«ابتکار» آزمایش بمب هیدروژنی توسط کره‌شمالی و پیامدهای آن را بررسی می‌کند معمای پیونگ‌یانگ

محمدرضا ستاری
تلویزیون کره‌شمالی روز گذشته ششمین آزمایش هسته‌ای این کشور در قالب بمب هیدروژنی را تائید و اعلام کرد که این بمب علاوه بر قابلیت بارگذاری بر روی موشک‌های بالستیک جدید، گامی معنادار جهت تکمیل تسلیحات هسته‌ای این کشور محسوب می‌شود. گفتنی است بمب هیدروژنی نوعی از سلاح هسته‌ای است که با تامین انرژی از شکافت هسته‌ای، انرژی بسیار بیشتری از سایر بمب‌های هسته‌ای ایجاد می‌کند. طبق گزارش‌های رسیده بمبی که روز گذشته توسط کره‌شمالی آزمایش شده است، به صورت چند منظوره قدرت تخریبی بسیار بیشتری از دیگر انواع بمب‌ها دارد و بسته به نوع هدف می‌توان قدرت تخریبی آن را تغییر داد.
موجی از انتقاد و هراس بین‌المللی
این آزمایش به دستور کیم جونگ اون رهبر کره‌شمالی در حالی صورت گرفت که اکنون شبه جزیره کره درگیر بحرانی اساسی است. کره‌شمالی اکنون ماه‌ها است که با آزمایش‌های پیاپی هسته‌ای موجی از وحشت را در میان کشورهای شرق آسیا ایجاد کرده و تقریبا هر هفته یک جدال رسانه‌ای با آمریکا داشته است.


درپی آزمایش اخیر سیلی از انتقادات بین‌المللی متوجه مقامات پیونگ‌یانگ شده است. در همین رابطه رییس جمهوری کره‌جنوبی اعلام کرد که در نظر دارد قوی‌ترین سلاح‌های تاکتیکی آمریکا را برای دفاع از خود مستقر کند. مون جائه این گفته است که کشورش هرگز اجازه نخواهد داد که کره شمالی به پیشبرد تکنولوژهای موشکی و هسته‌ای خود ادامه دهد. شینزو آبه نخست وزیر ژاپن نیز با بیان اینکه توسعه برنامه‌های هسته‌ای و موشکی کره شمالی تهدیدی جدی و فوری برای امنیت کشور ماست، قول داد که ششمین آزمایش هسته‌ای کره شمالی را نادیده نگیرد. امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه نیز گفت که جامعه بین‌المللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل باید به سرعت و قاطعانه به آزمایش کره شمالی واکنش نشان دهد. وی همچنین از اعضای شورای امنیت خواست هر چه سریعتر به نقض قوانین بین‌المللی توسط کره شمالی پاسخ دهند.
یوکیو آمانو مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز با ابراز نگرانی از اقدام اخیر کره‌شمالی اعلام کرد که آزمایش هسته‌ای کره شمالی اقدامی به شدت تاسف‌بار بود و بار دیگر قویاً اجرای کامل قطعنامه‌های مرتبط را خواهانم.
چین و روسیه نیز اقدام کره‌شمالی را بر نتابیدند
اما آنچه روز گذشته در میان موج انتقادات به کره‌شمالی مهم به نظر می‌رسید، واکنش شدید روسیه و چین به عنوان دو متحد پیونگ‌یانگ در منطقه شرق دور بود. روس‌ها ضمن محکوم کردن شدید آزمایش بمب هیدروژنی توسط کره‌شمالی، این اقدام را تهدیدی برای صلح و امنیت منطقه قلمداد کرده و اعلام کردند که این اتفاق عواقبی جدی برای پیونگ‌یانگ دربرخواهد داشت. وزارت خارجه چین نیز در بیانیه‌ای با ابراز تاسف از اقدام کره‌شمالی با اعلام اینکه غیرهسته‌ای شدن شبه جزیره کره و عدم تولید و تکثیر سلاح‌های در شمال شرق آسیا موضع جدی و قاطع پکن است، اعلام کرد: مصرانه از کره‌شمالی می‌خواهیم که قطعنامه‌های شورای امنیت را اجرا کرده و دست از اقدامات اشتباه خود بردارد.
وقوع دو زمین لرزه پس از آزمایش هسته‌ای کره‌شمالی
همزمان با آزمایش بمب هیدروژنی توسط کره‌شمالی، رویترز در گزارشی اعلام کرد که دستکم دو زمین لرزه با قدرت 5.6 و 4.6 ریشتر توسط دستگاه‌های لرزه‌نگار ژاپن، چین و کره جنوبی ثبت شده است. وزیر خارجه ژاپن در این خصوص تاکید کرده که پس از انجام بررسی‌های لازم به این نتیجه رسیده‌ایم که این لرزه‌ها ناشی از یک آزمایش هسته‌ای بوده است.
در خصوص بحران شبه جزیره کره و اقداماتی که کره‌شمالی در این منطقه صورت می‌دهد، سوالات زیادی مطرح است. کره‌شمالی به عنوان منزوی‌ترین کشور جهان دارای ساختاری کاملاً بسته است که تقریباً هیچ خبر موثقی را نمی‌توان از داخل این کشور تائید کرد. پس از پایان یافتن جنگ دو کره در دهه 1950 میلادی شبه جزیره کره به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شد که بخش جنوبی آن به عنوان متحد آمریکا و بخش شمالی به رهبری کیم ایل سونگ به اردوگاه شوروی سوق پیدا کرد. از همان زمان تاکنون حکومت موروثی در کره شمالی اینک به نوه کیم ایل سونگ یعنی کیم جونگ اون رسیده است و این جوان سی و چهار ساله اکنون بیشتر از پدر و پدر بزرگ خود، اقدامات تحریک‌آمیزی را علیه متحدان آمریکا در شرق دور انجام داده است.
کره‌شمالی با نام کامل جمهوری دموکراتیک خلق کره، کشوری ناشناخته و عجیب در همسایگی روسیه، چین و کره جنوبی است. هر چند معمولاً این کشور را یک دولت کمونیستی افراطی با مشی استالینیستی توصیف می‌کنند، اما برخی از کارشناسان روابط بین‌الملل حکومت این کشور را به هیچ عنوان با ایدئولوژی مارکسیستی مرتبط ندانسته و معتقند که حاکمیت این کشور نظامی ناسیونال سوسیالیستی است که بیشتر به حکومت ژاپن در دهه 1930 شباهت دارد. قانون اساسی موجود این کشور که در سال ۱۹۷۲ تدوین شده و دو بار در سال‌های ۱۹۹۲ و ۱۹۹۸ اصلاح شده، از هرگونه اشاره‌ای به کمونیسم و مارکسیسم لنینیسم خودداری کرده و ایدئولوژی رسمی کشور را مکتب جوچه نامیده است. کیم ایل سونگ بنیانگذار کره‌شمالی که پدر بزرگ رهبر فعلی این کشور محسوب می‌شود ایدئولوژی جوچه را بر مبنای خودکفایی و استقلال برگزید و پس از آن نیز اقتصاد دستوری این کشور تمام همت خود را برای کاربست این ایدئولوژی به کار برده است. در این راستا بسیاری از کارشناسان شبه جزیره کره معتقدند که اقتصاد دستوری این کشور بر پایه مبانی جوچه بیشتر از آنکه در جهت رفاه ملی گام بردارد، بیشتر معطوف به تجهیز ارتش و تامین هزینه‌های نیروهای نظامی در کره‌شمالی به کار می‌رود.
آنها معتقدند که مردم کره‌شمالی در فقر مطلق به سر برده و سیستم حکومتی این کشور به شدت بر اعمال و رفتار شهروندان خود نظارت دارد؛ به طوری که مسافرت‌های داخلی نیز باید با مجوز مقامات امنیتی صورت بگیرد و داشتن رادیو دو موج حتی می‌تواند خطر مجازات اعدام را در پی داشته باشد. از سوی دیگر طبق گزارش‌های رسیده از منابع خارجی در قحطی یک دهه گذشته در کره‌شمالی میلیون‌ها نفر از مردم این کشور به کام مرگ فرو رفته‌اند. البته بسیاری از اطلاعات بدست آمده از داخل کره‌شمالی توسط شهروندان فراری این کشور به دست منابع خبری رسیده است و در همین رابطه بعضی از کارشناسان این حجم از شکنجه، نظارت و سرکوب در قالب اردوگاه‌های کار اجباری را نوعی بزرگ‌نمایی می‌دانند.
کره‌شمالی چگونه سرپا مانده است؟
سوالی که در اینجا مطرح می‌شود آن است که این کشور منزوی با اقتصادی تقریباً ورشکسته که محتاج به کمک همسایگان خود از قبیل روسیه و چین است، چگونه توانسته در منطقه‌ای استراتژیک مانند شرق دور اینچنین یکجانبه به مسیر خود ادامه دهد. در این میان برخی معتقدند که روسیه و چین، کره‌شمالی را به عنوان ابزاری برای مهار آمریکا در شرق دور مورد بهره‌برداری قرار داده‌اند. عده‌ای دیگر نیز اعتقاد دارند که خود آمریکا با بکارگیری حربه‌ای مانند کره‌شمالی سعی در مهار ژاپن و کره‌جنوبی داشته و در این راستا همواره با تهدید انگاری پیونگ‌یانگ زمینه‌ای برای نفوذ و حضور خود در شرق دور فراهم ساخته است.
سیاست آمریکا در قبال کره شمالی
از ابتدای دهه 90 میلادی که فعالیت‌های اتمی کره شمالی به عنوان یک بحران مورد توجه جامعه جهانی قرار گرفت، استراتژی‌های آمریکا در قبال این کشور در نهایت منجر به تولید سلاح اتمی توسط پیونگ یانگ و آزمایش‌های پیاپی هسته‌ای توسط دولت این کشور شد. شاید هیچ کشوری به اندازه کره شمالی درگیر موضوعات امنیتی مستمر پس از پایان یافتن جنگ جهانی دوم به این سو نبوده؛ به طوری که مساله کره شمالی به طور قطع یک بحران مستمر در طول نیم قرن اخیر بوده است.
با فروپاشی شوروی، کره شمالی تنها کشوری است که در منطقه استراتژیک شرق دور، همچنان با آمریکا در حال تعارض است و همین امر است که باعث شده ساختار امنیتی متحدان آمریکا در این منطقه متزلزل شود. در همین راستا سیاست آمریکا در قبال کره شمالی در طول دوران هشت ساله جورج بوش به شدت بحران حاکم در روابط میان دو کشور افزود. بوش با گنجاندن این کشور در محور شرارت و یکی از اهداف پیش‌دستانه آمریکا برای استقرار نظم نوین جهانی، رهبران پیونگ یانگ را متقاعد کرد که مهمترین راهکار برای مقابله با این تهدید امنیتی، اتخاذ سیاست کسب سلاح اتمی است.
این امر در زمان اوباما نیز تغییر محسوسی نداشت و رییس جمهوری آمریکا هر چند ملایم تر از بوش حرکت کرد، اما سعی داشت تا با ایجاد یک اجماع بین المللی کره شمالی را بیش از پیش در انزوا و تحریم فرو ببرد. در دوران دونالد ترامپ نیز مهار کره شمالی یکی از اساسی ترین اولویت‌های وی در زمان مبارزات انتخاباتی مطرح شد. هر چند سیاست آمریکا در دوران ترامپ به زمان بوش نزدیکتر به نظر می‌رسد، اما تناقض‌گویی‌های عجیبی نیز تاکنون از سوی تیم ترامپ در قبال کره شمالی مطرح بوده است.
در این راستا، مایکل پنس معاون ترامپ می‌گوید که همه گزینه‌ها برای کره شمالی روی میز است، اما مذاکره مستقیم با این کشور گزینه‌ای کارآمد نیست. در این خصوص الکساندار بل مشاور جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا معتقد است که، سیاست ترامپ در قبال کره شمالی تاکنون در بهترین حالت متناقض بوده و استمرار این رویکرد به شدت به اعتبار آمریکا لطمه می‌زند. در این راستا، تحلیل‌گران معتقدند که طی سال‌های گذشته بخش اعظم سیاست خارجی آمریکا در مورد کره شمالی را مواردی همچون اعمال تحریم‌ها، حمله پیش‌دستانه، درخواست مکرر از چین برای افزایش فشار بر پیونگ یانگ و تاکید بر اتمام صبر آمریکا تشکیل داده است. این در حالی است که تاکنون هیچ‌یک از این سیاست‌ها اثری بر پیشرفت صنعت هسته‌ای و نظامی کره شمالی نداشته و این کشور همچنان در حال توسعه صنایع نظامی خود است.
چین و کره شمالی
سیاست چین در قبال کره شمالی طی 50 سال اخیر معمولاً سیاستی دوستانه و مداراجویانه بوده است؛ به طوری که گفته می‌شود مداخله این کشور در جنگ کره، تقریباً از مرگ حتمی دولت کره شمالی جلوگیری کرد.
منافع و هویت‌های مشترک میان این دو کشور به
اندازه ای است که تداوم روابط دوستانه را تاکنون تضمین کرده و باعث شده تا اولویت مهم پکن جلوگیری از تغییرات و فروپاشی اقتصادی در کره شمالی باشد. در این راستا کارشناسان چینی معتقدند که فروپاشی احتمالی رژیم کره شمالی می‌تواند به عدم قطعیت استراتژیک و مداخله بیشتر آمریکا در منطقه منجر شود؛ زیرا اتحاد دو کره، چین را به طور مستقیم با متحدین آمریکا هم مرز کرده و افزایش حضور نیروهای آمریکایی در چنین منطقه حساسی به طور مشخص محیط امنیتی چین را تغییر می‌دهد.
همچنین باید اشاره کرد که هر چند روابط چین و کره شمالی همواره گرم نبوده و چالش‌هایی نیز در این بین ظهور کرده است، اما چینی‌‌‌ها در صدد هستند که برقراری توازن منطقه‌ای و مهار خواسته‌های آمریکا در شرق دور را با استفاده از کارت پیونگ یانگ پیش ببرند.
ترامپ چه می‌کند؟
دولت دونالد ترامپ با تغییر نگاه ملموس نسبت به دوران گذشته معتقد است که در دوران اوباما، آنچنان که باید با تهدیدات امنیتی آمریکا مقابله نشده است. در همین راستا ترامپ در حالی صحبت از دکترین جدید خود می‌کند که اکثر کارشناسان این کشور معتقدند که رویکرد وی نسبت به سیاست خارجی آمریکا به صورت فاحشی کوتاه بینانه بوده و برای امنیت ملی آمریکا خطر آفرین است.
مجله فارین پالیسی در این خصوص گزارش می‌دهد که رویکردهای ترامپ عملاً ضد راهبرد است و او تاکنون نشان داده که جهان‌بینی خود را بر فتوحات کوتاه مدت و تاکتیکی بنا نهاده است.
در این گزارش با آوردن مصداق‌هایی از این دیدگاه‌های کوتاه مدت که در حمله هوایی به سوریه و ورود متناقض به بحران قطر و عربستان مستتر است، آمده که گویا هیچ‌گاه چیزی شایان نام دکترین ترامپ در کار نخواهد بود. علی‌رغم نقش حیاتی سئول در رسیدگی به بحران هسته‌ای کره‌ی شمالی که بی‌تردید یگانه مساله‌ امنیت ملی است که در صدر دستورکار ترامپ قرار دارد، رییس‌جمهوری تهدید به فسخ توافق تجاری دوطرفه‌ی آمریکا با کره‌ جنوبی کرده است و در این راستا سعی کرده تعهد آمریکا به پرداخت بخشی از هزینه سیستم دفاع ضدموشکی تاد را انکار کند.
با چشم بستن بر ماهیت چندبُعدی عرصه‌ی سیاست بین‌المللی و انکار ارزش مقابله‌به‌مثل، این یکجانبه‌گراییِ بی‌وقفه موجب می‌شود آمریکا از ابزارهای حیاتی مشارکتی در مقابله با تهدیدات و بهره‌گیری از فرصت‌ها محروم شود. وقتش که برسد، دولت ترامپ احتمالاً موجی از اسناد راهبردی را منتشر خواهد کرد: از نمونه‌ی بالادستیِ راهبرد امنیت ملی تا نمونه‌های خاص‌تر مثل بازبینی وضعیت هسته‌ای. این اسناد شاید خیال موقتی یک راهبرد را به ذهن متبادر کنند، اما نمی‌توانند یک حقیقت بنیادین را بپوشانند: تا زمانی که رویکرد سوداگرایی تاکتیکی ترامپ بر شکل‌دهی سیاست‌خارجی آمریکا حاکم است، ایالات متحده محکوم به آن است که هدف تاریخ باشد، نه کارگزار تاریخ. در نتیجه علی رغم واکنش‌های شدید به اقدامات کره‌شمالی از سوی جامعه جهانی و لزوم جلوگیری از تهدیدات امنیتی این کشور، اکنون به نظر می رسد که اتخاذ سیاست متناقض در قبال پیونگ‌یانگ، بیش از پیش روند استفاده از کارت کره‌شمالی برای پیشبرد منافع کشورهای منطقه و آمریکا را تائید می‌کند.
مقامات کره با دانستن این موضوع با خیال راحت تمام تهدیدها را نادیده گرفته و راهبردهای تسلیحاتی خود را اجرایی می‌کنند. کارشناسان معتقدند که قدرت‌های جهانی علی رغم شعارهای تند علیه کره‌شمالی هیچ جدیتی در قبال این کشور ندارند و در جهت بهره‌برداری از منافع کوتاه مدت در حال بازی کردن با کارت پیونگ‌یانگ هستند؛ امری که می‌تواند با تقویت بیش از پیش کره‌شمالی از لحاظ تسلیحاتی در آینده نزدیک، خطر یک جنگ سرد دیگر را برای نظام بین‌الملل در بر داشته باشد.