روزنامه ابتکار
1396/06/09
این نیز بگذرد ...
مسعودد خوشابى- قریب چهل سال از انقلاب سیاسى بهمن ١٣۵٧ مى گذرد .انقلابى علیه یکى ازمخوف ترین دیکتاتورى هاى تاریخ بشرى، نه تنها درمنطقه بلکه در آسیا وجهان. حضور پرشکوه چشمگیر مردم بدون داشتن کوچکترین تشکیلات سیاسى اى به طرفهالعینى بساطى را برچید که ادعاى ماندگارى ابدى داشت. آنچه مردم را علیه آن بساط خودکامه وا داشت در عمق ماجرا خودکامگى نظامى بود که به خواستههاى آنها نه تنها بیتوجه بود بلکه برایش اهمیت نداشت. مردم آقا بالا سرى مىدیدند که براى آنها و به جاى آنها تصمیم مى گیرد و از نتایج تصمیماتش به وجد مى آید، مردم مىخواستند خود تصمیم بگیرند و خود حتى شده باشد با سعى وخطا و به بهایى گزاف، آنچه در طول حیات تاریخى شان تجربه نکرده بودند به منصه ظهور برسانند. مردم در مجموع به این نتیجه رسیده بودند که دوره هرگونه سیادت غیرخودى برسرنوشتشان سپرى شده است، در غناى مفهوم «استقلال» نه صرفاً خلاصى از اعمال نفوذ و نظر بیگانه و اجنبى بلکه حتى سایر عوامل غیرمرتبط از تمامى اقشار و طبقات جامعه نهفته بود. در آن ایام پرشکوه از ضمایر جمع ومشترک جمعى مان به وفور استفاده مى شد و همه از آن یک مفهوم را برداشت مى کردند و آن همبستگى و وفاق ملى بود و مقرربود خود کشتى بان کشتى مان باشیم ولو به بهایى گزاف. در مفهوم «استقلال» الزاماً ستیزه با جهان نبود، رابطه برابر، محترمانه ودوستانه متقابل نهفته بود. مردم با دنیا سرجنگ نداشتند، در صدد آن بودند که هویت و امیال و آرزوهاى سرکوب شده تاریخىشان را بازسازى کنند و در دنیا نمونه باشند. در نگاه مردم واژه استقلال از آنچنان مفهوم گستردهاى برخوردار بود که به تعبیرى علیه هرگونه هژمونى تعبیر مىشد، خشونت الزامى به کاررفته علیه نظام ستم شاهى به خاطر یک خواسته جدى سیاسى بود؛ « استقلال» اما به نظر نمىرسید مردم براى حفظ استقلالشان جنگى مدام، همیشگى و بىانتها را پیش بینى کرده بودند .
شعارگران سنگ دیگرى که مردم پذیرایش بودند «آزادى» بود. خیلى بیش از تمامى اِلمانهایى که در تعریف دموکراسى مىگنجد در مفهوم نانوشته این واژه مستتر بود. از دید غالب مردم آزادى احزاب، اتحادیهها، سندیکاها، تشکلهاى صنفى و اجتماعى، بیان، قلم، مطبوعات، تجمعات و... خلاصه آن چه به پربارى نظرى و عملى مردم در مدیریت جامعه مىانجامید از نتایج بدیهى و سهل الوصول انقلاب تلقى مىشد که جاى بحث و گفت وگو نداشت. باور برخى از مردم این بود که دامنه آزادى متصور در حدى است که تمامى مدیران و روسا با انتخاباتى کاملاً مستقیم و بلا واسطه برگزیده و برکنارخواهند شد. شوراهاى محله، محل کار، روستا، شهر و... چنان به رسمیت شناخته خواهند شد که کار بوروکراسى - که همه را عاجز کرده بود- یکسره خواهد شد. این دو ستون ارجمند انقلاب با ستون سومى تکمیل مىشد که توسط رهبریت انقلاب توصیه شد واکثریت مردم به پاس پیشقراولى و نقش بارز آن در هدایت سراسرى انقلاب به دیده ى منت آن راپذیرفتند:«جمهورى اسلامى».
اما نکتهاى که باعث شد این یاد آورىها راشامل شود این است که پس از گذر چهل ساله خواستههاى مردم کشورمان از آن ابعاد به غایت رفیع سیاسى بسیار تقلیل پیدا کرده است ، براى ما مردم آنچه دراولویت قرارداشت آنچنان اُفت کرده که قدرى طرحشان براى مان کسر شان خواسته هاى گرانمایه انقلابمان شده است. ما مردم هواى پاک مى خواهیم، آب شرب سالم و گوارا مىخواهیم، برقى مىخواهیم که مارا از گزند گرماى تابستان نجات دهد، گازى مىخواهیم که مارا از نفرین سوز و سرماى زمستان رهایى بخشد، مىخواهیم محیط زندگى مان به دور از به اصطلاح آفات طبیعى همچون ریزگردها، سیل و ... باشد، کار مى خواهیم و از این که نورهاى دیدگانمان بیکارند یا با آن همه تحصیلات راهى دیار غربت مى شوند و چه بسا در آنجا مورد استقبال هم قرار مى گیرند رنجوریم، از این که بهداشت ودرمانمان ازحد استاندارد جهانى تا این حد فاصله دارد معذبیم، از این که سایه جنگ تا این حد دراز شده به طورى که حتى با اسم کشورمان در آمیخته رنج مى کشیم، از رشد و ارتقاء کیفى آموزش و پرورش در سطوح مختلف کشورمان خوشنود نیستیم و بعضاً از این که میان مقامات ارشد جامعهمان تا این اختلاف وجود دارد و دائم با هم بگو مگو دارند دلگرم نیستیم. خواسته هاى ما مردم خیلى تقلیل یافته و در مواردى متآسفانه در حد بقاء فیزیکى کاهش یافته است.ما مردم به خاطر مشکلاتى که گریبانمان را گرفته و رها نمىسازد، کم حوصله، پرخاشجو، ناآرام و نامهربان شدهایم. هر کس سر در گریبان خویش فرو برده است و کمتر از زبان همدیگر از ضمایر جمعى به گوشمان مى خورد. کمتر لبخندى بر روى لبها نقش مىبندد و بالعکس ابروهاى در خود گره شده و سهگرمهها در هم فرو رفته و نگاهها تیره، مبهم و مات است. حرکات کاملاً تند ومکانیکى و متآسفانه به دور از مراقبتهاى لازم و مراعات حال اطرافیان است. زبان محاوره اىمان غالباً از تلخى درونى مان بىنصیب نمانده و تمامى سعىمان این است که حداقل در کنار خانوادههاى مان قابل تحمل باشیم . سختى نان حلال در آوردن و مشقات پررنج حواشى آن، ما را از هر ظرافت طبعى دور کرده است و بدتر از همه آیندهاى چنان روشن در پیش روى خود متصور نیستیم. اما کماکان طبق عرق تاریخىمان بر این باوریم که: این نیز بگذرد، چنان چه به گواهى تاریخ، پدران ما روزگار سخت تر از اینها را هم باسر بلندى پشت سر گذاشته اند و ما نیز بادرس آموزى مداوم از کردهها و ناکردههاىمان قدرى با تعلل وتآخیر ولى در نهایت در مسیر حفظ منافع عمومى جامعهمان گامهاى بلند و استوار برخواهیم داشت.
سایر اخبار این روزنامه
رئیس جمهوری در جلسه هیات دولت:
بسیار قدرتمند اما صبوریم
فعالان سیاسی در گفتوگو با «ابتکار» بررسی کردند
اصلاحاتی برای اصلاح طلبی
آیا بارداری آزمایشگاهی گزینهای مناسب برای جلوگیری از انقراض یوزهای ایرانی است؟
رضا دهکی
دو روی سکه تهور و محافظهکاری
نمایندگان زن در گفتوگو با «ابتکار» بررسی کردند
فراز و فرود فراکسیون زنان مجلس
نتایج اجرای کاهش سود سپرده های بانکی در اقتصاد چیست؟
بازار طلا و ارز مقصد پول های سرگردان
فرمانده ارتش لبنان پایان عملیات فجرالجرود را اعلام کرد
فتح آخرین سنگر داعش در مرز سوریه و لبنان
«ابتکار» از رفع محرومیت تحصیلی بیشناسنامهها در قالب طرح «کارت حمایت تحصیلی» گزارش میدهد
وزیر دفاع:
پرداخت کسری حقوق کارکنان نیروهای مسلح در حال انجام است
گفتوگوی «ابتکار» با کریم جهانبخش سفیدکمر؛ مردی که نامش در انتهای هر فیلم و سریالی دیده میشود
حسینعلی امیری:
دولت تصمیمی برای استرداد لایحه تفکیک وزارتخانه ها ندارد
محسن رهامی:
حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی و مقابله با فساد در اولویت دولت باشد
عبدالله ناصری مطرح کرد
۲چالش پیش روی روحانی در ۴ سال آینده
این نیز بگذرد ...

