اصلاح طلبان روزه سکوت نگیرند

1- فقط اختلاس و دزدی نیست که مردم را بی‌اعتماد می‌کند.این «فامیل» بازی‌های آقایان نیز دست کمی از مورد نخست ندارد.فضای مجازی پر شده از خبرهایی مبنی بر انتصاب عیال، فرزند، پسرخاله، پسر دایی، خواهرزن و حتی مادرزن! جالب آنکه هیچ کدام هم تکذیب و تعدیل نمی‌شوند و عینا تایید می‌گردند.
2-خبرنگار وقتی از طرف می‌پرسد برچه اساسی این آقا یا خانم بدون داشتن تجربه حتی یک روز مدیریت و سوء‌مدیریت، فی‌المثل شهردار شده است، فقط می‌گوید: «من خبر نداشتم!» این پاسخ‌ها بیشتر دل انسان را خون می‌کند تا تسکین دهد. فقط خدا می‌داند که چنین اخبار و اقداماتی چقدر تبعات در جامعه دارد. کافیست یکی از همین آقایان که خود را به آن راه می‌زنند و مدعی می‌شوند که «نمی دانستیم» یک روز را با مترو یا
«بی آرتی» طی طریق نمایند تا متوجه شوند چه بلایی بر سر اعتماد و اطمینان مردم می‌آورند و بدتر اینکه چه ظلمی را به نظام
می‌کنند.


3- البته عده‌ای مدعی هستند که اقوام آنان دارای شایستگی بوده‌اند. اما دو نکته. اولا فردی که تا امروز هنوز خود را نتوانسته مدیریت کند چگونه قصد دارد فی المثل یک شهر را مدیریت کند؟ ثانیاً در میان خیل بیکاران تحصیل کرده با چه ابزار و مکانیسمی می‌توان ثابت کرد این‌ها جزو شایستگان هستند و آن بیکاران تحصیل‌کرده نامستعد؟!
4- قدرت، مصلحت‌اندیشی کاذب به دنبال خود می‌آورد. این نکته با نوع و گرایش حزبی جریان‌های سیاسی بی‌ارتباط است. هر جریانی درگیر میز و صندلی شود جبراً ناچار می‌شود بعضی مواقع سر خود را در برف کند تا واقعیات را نبیند. اصلاح‌طلبان باید مراقب باشند چنین نکنند. اگرچه سوگمندانه بخشی از انتصاب‌های مذکور بی‌ارتباط با اصلاح طلبان نیست. لیکن این جریان نیز بعضا درگیر پدرخوانده‌ها و اشخاص شده تا «تفکر» و طبعا ترجیح داده خودسانسوری کند و روزه سکوت بگیرد. فراموش نکنیم افول محافظه‌کاران زمانی آغاز شد که درگیر رانت و قدرت شدند. لذا اصلاح‌طلبان هم اگر آزادگی را به مسلخ ببرند و قربانی هوا و هوس کنند، جامعه آنان را «پس» می‌زند.