مهدی مطهرنیا در گفت و گو با «ابتکار»: روحانی باید به ساختارهای رسمی و غیر رسمی قدرت پاسخگو باشد

نسترن فراهانی
پس از چینش کابینه و در پی آن واکنش گسترده مردم و فعالان سیاسی خصوصا در فضای مجازی ، چالشی جدید برای روحانی و عملکرد او در راه است. افرادی که روحانی برای حضور در کابینه انتخاب کرد با آنچه که مردم تصور می‌کردند شاهد آن خواهند بود، تفاوت بسیاری داشت. درواقع این تفاوت بود که عملکرد روحانی در چینش کابینه را به عرصه نقد گذاشت و باعث شد برخی فعالان سیاسی اصلاح طلب برای اظهار نارضایتی خود نسبت به کابینه انتخابی روحانی این عملکرد اورا گرایش وی به جناح راست تلقی کنند. البته هنوز هم پاسخ درستی در قبال این حواشی از سمت روحانی داده نشده و همچنان پیش بینی‌های متفاوتی در خصوص عملکردهای بعدی او مطرح می‌شود که درستی یا نادرستی آنها را تنها زمان مشخص می‌کند. روحانی در گام بعدی عملکردهای خود می‎تواند نشان دهد تصمیم های او گرایش به راست نبوده و صرفا برخی محدودیت های ایجاد شده بر سرراه او برای نتخاب افراد کابینه باعث این چیدمان شده و یا اینکه واقعا در پس عملکرد های اخیر او تفکرو گرایشی متفاوت وجود داشته است.«ابتکار» در این خصوص با مهدی مطهر نیا استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی به گفت و گو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید:
به نظر شما فرضیه گرایش به راست روحانی با توجه به تصمیمات اخیر او تا چه اندازه صحت دارد؟
آنچه که در باب تصمیم های اخیر روحانی مطرح است در فضای گفتمانی دوران گذاری قرار می‌گیرد که روحانی مسئولیتی خطیر را پذیرفته و باید بر اساس رویکردهایی که قبلا مشخص کرده است آن را به نحو احسن انجام بدهد علاوه بر این دهه چهارم انقلاب در پیش است و چهل سالگی انقلاب را پشت سر می‌گذاریم، دوران گذار در منطقه سیاست داخلی و منطقه ای و بین المللی، در مسیر


ریاست جمهوری روحانی به یک چهارراه معنا دار رسیده است. در واقع روحانی شخصی است عملگرا که به دنبال ایجاد فضایی مثبت در جهت عملکرد دولت خود برای دست یابی به اقتدار بیشتر شخصی و شخصیتی در ساختار نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران است. فلذا به عنوان شخصی عملگرا تلاش دارد به انتخاب مهره‌هایی دست یابد که بتوانند در وضعیت بحرانی در چارچوب حضور نفوذ دولت به عنوان قوه مجریه و حلقه استقلال میان درخواست‌های مردمی و نهادهای فرادولتی به اقدام بپردازد. لذا عنوانی که تحت عنوان چرخش به راست به دولت روحانی نسبت داده می‌شود به واقع نه چرخش به راست روحانی بلکه عملکرد روحانی براساس یک نوع تحلیل عملیاتی از وضع موجود و چینش نیروها براساس پیش بینی‌های محتمل آینده صورت می‌پذیرد و از این جهت اقدام‌های او تا حدودی عقلانی به نظرمی‌رسد.
چه عواملی می‌تواند آینده سیاسی روحانی را در بین مردم تضمین کند؟
در وضعیت آینده آنچه که بیش ازهرچیز می‌تواند موجب ماندگاری روحانی در فضای سیاسی ایران باشد، حمایت های ملی و مردمی از شخص وی در بزنگاه‌های تاریخی است. بنابراین او در عین حال که باید به مسائل مربوط به قدرت سیاسی و استمرار جایگاه خود در ساختار قدرت سیاسی بعد از ریاست جمهوری بیندیشد، به این نکته هم باید توجه کند که با گذشت زمان جهت‌گیری‌های آینده قدرت از منظر مفهمومی و از نظر هندسه بیرونی ترکیب قدرت، این مردم و نیروهای اجتماعی هستند که نقش کلیدی را بازی خواهند کرد.اگر او در چینش نیروها بیش از آنچه به مردم و نیازها و خواسته های مردم و شعارهای کمپین انتخاباتی خود فکر کند به واقع عملگرایانه سمت و سوی ایجاد فضای معنادار در جهت مدیریت قدرت سیاسی در ساختار قدرت موجود را در نظر گیرد، می‌تواند برای او مخاطره انگیز و با اتفاقات و واکنش های شگفتی ساز همراه باشد. فراموش نکنیم بزرگانی چون آیت الله هاشمی رفسنجانی هم در مقاطعی از تاریخ در جهت ایجاد فضای توسعه گرایانه و درک ساختار قدرت سیاسی در ساختار قدرت نظام جمهوری اسلامی ایران، جهت گیری‌هایی در راستای تحکیم جایگاه خود در قدرت سیاسی مورد توجه قرار دادند. اما آنچه که می‌توان بر آن صحه نهاد این است که این نیروهای اجتماعی و توجه و پروا نشان دادن در باب نیروهای درون ملت و منطبق با خواست و جهت گیری‌های ملی بود که موجب شد باری دیگر او در اریکه تاریخ سیاسی ایران بیش از گذشته بدرخشد.
با این وجود بعد از مراسم تنفیذ و تحلیف اختلاف‌نظر در خصوص رویکرد روحانی میان حامیانش به شکل قابل توجهی نمایان شد. این اختلافات را تا چه حد منطقی و معقول می‌دانید؟
معادلات قدرت در ایران آینده در هسته مرکزی نیروهای اجتماعی و مدیریت نیروهای اجتماعی برای حفظ این ساختار قدرت مستقر است و اگر این نقطه تعادل از بین رود نمی‌توان به آینده ایران به دلیل حفظ نیروهای فرادولتی و ایجاد یک دولت کارآمد از منظر خواستگاه قدرت تکیه کرد. بنابراین اصلاح طلبان روی کار آمدن روحانی را مصلحت ملی می‌دانستند و می‌دانند. البته حمایت از این مصلحت ملی را نه به دلیل علاقه شخصی یا پیوند ساختاری با روحانی بلکه به دلیل ایجاد فضای مثبت حرکت روحانی برای بازگشت به وضعیت متعادل نظام قدرت مورد توجه قرار دادند. اگر او در عین حرکت های سیاسی خود بتواند بازتاب اقتصادی و حرکت‌های فرهنگی و سیاست های اعمالی نسبت به نیروهای اجتماعی در چارچوب قوانین مندرج در قانون اساسی قرار دهد، اصلاح طلبان این حمایت را ادامه خواهند داد.
برخی مدعی سهم خواهی اصلاح طلبان از دولت روحانی به دنبال حمایت گسترده از او در انتخابات شدند. این ادعا بر چه اساسی مطرح شده و تا چه اندازه صحت دارد؟
اصلاح طلبان مدعی سهم خواهی از دولت نیستند اگرچه این مسئله طبیعی است و باید هر حزب، جناح و جبهه حاضر در نیروهای اجتماعی هم خواهان سهم و قدرت باشند و این به عنوان امری منفی تلقی نمی‌شود. اما اصلاح طلبان از همین سهم‌خواهی هم در معنای واقعی اصلاح طلبی گریز دارند. همان گونه که اصولگرایان شکلی در حوزه قدرت فراوان هستند، اصلاح‌طلبان شکلی هم در موضع قدرت در حال آرایش هستند و نه آنها را می‌توان از نظر محتوایی اصولگرا نامید و نه اصلاح‌طلبان شکلی را اصلاح طلب. فلذا اگر به اصلاح گرایان به معنای واقعی کلمه بنگریم آنها حمایتشان در گرو عملکرد صحیح روحانی در چارچوب منافع و اهداف ملی و عمل به قوانین مندرج در قانون اساسی برای ایجاد دولت توسعه گرای مبتنی براصول و ارزش‌های برخاسته از انقلاب اصیل اسلامی و اصالت انقلاب اسلامی هستند. بنابراین اصلاح طلبان در سهم‌خواهی با دولت روحانی و با شخص روحانی اصطحکاکی پیدا نخواهند کرد.
تا چه اندازه می‌توان احتمال داد توجیه‌های روحانی در خصوص انتخاب استانداران هم ادامه یابد و بازهم شاهد انتخاب استانداران از جناح اصولگرایان باشیم؟
اگر گرایش‌های دیگر در راس کار قرار بگیرند بی تردید اصلاح طلبان بهتر و شایسته تر خواهند توانست در انتخابات 98 و 1400 به نقد عملکرد روحانی نیز دست یابند و این امر منفی تلقی نمی‌شود، معتقدم روحانی باید در انتخاب نیروهایی که به قدرت می‌رساند، آزادانه عمل کند اما مسئولانه در قبال ملت و نمایندگان رسمی و غیررسمی ملت پاسخگو باشد و بداند این پاسخگویی تنها به ساختار قدرت رسمی ختم نمی شود بلکه با ساختارهای قدرت غیررسمی که در جهان آینده بسیار موثرتر از ساختارهای رسمی قدرت عمل می‌کنند نیز باید پاسخگو باشد. روحانی یک دولت محدود به قوه مجریه است او قدرتی مانند دیگر روسای جمهور در ایران، نماینده مرکزی قدرت حکومتی نیست. اما درحدود نماینده قدرت در چارچوب دولت باید پاسخگوی مردم باشد. اینکه او بتواند نیروهای انسانی مورد نظر خود را انتخاب کند یا وزارت کشور شخص وزیر کشور به نمایندگی از او استانداران را از گرایش‌های مخالف اصلاح‌طلبان را بر سر کار بیاورد یک امری است که باید برای دولت و وزرا مد نظر قرار داد. اما اگر در عملکرد آنها و پاسخگویی آنها به نیازهای مردم دچار چالش شوند باید این حق را برای نه تنها اصلاح‌طلبان بلکه همه مردم حق انتقاد شدید نسبت به عملکرد خود را محترم شمارد.
از دیدگاه شما خواسته اصلی اصلاح‌طلبان از دولت روحانی چیست؟
اصلاح طلبان در معنای اصیل کلمه به دنبال ایجاد فضایی هستند که در آن فضا ملت بتواند از دولتمردانی کارآمد در جهت تدبیر امور کشور استفاده کند نه آنکه به نام اصلاح طلبی خواهان تکیه بر سکوی قدرت باشد. اصلاح طلبان اصیل به هیچ وجه به سکوهای قدرت و تصمیم گیری در کشور تکیه نکرده اند بلکه آنها به یک خواسته اصیل تکیه زده اند و بر اساس آن در جهت حمایت گسترده مردم در جهت ایجاد یک فضای مناسب برای دستیابی کشور به اهداف ملی را دنبال می‌کنند. در واقع با گذر زمان پست‌ها جابه جا می‌شود و در نهایت مردم ایران می‌مانند. و قضاوت اصلی را ملت ایران در باب خدمت گزاران اصیل خود انجام می‌دهند حال آنکه ممکن است این خدمت گزاران اصیل در قضاوت اصولگرایان تجلی پیدا کند و یا بلعکس در جهت قضاوت
اصلاح طلبان پدید آید. درآن زمان باید دید کدام یک از جریان‌ها در زیر ذره بین قضاوت مردم مثبت عمل می‌کند.