‌ترين اتفاق، شوك ارزی بود. وي تك ‌نرخي كردن را دنبال كرد كه به حذف نرخ نيما (۲۸ تا ۴۰ هزار تومان) و معرفي نرخ جديد ۷۰ هزار تومان انجاميد. قيمت دلار طي دوره او به شكل چشمگيري اوج گرفت و تا مرز ۹۵ هزار تومان رسيد. اين جهش، مستقيماً بر معيشت مردم اثر گذاشت و فشار تورمي سنگيني ايجاد كرد». محمد ایمانی