محاسبات نتانياهو براي تثبيت هژموني اسراييل

سفر نتانياهو به ايالات‌متحده امريكا ابعاد و زواياي پنهان و آشكاري دارد كه مبتني بر منافع اين دو كشور و عزم امريكا و اسراييل براي هموار كردن هژموني اسراييل بر منطقه غرب آسيا است. اگرچه برخي معتقدند كه اين سفرها به دنبال رخدادهاي جاري منطقه خاورميانه است، ولي شايان ذكر است كه اين سفرها معمولا از قبل برنامه‌ريزي شده هستند و به‌ندرت در واكنش به يك رخداد خاص انجام مي‌شوند. رفت ‌و آمدهاي ديپلماتيك، به ويژه ميان ايالات‌متحده و اسراييل، آن‌هم در دوره ترامپ، امري طبيعي و معمولي است كه به تناوب از‌سوي سران اين دو كشور يا مقامات مقامات پايين‌تر انجام مي‌شود. با اين حال، بدون ترديد اتفاقات جاري منطقه به ويژه آنچه در لبنان، سوريه يمن و ايران در جريان است بر محتوا و اهداف اين سفر تاثير مستقيم دارد. مساله غزه هنوز به سرانجام نرسيده و همچنان مرحله دوم فرآيند صلح، كه با عقب‌نشيني اسراييل از غزه بايد انجام مي‌شد، تكميل نشده است و اسراييل بارها و بارها با نقض آتش بس به اين منطقه تجاوز كرده است. تكليف نيروهاي بين‌المللي نيز براي اداره اين منطقه تعيين نشده است و بنابراين صلح ادعايي ترامپ فعلا تنها روي كاغذ اتفاق افتاده است و صلح غزه يك فرآيند نيمه‌تمام است كه نيازمند تكميل است. تا جايي كه گفته مي‌شود ايالات‌متحده نيز از رفتار اسراييل و شخص نتانياهو در اين زمينه ناخشنود است، بنابراين بخش مهمي از اين سفر مي‌تواند صرف گفت‌وگو و رايزني درباره نهايي كردن فرآيند صلح غزه باشد. 
در سوريه نيز دوران گذار از نظم قديم به نظم جديد در جريان است و هنوز موقعيت و جايگاه الجولاني تحكيم و تثبت نشده است. اسراييل با سوءاستفاده از اين وضعيت در ماه‌هاي اخير، بخش‌هايي از سوريه را به كنترل خود درآورده و به دنبال شكل دادن به يك شبه دولت حائل در اين محدوده است. بدون ترديد آنچه مطلوب و موردنظر نتانياهوست اين است كه ترامپ زمينه كنترل و حتي تصرف اين محدوده را براي اسراييل فراهم كند يا دست‌كم از اقدامات اسراييل پشتيباني كند. همچنان كه در دوره اول بر خلاف موازين و مقررات بين‌المللي تصرف جولان توسط اسراييل را به رسميت شناخت، بنابراين، اين موضوع نيز مي‌تواند يكي از مباحث اصلي مذاكرات باشد. 
فراتر، در روزهاي اخير، برخي مقامات اسراييلي نگراني خود را از تقويت توان موشكي ايران و بازسازي‌هايي كه ايران در مراكز نظامي خود انجام مي‌دهد، ابراز كرده‌اند؛ اين موضوع نيز بلاشك محور گفت‌وگوهاي نتانياهو و ترامپ است و همچنان كه ترامپ اعلام كرده است فعاليت‌هاي نظامي و دفاعي ايران را زيرنظر دارد و نتانياهو تلاش خواهد كرد تا بتواند نگراني‌هاي امنيتي اسراييل درباره توان موشكي ايران و بازسازي‌هاي نظامي آن را به عنوان تهديد مهم امنيت منطقه‌اي در دستور كار گفت‌وگوها قرار دهد. همچنين خلع سلاح حزب‌الله، كه بخش ديگري از دغدغه‌ها امنيتي اسراييل است جزو مذاكرات و بحث‌هاي اين دو خواهد بود و در اين چارچوب، راهبرد و سياست‌هاي منطقه‌اي اسراييل با دقت مورد بررسي قرار مي‌گيرد. 
با اين همه خواسته اصلي يا امتيازي كه احتمالا نتانياهو از ترامپ طلب خواهد كرد، كمك به تثبت جايگاه نتانياهو در مناسبات دروني قدرت در اسراييل است، چراكه به‌رغم همه تلاش‌هاي نظامي و امنيتي اسراييل در دو سال گذشته، اوضاع امنيتي آنچنان كه دلخواه نتانياهو و اسراييل بوده، پيش نرفته است. فرآيند صلح غزه به نتيجه نرسيده و اگر ادعاهاي مطرح ‌شده درباره بازسازي‌هاي نظامي ايران واقعيت داشته باشد، نشان مي‌دهد كه اسراييل در مورد ايران نيز به اهداف خود دست نيافته است. چنين وضعيتي مي‌تواند جايگاه نتانياهو و حزبش را در مناسبات داخلي اسراييل به خطر اندازد. بنابراين، به نظر مي‌رسد مهم‌ترين خواسته نتانياهو از ترامپ، دريافت پشتيباني لازم براي تكميل فرآيند نيمه‌تمامي است كه آغاز كرده است. 


به نظر مي‌رسد هدف اصلي نتانياهو، افزايش دريافت پشتيباني‌هاي ايالات‌متحده از سياست‌هاي و اقدامات منطقه‌اي اسراييل است تا هم جايگاه خود را در داخل اسراييل تثبيت و تحكيم كند و هم پروژه‌ها و اقدامات نيمه‌تمامي را كه پيش‌تر آغاز شده‌اند، به سرانجام برساند. لذا قابل انتظار است كه نتانياهو همچنان تلاش كند ايران را به عنوان تهديدي بزرگ براي موجوديت اسراييل و امنيت منطقه معرفي كند. به احتمال زياد، او مانند گذشته مسائل داخلي ايران و بازسازي‌هاي نظامي اين كشور را بزرگ‌نمايي خواهد كرد تا اهداف خود را تقويت كند و ترامپ را تشويق نمايد كه در مسير تكميل اهدافي كه پيش‌تر دنبال مي‌كرده ازجمله فشار، سركوب يا واداشتن ايران به پذيرش خواسته‌هاي خود، با نتانياهو همراهي كند. بخشي از برنامه نتانياهو احتمالا دستيابي به اجماع كلي درخصوص راهبرد آينده اسراييل در قبال ايران خواهد بود و تدوين برنامه‌هايي براي رويارويي احتمالي با اين كشور نيز در دستور كار قرار خواهد گرفت.  اما آيا ترامپ تسليم نتانياهو مي‌شود؟ البته اين پيش بيني دشواري است، چراكه رفتار خارج از عرف ديپلماتيك ترامپ پيش‌بيني رفتار او را ناممكن مي‌كند. با اين حال، از آنجا كه صلح يكي از دغدغه‌هاي ادعايي ترامپ است و آن‌گونه كه خود ادعا مي‌كند چندين فرآيند صلح را به سرانجام رسانده و سرمايه‌گذاري زيادي در اين زمينه كرده و در انتظار جايزه صلح نوبل است؛ پيش‌بيني مي‌شود كه از آتش‌افروزي‌هاي جديد نتانياهو استقبال نكند و برعكس، منطق ا دعايي ترامپ در مورد صلح دوستي ايجاب مي‌كند كه نتانياهو را به تكميل فرآيند صلح و اجراي مرحله دوم آن، به‌ويژه در منطقه غزه، ترغيب كند يا تحت فشار قرار دهد. درقبال ايران، اما ترامپ موضع سخت‌گيرانه‌اي دارد و احتمال دارد تهييج‌ و ترغيب‌هاي نتانياهو درباره بازسازي نظامي ايران، او را مجاب كند كه دوباره در يك عمليات نظامي با اسراييل همكاري كند يا حداقل فشارهاي سياسي، ديپلماتيك و تحريم‌هاي گسترده‌اي عليه ايران اعمال نمايد. كما اينكه به صراحت در سخنان امروز خود نيز اين موضوع را مطرح و به نوعي ايران را تهديد كرده است. در ديگر موضوعات منطقه‌اي، ازجمله سوريه و لبنان، به ويژه مناطق تحت كنترل اسراييل، پيش‌بيني مي‌شود ترامپ حمايت كاملي از مواضع نتانياهو داشته باشد. همان‌طور كه در دوره اول رياست‌جمهوري خود بخش‌هايي از جولان را از جانب خود به اسراييل اعطا كرد، احتمالا در اين مرحله نيز سياست نتانياهو در زمينه حضور در مناطق جنوبي سوريه را تاييد خواهد كرد. همچنين ترامپ قطعا از خلع سلاح حزب‌الله، كه يكي از خواسته‌هاي اصلي نتانياهو از دولت لبنان است، حمايت خواهد كرد و فشارهايي را به دولت لبنان وارد مي‌كند تا اين فرآيند تسريع و به ‌طور كامل اجرا شود.
هيات علمي دانشگاه خوارزمي