روزنامه اعتماد
1396/08/06
گذر ثانیهها، اثبات داعیه ها
بيهيچ تعارف و شعاري، وقت کار و فعاليت و گرهگشايي فرا رسيده است. اصلاحطلبان کمتر از چهارسال زمان دارند تا کارآمدي تفکر اصلاحي در اداره جامعه را به شهروندان اثبات کنند. آن همه تلاش، مباحثه، مناظره و رقابت اکنون به اينجا ختم شد که اداره شهر تهران در اختيار اصلاحطلبان قرار گرفته و در اداره قوه مجريه هم طيف اعتدالي- اصلاحي نقش موثري ايفا ميکنند.در چنين شرايطي بيم آن وجود دارد که سرگرم شدن به مباحث حاشيهاي، درگيريهاي رسانهاي، جنجال بر سر حضور در هيات مديرهها و در مجموع استمرار فضاي سياسي- رقابتي مانع از برنامهريزي و تلاش براي کاهش دغدغههاي جامعه شود. حال آنکه عموم مردم در طول سال علاقهاي به شنيدن استدلالها، توجيهات و مناقشات فعالان سياسي ندارند. اصلا براي عموم مردم مهم نيست چه فردي با چه گرايشي و چه سن و سالي و چه جنسيتي مسووليت بر عهده دارد. بلکه براي توده جامعه افزايش کيفيت زندگي، رفع دغدغههاي اقتصادي و باز شدن گرهها اهميت دارد. دعوت به جوانگرايي، استفاده از مديران اصلاحطلب، توجه به مديريت زنان و چرخش نخبگان در واقع دعواي احزاب، فعالان سياسي، حاميان ستادي و فعالان شبکههاي مجازي با دولت و شهردار است؛ مناقشهاي که در جاي خود درست بوده و به عنوان يک مطالبه بايد مطرح شود اما اين مناقشه نيز مربوط به دو، سه ماه آغاز به کار شهردار و دولت جديد بوده و در يک نقطه بايد به آن خاتمه داد.
اينکه همچنان نسل اول مديران اعتقادي به چرخش نسل نداشته و سهم زنان در مناصب مديريتي نيز انتظارات را برآورده نکرده به جاي خود اما تا آخر عمر دولت که نميتوان سر اين مسائل به بحث و جدل پرداخت. اصلاحطلبان در روي کار آمدن اين دولت و اين شوراي شهر نقش جدي داشتند و حالا گرچه در خصوص جزييات عملکرد طيفهاي مختلف مديران نميتوانند پاسخگو باشند اما از زير بار کليت مسووليت عملکرد اين مجموعه نميتوان شانه خالي کرد. در نتيجه امروز چارهاي وجود ندارد جز اينکه به رجزخوانيهاي انتخاباتي عليه رقيب و مباحثات پساانتخاباتي پايان داد و تنها روي عملکرد دولت و شهرداري تمرکز کرد.
ماه آبان فرا رسيده است. از امروز مهمتر از اينکه چه افرادي مسووليت گرفتهاند اين نکته اهميت دارد که چه عملکردي از خود به جا ميگذارند. اصلاحطلبان يک بار تجربه افتادن در دام مباحثات و مناقشات مردمگريز را دارند. از سال 80 تا 84 آنقدر رسانهها و فعالان سياسي دور خود چرخيدند، تحليل کردند...
مرثيهسرايي و غرولند کردند که از جامعه و مطالبات مردم دور افتادند. امروز بار ديگر اين خطر وجود دارد که پيروزيهاي پياپي انتخاباتي و سهمخواهيهاي قبيلهاي و جنسيتي و نسلي، اصلاحطلبان را از تغييرات ملموس منحرف کند. براي مردم آقاي الف يا خانم ب فرق زيادي ندارد. مهم اين است که دردي از دردهاي آنها بکاهد و زندگيشان سر و شکل بهتري پيدا کند.به صداي رسانههاي رقيب گوش کني! سخت مشغولند تا اصلاحطلبان و اعتدالگرايان را به خود مشغول کرده و تمرکز و توجهشان را از مسائل مردم منحرف کنند. در نتيجه يک روز از قهر معاون اول مينويسند، يک روز از کمکاري فراکسيون اميد و يک روز از اختلافات داخلي رمزگشايي ميکنند. همان رسانههاي مخالفي که هيچ علاقهاي به حضور قدرتمند اصلاحطلبان ندارند حالا نگران سهم اصلاحطلبان در کابينه و نقش فراکسيون اميد در مجلس شدهاند. همان گروههايي که به حضور فعالانه زنان در عرصه اجتماع باور ندارند حالا از عدم تحقق مطالبات زنان اصلاحطلب اظهار نارضايتي ميکنند! هدفشان هم مشخص است؛ ايجاد يأس و نااميدي در طبقه متوسط و ايجاد تقابل در صفوف حاميان روحاني.اما چه بايد کرد؟ موضوع را با يک مثال ساده در حوزه شهري پي ميگيريم. به اين مثال ميتوان دهها مورد ديگر اضافه کرد.يکي از مهمترين شعارها و تاکيدات اصلاحطلبان در دو دهه گذشته توجه به شأن و کرامت انسانها بوده است. اما تاکيد صرف بر اين شعار به تنهايي کافي نيست. اکنون که با راي مردم، اصلاحطلبان در دولت و شهرداري حضور دارند بايد در عمل نشان دهند که چگونه کرامت انسانها را پاس ميدارند. در اين راه بايد شاهد تغييرات ملموس در سطح جامعه باشيم. موضوع خيلي ساده است و نبايد خود را درگير لفاظيها و مقالات علمي - پژوهشي کنيم. به عنوان مثال تردد مردم در مترو را در نظر بگيريد. در آغاز و پايان ساعت کاري ادارات، ما شاهد وضعيت زنندهاي از ازدحام و يورش مسافران به واگنهاي مترو هستيم. شأن و کرامت انسانها ايجاب ميکند با کاهش سرفاصله حرکت قطارها، براي مسافران آرامش بيشتري به همراه بياوريم. همچنين گسترش خدمات الکترونيک و کاهش مراجعه حضوري مردم به ادارات و سازمانها شکل ديگري از توجه به کرامت شهروندان است.
کارهايي ساده اما راهگشا که با تمرکز و برنامهريزي ممکن است.باور کنيد وقت زيادي نيست. در سالهاي صدارت محمود احمدينژاد و يارانش، اصلاحطلبان با استفاده از همان رسانههاي محدود، مرتب ميگفتند راه اداره جامعه اين نيست. حالا يک گزاره 20 نمرهاي پيش روي اصلاحطلبان قرار دارد که بايد بتوانند آن را اثبات کنند: «تفکر اصلاحي، راه اداره جامعه است».مردم، سال 1400 قرار است به برگه اصلاحطلبان نمره دهند و شايد ارفاقي هم قايل نشوند. اين گوي و اين ميدان.
* عضو شوراي مركزي حزب نداي ايرانيان