نظام اداری-وارونگی سازمانی

تغییرات به‌عنوان یکی از اهرم‌های اجرایی در دست مدیران همواره در حال بهره‌گیری در جهان و کشورمان است. اما از نگاه مدیریت منابع سازمانی تغییرات کم‌فاصله و پی‌درپی یا انجام و اجرای این حرکت براساس احساسات و بدون توجه به منطق عقلی و علمی نه‌تنها عوارض جبران‌ناپذیر به‌دنبال دارد، بلکه باعث از بین‌رفتن ارزش، تجربه و کسب تخصص در نظام اداری و تشکیلات سازمانی است. با توجه به اینکه استفاده از فناوری‌ها و ابزارهای نوین علمی از ضرورت‌های ایجاد تحول و پیشرفت در جامعه است، اما اگر برنامه‌ریزی و دقت در این مسیر موردتوجه قرار نگیرد آن وقت ریزش نیروها و تحمیل هزینه‌های مختلف مادی و معنوی به جامعه و مردم اجتناب‌ناپذیر می‌شود. هر 4 سال یکبار با تغییر دولت و کابینه تغییرات سازمانی و انسانی در بخشی از تشکیلات اجرایی و اداری اعمال می‌شود. پیشتر در دولت نهم و دهم این جابه‌جایی‌ تا پایین‌ترین سطوح اداری انتقال یافته و با تغییر عالی‌ترین مدیر اجرایی حتی زبان و لهجه یک سازمان نیز تغییر کرد. از نظر مدیریت رفتار سازمانی، آموزش کارکنان مخصوصا مدیران ارشد در سطوح و رده‌های اول، دوم و سوم بسیار قابل توجه است، چراکه اگر این نیروها بیرون از سازمان باشند و برای همکاری به داخل دعوت شوند آن وقت آشنایی با جزئیات اعم از افراد، فنون اداری، نظام اجرایی و رموز سازمانی مستلزم وقت و هزینه است و به‌محض تحقق این محورها در 4سال بعدی دوباره احتمال وقوع تحولات بعید به‌نظر نمی‌رسد. بنابراین ملاحظه می‌شود که در سی سال گذشته بخشی از سازمان‌ها و ادارات تبدیل به طرح آموزشی شده و این زنجیره دائم در حال تکرار است و هزینه‌های مادی و معنوی در این زمینه گاه از محاسبه خارج می‌شود. عدم اعتماد به آینده به‌خاطر وقوع این تغییرات و احتمال استفاده‌های غیرمنطقی و نادرست، مسیر سوءاستفاده، رانت‌خواری و ویژه‌خواری را هموار می‌کند. اگرچه بسیاری از مدیران در سطوح میانی به پایین صرفاً به‌خاطر امرار معاش و علاقه و وابستگی عاطفی به سازمان متبوع، تلاش‌های صادقانه و جدیت به‌خرج می‌دهند، اما باز متاسفانه توجهی به این واقعیات نشده و جابه‌جایی‌هایی صورت می‌گیرد. از نظر تحولات اداری، جابه‌جایی نیروها در بعضی از مشاغل و مسئولیت‌ها، همزمان با تغییر بالاترین مدیر اجرایی لازم و ضروری است، اما نباید به سایر سطوح و نقاط سرایت کند. مثلا در انتخابات شوراها و بعضی دیگر از انتصابات، انتخاب و تغییرات بر اساس احساسات مشاهده می‌شد. هر چند در کنار این واقعیت، خستگی مردم از تکرار بعضی از چهره‌ها و بی‌حوصلگی آنها از روابط غیررسمی و گروهی نیز بر انتخاب احساساتی بی‌تاثیر نیست، اما اگر دولت دوازدهم برای این واقعیت چاره‌ای پیدا نکند متاسفانه می‌توان به گسترش اینگونه رفتارها اشاره کرد. انتخاب یک فرد دستفروش در یکی از شهرها به‌عنوان عضو شورای شهر یا یک پاکبان در شهر دیگر و چنین وقایع مکرری باعث امیدواری به نظام مردم‌سالاری و رشد واقعی مردم است. همانگونه که علی(ع) فرمود: غربال‌شدن و زیر و رو شدن افراد در جامعه باعث می‌شود اشخاصی که در طبقات زیرین اجتماعی هستند به بالا آمده و همین طور افرادی به طبقات پایین‌تر نزول ‌کنند و با تحمیل و ترقی علمی افراد فرصت رشد تا بالاترین درجات را داشته باشند، اما نباید امیدواری به نکات گفته شده باعث شود که نهادهای مشورتی و اجرایی به‌گونه‌ای دیگر در نظرها نمایان شوند. باعث خوشحالی است که افرادی بدون هزینه‌های یاد شده و تنها به‌خاطر حمایت مردم و جوشش احساسات آنها انتخاب شده و به این سطوح دست یافته‌اند، اما مسئولان باید به این واقعیت توجه کنند که اعتقاد به تشریفات آزاردهنده و فاصله‌گرفتن از مردم و عدم‌توجه به نیازها و گرفتاری‌های آنها می‌تواند به شکست و ناکامی برخی از افراد و پیروزی و ترقی بعضی دیگر منجر شود که این تحولات هر چند اعجاب‌آور و دور از انتظار باشد، ولی انتخاب مردم محترم است. تغییرات پی‌درپی خارج سازمان‌ها همچنین مشغول‌شدن به مسائل شخصی و جناحی به‌جای مشکلات و مسائل مردم می‌تواند نتایجی غیر از انتظار به بار آورد.