ناگفته‌هاي ظريف از حقوق کارکنان و سواد سفرا

جواد ظريف، وزير خارجه ايران، در گفت‌وگو با سعيد جعفري، خبرنگار خبرآنلاين، درباره حقوق كاركنان وزارت خارجه، سطح سواد آنها و سفرايي كه از نهادهاي ديگري غير از وزارت خارجه معرفي مي‌شوند، توضيحاتي داده است. او گفته، تنها 20 درصد سفرا از بيرون وزارت خارجه منصوب مي‌شوند.   
‌ اگر بخواهيد از نظر توانمندي‌هاي نيروي کارشناسي، وزارت خارجه را با ديگر دستگاه‌هاي بخش دولتي و حتي خصوصي داخلي مقايسه کنيد، مجموعه وزارت خارجه حتما وضعيت بسيار بهتري دارد؛ چه از نظر سطح سواد، چه از نظر مدرک تحصيلي، چه از نظر زبان خارجي و حتي از نظر درجه ايثارگري (به غير از وزارت دفاع) از ساير دستگاه‌ها بالاتريم. اين نشان‌دهنده اين است که کادر وزارت خارجه کادر زبده‌اي است. قبول دارم که حتما ايده‌آل نيست و حتما مي‌تواند بهتر از اين باشد، ولي شما بايد با واقعيات بسنجيد.
‌حقوق و مزاياي وزارت خارجه در داخل کشور از همه دستگاه‌هاي دولتي کمتر است. ما جدولي درست کرديم از حقوق و مزاياي وزارت خارجه در تهران؛ حقوقشان از کارمندان هم‌ترازشان در استان‌ها هم کمتر است. بعضي‌ها البته حقوق و مزاياي کارمندان وزارت خارجه در خارج را با حقوق کارمندان ساير دستگاه‌هاي دولتي در ايران مقايسه مي‌کنند که اين اشتباه است. نبايد حقوق‌ها در خارج را با حقوق کارمندان در داخل مقايسه کرد، بايد آنها را با کارمنداني که در آن کشور مشغول کار هستند مقايسه کرد. آنجا خواهيد ديد که حقوق کارمندان وزارت خارجه از حقوق کارمندان کشورهاي کمترتوسعه‌يافته - و نه حتي درحال‌توسعه- هم کمتر است. خب شما با اين امکانات در اين حد بايد توقع داشته باشيد.
‌وزارت خارجه داراي يک نظام سلسله‌مراتبي مانند ارتش است. شما براي اينکه سفيري ببينيد که با خصوصياتي که موردنظر من است سفير شود، از زمان ورود او از مرحله کارشناسي به وزارت خارجه بايد حداقل ۱۸ سال صبر کنيد، چراکه زودتر از آن نمي‌تواند به سفارت برسد. در صورتي که نابغه دهر باشد و بخواهد خيلي خوب پيشرفت کند، ۱۸ سال ديگر سفير مي‌شود. بنابراین اگر ما حتي امروز يک برنامه‌ريزي کنيم، بايد در يک بازه زماني طولاني اثرات آن را ملاحظه کنيم. 


‌سفارت، حق رئيس‌جمهور است. اساسنامه وزارت خارجه دو حالت براي معرفي سفير بيان کرده است؛ يکي کسي که از داخل وزارت خارجه تعيين مي‌شود و ديگر کسي که از بيرون براي اين جايگاه معرفي و انتخاب مي‌شود. در همه‌جاي دنيا هم اين قاعده برقرار است و تنها مختص ايران نيست و همه‌جاي دنيا افرادي را داريم که از خارج وزارت خارجه براي سفارت معرفي مي‌شوند. در بسياري از کشورهاي دنيا اکثر سفرا از بيرون وزارت خارجه مي‌آيند. البته تعدادي از کشورهاي دنيا هم هستند که سفرا صرفا از داخل پرسنل وزارت خارجه معرفي مي‌شوند و من حتما اين روش را بيشتر مي‌پسندم. 
‌۲۰ درصد سفرا از بيرون وزارت خارجه مي‌آيند و ۸۰ درصد از درون وزارت خارجه. 
‌خب اجازه دهيد موردي بپردازيم. سفير ايران در استراليا وزير سابق بوده است. الان به ما مي‌گويند چرا سفراي ما توان اقتصادي ندارند، خب سفير ما در استراليا وزير سابق بازرگاني و رئيس کل گمرک بوده است و ما هنوز هم اگر چنين شخصيت‌هايي آمادگي داشته باشند به سفارت بروند نيازي نيست کسي به ما از بيرون معرفي کند، خود ما از آن استقبال مي‌کنيم.
‌سفير ما در روسيه، فردي است که دو دور رايزن فرهنگي در آنجا بوده، روس‌شناس است و با زبان روسي آشناست. من از ايشان خواهش کردم؛ بدون اينکه کسي سفارشي کرده باشد. ضمن اينکه تا حالا موفق‌ترين سفير ما در روسيه بوده است؛ فردي است که سالي يکي، دوبار در جلسات بسيار کوچکي که آقاي پوتين با برجسته‌ترين انديشمندان روس‌شناس مي‌گذارد، او را هم دعوت مي‌کند و اين يک امتياز ويژه براي کشور است. 
‌ ما براي افرادي که از داخل سيستم وزارت خارجه قرار است به‌عنوان سفير اعزام شوند، حتما، هم آزمون زبان داريم و هم کلاس‌هاي مختلفي براي همه همکاران وزارت خارجه داريم. ضمن اينکه در تمام زمينه‌هايي که احساس مي‌کنيم همکارانمان به آموزش احتياج دارند، اين دوره‌هاي آموزشي را ترتيب مي‌دهيم، از جمله اقتصاد. در حوزه زبان آموزش نمي‌دهيم، به دليل اينکه احساس مي‌کنيم کسي که به اين مرحله رسيده بايد از يک حدي از زبان برخوردار باشد و معمول ما اين است که کساني که اين حد از زبان را ندارند معمولا از فيلترهاي ما عبور نمي‌کنند و حتي به حد شوراي معاونين هم نمي‌رسند که به‌عنوان سفير يا حتي به‌عنوان کارمند اعزامي به خارج پيشنهاد شوند. يک حداقل‌هايي در نمره زبان در نظر مي‌گيريم که آن حداقل‌ها را بايد داشته باشند. 
‌ حالا ممکن است فردي اين نمره زبان را بياورد، ولي نتواند به زبان انگليسي صحبت کند. متأسفانه اين واقعيتي است که در کشور ما وجود داشته است.  حتي امروز براي بسياري از سياسيون ما، اينکه شما مذاکره خود را به زبان فارسي انجام دهيد يک مزيت به‌شمار مي‌رود و هنوز هم بسياري اصرار دارند مذاکره بايد به زبان فارسي انجام شود و به‌طورمثال به بنده ايراد مي‌گيرند که چرا به زبان انگليسي مذاکره مي‌کنم. بنابراین ما افرادي را داريم که سه دوره هم سفير بوده‌اند، ولي حتي يک دور هم مذاکره به زبان انگليسي يا زبان خارجي نداشته‌اند، چراکه به‌جاي اينکه تشويق شوند به زبان بين‌المللي صحبت کنند، تشويق مي‌شدند به زبان فارسي مذاکره کنند و فقط يک آزموني مي‌دادند که سطحي از زبان را بلد باشند. خب اين مسلما فلسفه بنده در وزارت خارجه نيست و حتما اصرار دارم ديپلمات‌هاي ما بتوانند به زبان بين‌المللي مذاکره کنند و اين را هم پيگيري و تأکيد کرده‌ايم. 
‌مثالي که من براي بسياري از دوستان دراين‌باره زدم، مثال فردي است که دست‌وپايش شکسته و به دکتر مي‌رود و مي‌گويد اگر دست و پايم خوب شد، مي‌توانم پينگ‌پنگ بازي کنم؟ دکتر هم مي‌گويد بله. بعد مريض مي‌گويد ولي من الان هم پينگ‌پنگ بلد نيستم. به ياد داشته باشيم برجام موانع را رفع کرد و آن گچ را از دست و پاي ما باز کرد، ولي اين‌طور نبوده که به طرف پينگ‌پنگ هم ياد دهد؛ آن را ديگر خودش بايد ياد بگيرد. برجام قرار نبوده به ما بازي اقتصادي را در جامعه بين‌المللي آموزش دهد، ما مانع را برداشتيم.
‌الزاما اروپا مجبور نيست بين رابطه با ايران و رابطه با آمريکا يکي را انتخاب کند. اروپا مي‌تواند با مقاومت در برابر زياده‌خواهي‌هاي آمريکا، هم رابطه با ايران را داشته باشد و هم مانع فشار آمريکا بر بنگاه‌هاي اروپايي شود و قبلا هم چنين کاري را انجام داده است. اين‌طور نيست که اروپا مجبور به انتخابي باشد بين اينکه ايران را انتخاب کند يا آمريکا را. انتخاب اروپا اين است که خودش را انتخاب کند يا دنباله‌رو را؛ اگر خودش را انتخاب کند، منافع خود را پيگيري مي‌کند و من يقين دارم اقتصاد اروپا بزرگ‌تر از آن است که آمريکايي‌ها بتوانند آن را کنار بگذارند. همين‌طور که اروپا نمي‌خواهد آمريکا را کنار بگذارد، آمريکا هم نمي‌خواهد اروپا را کنار بگذارد. 
‌ نکته مهم اين است كه روابط اروپا با ايران صرفا اقتصادي نيست. برجام بزرگ‌ترين دستاورد سياسي و ديپلماسي کنوني است و همه دنيا مي‌دانند. در خود برجام هم اين ديده شده که انتخاب‌هاي ايران در صورت نقض برجام، اصلا محدود نيست و دست ايران هم براي اعمال اين انتخاب‌ها بسته نيست.
‌در صورت خروج آمريکا از برجام، انتخاب‌هاي گسترده‌اي در مقابل ايران و اروپا وجود دارد که يکي از آنها خروج از برجام است و انتخاب‌هاي ديگري هم وجود دارد که بستگي به رفتار اروپايي‌ها دارد. البته اين انتخابي که بعد از خروج آمريکا ما هم از برجام خارج شويم، هميشه روي ميز ماست. 
‌فعلا اروپايي‌ها بر اين تأكيد دارند که در هر شرايطي برجام را اجرا خواهند کرد.