موسیقی فاخر چه تعریفی دارد؟ نت خوب، نت بد

فاطمه امین‌الرعایا
صحبت از اثر فاخر تقریبا تبدیل به بحثی همیشگی شده است. در تمامی نشست‌ها و گردهمایی‌ها صحبت از تلاش و تاکید برای خلق آثار فاخر به میان می‌آید. گاهی هم بعضی از افراد از همین اصطلاح استفاده می‌کنند تا بر دیگر آثار هنری بتازند و هرچه فاخر نباشد را مبتذل می‌خوانند. اما هیچ گاه تعریف مشخصی از اثر هنری فاخر ارائه نشده و بیشتر سلیقه‌ای با آن برخورده شده است. اما واقعا هنر مبتذل چیست؟ اثر فاخر چه تفاوتی با اثر مبتذل دارد؟
در گذشته محمد علیزاده، استاد موسیقی در جایی درباره اثر فاخر گفته بود: «در موسیقی فاخر دولت نباید حکم کند بلکه موسیقی فاخر در ذهن هنرمند معنا می‌شود و اتفاق می‌افتد.»
داریوش پیرنیاکان، نوازنده، استاد دانشگاه و پژوهشگر موسیقی هم در جای دیگری در رابطه با اثر فاخر گفته است: «در هیچ کدام از کشورهای دنیا دولت‌ها و متولیان امور فرهنگی از موسیقی‌های مبتذل و پیش پا افتاده حمایت نمی‌کنند بلکه


بر عکس از موسیقی‌های جدی و هنری و دارای ارزش‌های معنوی حمایت می‌کنند. موسیقی فاخر یعنی چه؟ مگر لباس است که فاخر باشد؟ ما یک موسیقی جدی هنری داریم و یک موسیقی ساده و سبک مردمی. تازه اگر هم باشد تعریفش را ما باید بدهیم نه یک سیاستمدار مسئول فرهنگی.»
واژه فاخر، اثرش را از دست داده
کیوان ساکت، آهنگساز، نوازنده تار و سه‌تار در پاسخ به اینکه اثر فاخر، چه المان‌‌ها (نشانه‌ها)‌یی دارد، به «ابتکار» می‌گوید: این پرسش در عین حال که پرسش بسیار خوب و لازمی است، پاسخ دادن به آن کار راحتی نیست. چون تفاوت و مرز بین اثر هنری که کیفیت بالایی دارد و اثری که فاقد ارزش‌های هنری است را تنها به یک شکل می‌توان بیان کرد و آن برانگیخته شدن والاترین و زیبا‌ترین احساس‌ها در روح، روان و ذهن شنونده آگاه و بسیار آشنا با مفاهیم و جانمایه‌های موسیقی است. هنگامی که از یک اثر به عنوان یک کار مبتذل و بازاری نام برده می‌شود، به این معنا نیست که برای مثال ریتمش خطاهایی داشته باشد یا سازهای نوازندگان کوک نباشد یا خواننده الزاما فالش بخواند برعکس گاهی از این نظر‌ها که نام بردم خیلی هم دقیق است پس چه چیز آن‌ها را از هم مجزا می‌کند؟ از این نظر می‌توانم بگویم تفاوت و مرز بین یک اثر هنری دارای اصالت که مورد قبول جامعه هنری است، با یک اثر بازاری به احساس متفاوتی برمی‌گردد که در ذهن هنرمند و شنونده به وجود می‌آید.
این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: یک اثر فاخر، باید زیباترین احساسات انسانی را در شنونده و به ویژه شنونده آگاه و آشنا بی‌انگیزد. این اثر می‌تواند حماسی، تغزلی، آرمانی، سوگنامه و .. باشد، فرقی ندارد. اثر فاخر باید زیباترین احساس انسانی و روحی را در مخاطب برانگیزد و از طرفی هم باید بتواند هدفی که برای آن ساخته شده را به خوبی در ذهن شنوندگان تداعی کند و در حقیقت به فضیلت های انسانی بیفزاید. از نظر من موسیقی و هنر بهترین کاربردش در راستای پرداختن و تقویت کمالات اخلاقی و انسانی است. من به چنین اثری، فاخر می‌گویم. هرچند واژه فاخر این روزها آن‌قدر زیاد به کار برده شده که رفته رفته اثر خودش را در بین توده مردم و هنرمندان از دست داده است.
هر اثری در هر ژانری می‌تواند فاخر باشد
ساکت با اشاره به این نکته که نمی‌شود از یک اثر هنری به عنوان ابزاری برای جلوگیری از تولید کارهای دیگر یا برای کوبیدن بر سر هنرمندان استفاده کرد، می‌افزاید: باید تلاش بر این باشد که آثاری که تولید می‌شوند حداقل المان‌ها و نشانه‌های یک اثر هنری را در خودشان داشته باشند. امروزه بیشتر اثر فاخر به اثری گفته می‌شود که بیشتر حالت حماسی داشته باشد ولی این درست نیست. هر اثری، در هر ژانری می‌تواند نشانه های یک کار فاخر را داشته باشد. چه وطنی باشد، چه حماسی، چه عاشقانه، چه تاریخی، چه اثر نشاط انگیز باشد برای سرور و شادمانی، می‌تواند تمام کیفیت‌های لازم برای اطلاق واژه هنری را در خود داشته باشد. می‌شود هم این‌طور نباشد.
او با بیان اینکه تولید آثار هنری با کیفیت برتر و قابل قبول برای همه هنرمندان می‌تواند راهگشایی باشد برای ساختن اخلاق در جامعه و ارتقای فکری جامعه، خاطرنشان می‌کند: اصولا آنچه که اسم آن را اثر فاخر می‌گذاریم (من ترجیج می‌دهم بگویم یک اثر هنری تمام عیار) و من از آن به عنوان یک اثر با کیفیت بالای هنری یاد می‌کنم، در ذهن آفریننده و خالق اثر به وجود نمی‌آید و بر روی کاغذ و ساز اجرا نمی‌شود مگر آن‌که خالق و آفریننده چنین اثر هنری‌ای از اندیشه‌وری در فلسفه و هنر به اندازه کافی برخوردار باشد.
راهی از ابتذال به فرهیختگی وجود ندارد
این نوازنده در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است افراد به دلیل جذابیت آثار بازاری، جذب راهی شوند که منتهی به علاقه‌مندی به آثار فاخرشود، می‌گوید: هیچ اثر بازاری تا به حال نتوانسته کسی را به سمت یک اثر بزرگ هنری هدایت کند این یک تصور و یا توصیه ی نادرست است.اگر بپذیریم آثار بازاری فاقد اندیشه وری هستند و اغلب به لحاظ مفاهیم شنیداری و کلام و همچنین از لحاظ موسیقی ساختار بسیار ساده‌ای دارند که ذهن را به سمت سادگی‌ای که فاقد اندیشه و کیفیت هنری است، هدایت می‌کنند که سرآغاز راهی به سمت ابتذال است. من سراغ ندارم کسی با شنیدن آثار بازاری و مبتذل به آثار با‌کیفیت علاقه‌مند شده باشد، بلکه شنیدن این گونه اثار ذوق و سلیقه را دچار انحطاط می‌سازد و نمونه‌های فراوانی را می‌توان از این دست یافت. به گمان من آنچه جامعه جهانی (و البته جامعه ایران شاید بیشتر) به آن نیاز دارد تا انسان امروزی از این سرگشتگی و بی‌هویتی نجات پیدا کند و ارزش‌های اخلاقی را بیش از هر چیز دیگر محترم بدارد، چیزی جز هنر ناب و آشنا کردن مردم با آن از طریق رسانه‌ها نیست.