چرا آل‌سعود به فکر اصلاحات افتاده؟

 اصلاحات این روزهای عربستان، اتفاقی است که همه جهان را به حیرت واداشته؛ کسی تصور نمی‌کرد پادشاهی عربستان که نمی‌پذیرد زن بدون امضای قیم مرد خود تحت درمان قرار بگیرد یا حساب بانکی باز کند، سرانجام تسلیم اعتراض‌های مدنی شود و اجازه دهد زن‌ها حق رانندگی داشته باشند. یک سوال مشترک در ذهن همه شکل گرفته که چطور ملک سلمان که هر روز زمزمه کناره‌گیری‌اش از قدرت هم پررنگ‌تر می‌شود، ناگهان متحول شده و یک‌شبه به فکر اصلاحات بی‌سابقه‌ای افتاده که چندان هم به مذاق علمای وهابی خوش نمی‌آید؟ بسیاری بر این باورند که این اصلاحات مقدمه‌سازی برای انتقال آرام قدرت به «بن‌سلمان» در آینده‌ای نزدیک است و او در اذهان عمومی محبوب و نویدبخش تغییر ترسیم شود. برخی کارشناسان نیز معتقدند آل‌سعود پس از چند سال ماجراجویی در یمن، بحرین و سوریه که دستاوردهای چندانی نیز دربرنداشته، می‌خواهد با چنین تغییراتی چهره بین‌المللی خود را ترمیم کند. اهمیت اصلاح این چهره منفی برای ریاض به‌حدی است که اخیرا افشا شده سفارت عربستان در ایالات متحده چند میلیون دلار به یک شرکت آمریکایی پرداخت کرده تا با راه انداختن یک کمپین عمومی در فضای مجازی به ترمیم تصویر آل‌سعود بپردازد و قطر را حامی تروریسم معرفی کند. در این کمپین، با راه انداختن وب‌سایت و انتشار توییت‌های متعدد، تلاش شده است که اقدامات ریاض در راستای مبارزه با تروریسم، توانمندسازی زنان، و فناوری‌های حامی محیط‌زیست مطرح شود. نگاه تحلیلگران غربی به این اقدامات، اقتصادی است. ناظران غربی بر این باورند که طبق طرح چشم‌انداز ۲۰۳۰ وابستگی اقتصاد عربستان به نفت باید تا آن سال از میان برود و «جامعه‌ای مدرن» در آن کشور شکل بگیرد. در چنان جامعه‌ای نمی‌توان از نیروی کار نیمی از جمعیت کشور یعنی زنان صرف‌نظر کرد. از طرفی در یک جامعه مدرن نمی‌توان ابتدایی‌ترین حقوق را از زنان سلب کرد؛ دادن مجوز رانندگی به زنان را باید در این چارچوب دید. این در حالی است که این اصلاحات برخلاف بزرگنمایی رسانه‌های غربی چندان هم گسترده نیست. کمتر از یک ماه پیش بود که آل‌سعود چند روحانی سرشناس کشورش را که منتقد سیستم پادشاهی بودند، بازداشت کرد و صدای دیده‌بان حقوق بشر را درآورد؛ سارا ویتسون، مدیر بخش خاورمیانه دیده‌بان حقوق بشر در این باره گفت: «این دستگیری‌ها که به نظر می‌رسد با ‌انگیزه سیاسی انجام شده است نشانه‌ای دیگر از عدم تمایل محمد بن سلمان برای بهبود کارنامه کشورش در زمینه آزادی‌بیان و حکومت قانون است.» دیده‌بان حقوق بشر با انتشار یک گزارش ۶۲ صفحه‌ای اخیرا افشا کرده که حکومت عربستان سعودی حتی به روحانیون وابسته به حکومت مجوز داده است که از سخنان تحریک‌آمیز و نفرت‌برانگیز و صدور فتوا علیه اقلیت شیعه بهره بگیرند و خشونت را علیه شیعیان ترویج کنند.» مهم این است که به خاطر داشته باشیم جدال برای تحقق همین حقوق ابتدایی در کشوری که مهم‌ترین متحد ایالات متحده در منطقه محسوب می‌شود سال‌هاست جریان دارد. هر چقدر واشنگتن بر سرکوب داخلی و لشکرکشی‌های خارجی ریاض چشم بسته بود، نمی‌توانست از محدودیت‌های اجتماعی آل‌سعود بگذرد. محدودیت‌های مدنی در جامعه عربستان به‌حدی است که تقریبا صدای همه نهادهای حقوق بشری را در آورده و افکار عمومی جهان و به‌خصوص آمریکایی‌ها را درگیر کرده است.  واشنگتن هنوز هم محتاج عربستان است که نایب ایالات متحده باشد و منافعش را تامین کند؛ اما حمایت و همراهی کردن با کشوری که تناسبی با ظواهر دموکراتیک آمریکا ندارد حداقل برای افکار عمومی آمریکایی قابل توجیه نیست؛ کاخ سفیدی که ادعای نقض حقوق بشر در ایران را مطرح می‌کند نمی‌تواند از ریاضی حمایت کند که حداقل آزادی را حتی برای مردم خود قائل نیست. از سوی دیگر آل‌سعود هم فهمیده است بدون حمایت واشنگتن نمی‌تواند در منطقه کاری از پیش ببرد و آمال و آرزوهای خود را محقق کند، شاید از همین رو است که پذیرفته «پیرایش ظاهری» را بپذیرد تا رسانه‌های غربی «عربستان مدرن» را در بوق و کرنا کنند و در ازای آن از حمایت‌های همه‌جانبه واشنگتن بهره گیرد تا شاید هم چهره منفور و مخدوش خود را بازسازی کند و هم از کارکرد داخلی این اقدام بهره گیرد.