روزنامه ابتکار
1396/09/01
وضعیت کودکان کار در گفتوگو با اعضای شورای شهر تهران بررسی شد کودکان زبالهگرد قربانی مافیا!
آسو محمدییکی از مشکلات و معضلات کلان شهرهای سراسر دنیا، از جمله تهران، پدیدهای با نام کودکان کار و زبالهگرد است که چهره شهر را زشت و عبوس میکند.
کودکانی که در مواردی به دلیل فقر یا اعتیاد والدین خود در سطح شهر رها میشوند تا با تکدیگری یا انجام کارهایی مثل دستفروشی سرچهارراهها، خیلی زود از دنیای کودکی فاصله گرفته و به دنیای خشن کار اجباری پرتاب شوند. کودکانی که حضور آنها در جامعه بهعنوان یک معضل و آسیباجتماعی مطرح است و آنطور که مسئولان حوزه شهری میگویند عموما حضورشان توسط باندها و مافیایی پشت پرده سازماندهی میشود. مافیایی که هر روز بیشتر میکوشد با بهرهکشی از این کودکان سود بیشتری عاید خود کند.
روزانه هر کدام از ما شاهد این معضل در سطح وسیعی در جامعه هستیم. بچههایی که در چهارراهها، پارکها، خیابانها و پیادهروها «کودکی» میکنند. کودکانی که خیلی از آنها کودکان مهاجر هستند. طبق اظهارات مسئولان ذیربط تاکنون این کودکان بارهاوبارها از سطح شهر جمعآوری شدهاند اما زمانی نمیگذرد که باز همان آش است و همان کاسه.
نمیخواهم مدرسه بروم
ستاره ۱۱سالش است و سهیلا 13سال. کلاس سوم و ششم ابتدایی هستند. بعد از تعطیل شدن مدرسه و تعطیلات تابستان جوراب میفروشند. ستاره جثهای نحیف و لاغر دارد. ستاره به «ابتکار» میگوید: «برای دستفروشی با پسرعمویم به جاهای دور میرویم، خیلی دور؛ لواسان، حکیمیه.» او روی پیادهرو، کنار بساطش، عروسکش را خوابانده و ادامه میدهد: «در شوش زندگی میکنیم. پدرمان بر اثر تصادف فوت شد. چند سالی میشود از مشهد به تهران نقلمکان کردهایم. روزها مادرم ما را به مرکز شهر میآورد و هر شب به دنبالمان میآید. مادرم خیاطی میکند. تازه هر سه تاییمان از پس اجاره و خرج خانه برنمیآییم. گاهی هم مردم به ما کمک میکنند و لباسهایشان را به ما میدهند. همین کفشهایم را دیشب خانوم همسایه برای من آورد.» سهیلا هم به «ابتکار» میگوید: «من دیگر نمیخواهم مدرسه بروم. مدرسه وقتم را میگیرد. میخواهم به مادرم کمک کنم.»
75 درصد کودکان افغانستانی هستند
در این میان، مسئله کار و استثمار کودکان، دامن کودکان مهاجر افغان را بیشتر گرفته است. در خیابان ولیعصر، نبش خیابان مطهری، کنج دیوار پیادهرو تعداد زیادی از همین کودکان به گونیهای پر از زباله تکیه دادهاند و نهار میخورند، یک نان بربری، یک ماست بورانی روی پایشان، هرازگاهی تکهای بربری را در ماست میزنند و میخورند. نوشابهای زرد و کوچک هم کنار دستشان است. یکی از آنها 2تا از انگشتان دست چپش قطع شده و پوست دست راستش سوخته و مچاله شده است. «عبدالله»، 15ساله و بچه قندوز در افغانستان است. «احمد»، پسر عمویش که تازه به ایران آمده، 13سال دارد. هر دو در منطقه شورآباد، بخش کهریزک از توابع شهرری زندگی میکنند. در مدرسه پسرانه سیداحمد خمینی درس میخوانند. این مدرسه صبحها به دانشآموزان افغانی اختصاص دارد. «عبدالله» و «احمد» خیلی نمیتوانند فارسی سلیس حرف بزنند. بعضی کلمههایشان فارسی دری است و فهم حرفهایشان کمی سخت است. «عبدالله» به «ابتکار» میگوید: «شبها کاغذهای باطله و پسماندهای خشک را جمع میکنیم. برای عمویم که در نعمتآباد در یک کارخانه کار میکند، میفروشیم و کار میکنیم. این زبالهها را کیلویی 30هزار تومان از ما میخرد و خودش 2برابر میفروشد و سود میکند.» از «احمد» درباره وضع تحصیلیشان میپرسم، او میگوید: «شیفت صبح مدرسه میرویم. بعدازظهر که درس تمام میشود به کارخانه میرویم و وسایلمان را برمیداریم و به دنبال زبالههای خشک به سطح شهر میرویم. اما مشکلی که داریم این است که تا مقطع ششم ابتدایی میتوانیم درس بخوانیم و دیگر نمیتوانیم ادامه بدهیم.» از او علت را میپرسم، میگوید: «نمیدانم.»
2هفته پیش بود که رضا قدیمی، مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران درباره آمارهای حاصل از اجرای طرح جمعآوری کودکان کار به فارس گفت: «در طرح ساماندهی اجرا شده در تابستان امسال حدود 4هزار و400 نفر جمعآوری شدند که 400نفر کودک هستند. از این آمار 75 درصد آنها افغانستانی بودند که فقط تکدیگری میکردند.»
کودکان افغان هم شهروند تهران هستند
این درحالی است که بهتازگی بازهم متولیان امر اقدام به جمعآوری این کودکان از سطح شهر و خیابان کردهاند هرچند صدای اعتراض حامیان کودکان درآمده است و نسبت به این موضوع واکنش منفی نشان دادهاند. الهام فخاری، رئیس کمیته اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران یکی از همین منتقدان است. او درباره جمعآوری کودکان کار و زبالهگرد به «ابتکار» میگوید: «درحال پیگیری این موضوع هستیم. بچهها انسانهای صاحب اختیار و دارای خانواده هستند. اینطور نیست که ما ماشین راه بیندازیم مثل یک بلوک سیمانی بچهها را جمع کنیم تا صاحبشان پیدا شود. از نظر من این روش درستی نیست چون یک بسته سنجشی در پیوست این طرح نیست که آن را ارزیابی کند. بهتر است که این طرح متوقف شود تا بسته پشتیبان آن تدوین و طراحی شود. تا این اتفاق نیفتد لازم است که از اجرای این طرحها جلوگیری کنیم. چون فقط آسیباجتماعی بیشتر خواهد شد.»
به گفته فخاری، «از طرف دیگر یکسری مسائل اداری و اجرایی در این مسیر وجود دارد. به عنوان مثال شورای اجتماعی دستور را ابلاغ کرده و شهرداری، فرمانداری و بهزیستی موظف هستند که محورهای این طرح را رعایت کنند. همچنین 11دستگاه در مورد این مسئله پیشبینی شدهاند که موقع پاسخگویی اکثرشان نیستند. نمیدانم که این تعدد نهادهای درگیر این مسئله آیا به نفع موضوع است یا خیر. این عضو شورای شهر تهران از تدوین یک بسته سیاستی هم خبر میدهد و میگوید: «بعد از نشستهای تخصصی و مفصلی که با اعضای شورای شهر داشتیم یکسری بسته سیاستی برنامهریزی کردیم و در حال انجام آن هستیم. با سازمانهای مردم نهاد و انجمنهای تخصصی و بخشهایی از مدیریت شهری که درگیر مسئله و علاقهمند به موضوع بودند مفصل صحبت، سیاستهای گذشته را مرور و یک بسته سیاستی تدوین کردیم.» رئیس کمیته اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران در مورد محتوای این بسته، میگوید: «رویکرد برنامه این است که کودکان بر موضوع کار یا تکدی اولویت دارند، کرامت انسانی آنها باید حفظ شود.
یک متکدی حرفهای بزرگسال با یک کودک متکدی فرق دارد. معیار ارزیابی، کودکانِ جلوی چشم ما نیستند بلکه نهادها و خانوادههایی هستند که حاضرند بچهها را در چنین وضعیتی رها کنند.» او در تشریح این مسئله توضیح میدهد: «بیشتر این کودکان ایرانی نیستند. روی این نکته تاکید میکنم کسی که در این شهر زندگی میکند و روزگار میگذراند شهروند این شهر است مگر حتما باید زاده این شهر باشد تا از حقوق انسانی و اولیه برخوردار باشد؟ به هرحال آنها شهروند این شهر هستند و ما در قبال آنها مسئول هستیم.»
مدیریت وجود نداشته است
اما مشکل کودکان فقط به کار و زبالهگردی ختم نمیشود. مسئلهای در ماههای گذشته مطرح شد مبنی بر اینکه از کودکان زبالهگرد سوءاستفاده میشود. ابراهیم امینی، نایبرئیس شورای شهر تهران نیز معتقد به این موضوع است و به «ابتکار» میگوید: «پسماندها در کشورهای توسعهیافته برای شهرها یک منبع درآمد است منتها در کشورهای توسعهنیافته و در کلانشهر تهران بخش قابلتوجهی از هزینههای شهرداری صرف زبالهها میشود که معتقدیم باید از طریق فاینانس و کشورهایی که خطوط اعتباری برای ایران باز کردند و بسیاری از شرکتهای قدرتمندی که حاضرند در این زمینه سرمایهگذاری، زبالهها را تبدیل به انرژی و به شیوههای پیشرفته آنها را طبقهبندی کنند. ما به دنبال این هستیم که این موارد را از طریق فاینانس انجام دهیم. در این میان، یک عده هم با زبالهها تجارت میکنند و کودکان کار را برای این کار اجیر کردهاند. همه اینها به این دلیل اتفاق افتاده که مدیریت وجود نداشته است.»
لایحه حمایت از کودکان خاک میخورد
از سوی دیگر، دولت هم 6سال پیش دست به کار شد و لایحه حمایت از حقوق کودکان را به تصویب رساند. در این لایحه مباحث حمایتی گوناگونی برای کودکان زیر 18سال در قالب گروههای کودکان بیهویت، کار، خیابان و قربانیان جرم مطرح شده تا کودکان را از آسیبهایی مثل سوءرفتارها و خشونتها، بهرهکشی و تکدیگری، معامله و خرید و فروش و آزار جنسی و فحشا محافظت کند. هرچند که این لایحه هم سالها در حال بررسی در مجلس است. یک عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با بیان اینکه تاکنون لایحه حمایت از کودکان کار در مجلس دهم مطرح نشده، مهرماه به ایلنا توضیح داد: «بنا به اهمیت، باید در یک طرح دو فوریتی در مجلس به این موضوع پرداخته شود. با توجه به اهمیت موضوع تصویب و اجرایی شدن آن را نباید سالها به عقب بیندازیم.» به اعتقاد سمیه محمودی، «باید با حداکثر توان روی این لایحه کار کرد تا به نتیجه برسد، هرچند با وجود مهم بودن این موضوع، هنوز در مجلس دهم چیزی تحت عنوان به تصویب رساندن لایحه حمایت از کودکان کار دیده نشده است.»
این اظهارات درحالی است که به یاد میآورم بعد از خداحافظی از «عبدالله» و «احمد» چند دقیقهای را در کنار یک سطل زباله ایستادم، سینهام به خس خس افتاد. آنقدر زنبور و پشه و مگس توی هوا هست که اگرچند لحظهای غافل شوی، وارد دهانت میشوند. حالا تصور اینکه کودکان کار، خیابان و زبالهگرد هر روز با این وضعیت سروکار دارند، غمانگیز است. از یاد نبریم که وضعیت زندگی خانوادههای بیبضاعت و فرودست تاثیر زیادی در روند زندگی و آینده کودکان آنها دارد و کودکان نیز در معرض چه خطراتی هستند. وضعیتی که میتواند کودکان را به هر ناهنجاری بکشاند. با این توضیح که از شاخصهای اصلی سلامت هر جامعهای، رفاه و امنیت کودکان آن است. به کودکان کار و کودکان خیابانی بیتوجهی میکنیم و چند سال بعد که آنها با روح و جسم صدمهدیده، دست به شرارت میزنند، آنها را بهعنوان اراذل و اوباش، دستگیر و حتی در ملاءعام اعدام میکنیم. چرخهای که بارها کارشناسان و آسیبشناسان اجتماعی نسبت به پیامدهای آن هشدار دادهاند اما دوباره به فراموشی سپرده میشوند. همه اینها درحالی است که برای برنامهریزی دقیق و حصول نتیجه نهتنها به مسئولان متعهد و دلسوز نیاز است که باید اعتبارهای مناسب برای حل این مسئله و ریشهکن کردن این معضل تخصیص یابد. فراموش نکنیم کودکان و نوجوانان ما آیندهساز این مملکت هستند و بروز و ظهور روزافزون پدیدههایی همچون «کودکان کار و زبالهگرد» تهدید جدی جامعه فردای همه ماست.
سایر اخبار این روزنامه
روحانی و ماکرون همزمان با گفت و گوهای سطح بالای ایران و اتحادیه اروپا رایزنی کردند
صندوق توسعه ملی به کمک رفع ریزگردهای جنوب ایران آمد
بارش 100 میلیون دلاری بر سر گرد و غبار
تحلیلگران سیاسی در گفتوگو با «ابتکار» بررسی کردند
گردش به چپ در مسیر مقبولیت
عماد افروغ در رابطه با پایین بودن سرانه کتابخوانی مطرح کرد
ساختارهای سیاسی ما خردورزی را برنمیتابد
علیرضا صدقی
خلیفه بیسرزمین
وزیر کشور در کمیسیون شوراها:
سال آینده باید «روز کوروش» را مدیریت کنیم
وضعیت کودکان کار در گفتوگو با اعضای شورای شهر تهران بررسی شد
کودکان زبالهگرد قربانی مافیا!
حکومت وحشت داعش پایان یافت
بشارت سردار به رهبر
دور دنیا در ده قرن !
وزارت اطلاعات خبر داد
دستگیری جاعل عنوان بازرس ویژه بیت رهبری و پرسنل وزارت اطلاعات

