زمان برای احیای قدرت ارتش اروپا فرا رسیده است

همکاری میان ایالات متحده و اروپا یکی از ارکان مهم استراتژی آمریکا در بیش از نیم قرن گذشته بوده است. هرچند در این بازه زمانی مشکلات زیادی برای دو طرف ایجاد شد. در طول مبارزات انتخاباتی، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری کنونی آمریکا بارها ناتو را به عنوان نهادی منسوخ توصیف کرد. او متحدان آمریکا را متهم کرد که در مدت همکاری‌شان سهم عادلانه‌ای پرداخت نکردند و اعلام کرد که ایالات متحده باید در برابر چنین رویکردی از خویش دفاع کند. خب جای تعجب نیست که پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا زنگ خطر را در این قاره به صدا درآورد و موجب نگرانی اروپا شد. در شرایط کنونی اتحادیه اروپا چگونه می‌تواند به متحد خویش یعنی ایالات متحده اعتماد کند. آیا شما می‌توانستید به وعده‌های رئیس‌جمهوری که از اشغال‌کننده اوکراین حمایت می‌کند و به جای استفاده از رسانه‌های معمول از کانال‌هایی چون توییتر برای انتقال پیام‌هایش استفاده می‌کنند، تکیه کنید؟ پیام‌های جیمز ماتیس، وزیر دفاع و مایک پنس، معاون رئیس‌جمهوری آمریکا روشن بود و بدون‌ابهام. آنها در طول کنفرانس امنیتی مونیخ تلاش کردند اطمینان کشورهای اروپایی را جلب کنند. تا حدودی هم موفق شدند. پنس اعلام کرد که حمایت‌ها و تعهدات ایالات متحده در برابر ناتو تزلزل‌ناپذیر است. با این حال ماتیس به همتایان اروپایی‌اش اعلام کرد که اگر کشورهای اروپایی به تعهدشان مبنی بر افزایش هزینه‌های نظامی‌شان عمل نکنند، ایالات متحده نمی‌تواند به تمامی تعهداتش پایبند باشد. خب نگرانی‌های ایالات متحده در یک بازه زمانی معین آن هم با در نظر گرفتن هزینه‌های دفاعی اروپا قابل درک است؛ مشکل اساسی مربوط به ظرفیت نهفته و فقدان انسجام منابع این نهاد نظامی است. روسیه هم‌اکنون تهدیدی جدی علیه منافع اروپا محسوب می‌شود. در چنین شرایطی اگر ایالات متحده و کانادا از ناتو خارج شوند، آن زمان کشورهای اروپایی می‌مانند و هزینه‌های دفاعی که بیش از 12 درصد تولید ناخالص‌شان است. مشکلی که هم‌اکنون ایالات متحده و اروپا با آن دست به گریبان هستند میزان هزینه و بودجه‌ای است که کشورهای اروپایی برای حراست از امنیت خویش اختصاص داده‌اند. از دیگر چالش‌هایی که کشورهای اروپایی با آن دست به گریبانند، نداشتن برنامه‌ای منسجم و واحد است. سیاست خارجی و امنیت مشترک برای کشورهای اروپایی به عنوان یک آرمان باقی مانده و هنوز اجرایی نشده است. بنابراین ناتو برای اینکه بتواند از حمایت ایالات متحده برخوردار شود نه‌تنها باید هزینه‌های دفاعی‌اش را به اندازه دو درصد تولید ناخالص ملی‌اش افزایش دهد، بلکه باید برای ایجاد تعادل لازم، برنامه‌ای منسجم ارائه دهد. تلاش‌های ایالات متحده برای افزایش هزینه‌های دفاعی اعضای این نهاد با تعهدات این کشور در برابر ناتو و کشورهای اروپایی در تضاد است. در شرایط کنونی نوعی عدم تعادل میان توان دفاعی اروپا و قدرت کشورهایی که تهدیدی جدی علیه این نهاد منطقه‌ای محسوب می‌شوند، برقرار است. در همین راستا ایالات متحده و متحدان اروپایی‌اش باید برای مقابله با این تهدیدات جدی، زمینه را برای توازن قدرت فراهم کنند و به نوعی تعادل دست یابند. بنابراین افزایش هزینه‌های دفاعی تنها راه‌حلی است که در کوتاه‌مدت می‌تواند چالش‌های موجود را حل کند. در حال حاضر ایالات متحده بیش از سه درصد تولید ناخالصی‌اش را صرف دفاع از متحدانش می‌کند و اروپا برای دفاع از خویش تنها دو درصد تولید ناخالص ملی‌اش را باید به این مساله اختصاص دهد. طبیعتا چنین شرایطی برای ایالات متحده مناسب و منصفانه نیست و رهبران این کشور حق دارند اروپا را برای افزایش قدرت نظامی‌اش تحت فشار قرار دهند. در شرایط کنونی ایالات متحده و اروپا با یک چالش اساسی روبه‌رو هستند و آن فقدان یک استراتژی منسجم است. یکی از بزرگ‌ترین اشتباه‌های ترامپ این بود که ناتو را نهادی منسوخ توصیف کرد؛ نهادی که به گفته رئیس‌جمهوری آمریکا صرفا برای مقابله با تهدید اتحادیه جماهیر شوروی تاسیس شده بود و حالا دیگر نیازی به بودنش نیست. همین عبارت باعث شد اروپایی‌ها نسبت به وعده‌های آمریکا بی‌اعتماد شوند و همین بی‌اعتمادی به یکی دیگر از چالش‌های اصلی طرفین تبدیل شده است. مشکل دیگری که وجود دارد، بحران‌های داخلی کشورهای اروپایی است، بحران مالی سال 2008، بحران یورو و در نهایت ماجرای برگزیت همگی زمینه‌ساز جدایی کشورهای اروپایی از یکدیگر شده‌اند. حالا در چنین شرایطی افزایش هزینه‌های دفاعی نمی‌تواند به حل مساله کمک چندانی کند. در حال حاضر اروپا شاهد خیز راست‌گرایان و جریان‌های پوپولیستی است؛ گروه‌هایی که ممکن است به زودی در کشورهایی چون هلند، آلمان و فرانسه قدرت را در دست بگیرند. در چنین شرایطی ثبات اروپا به خطر خواهد افتاد و ایالات متحده حق دارد از زیر بار تعهداتش شانه خالی کند. اروپا باید به خود بیاید، برای احیای توان نظامی‌اش باید برنامه‌ای منسجم ارائه کند و به چالش‌ها و بحران‌های داخلی‌اش پایان دهد.