روزنامه مردم سالاری
1395/12/10
راهبرد کلان حاکم بر انتخابات ریاست جمهوری؛ پرهیز از قطبی شدن
طبیعی است؛ هماره جناحی که نماینده آن ریاست جمهوری را در اختیار دارد، برای اتحاد و انسجام در دور دوم مشکلات کمتری خواهد داشت. از همین زاویه است که این روزها تمرکز رسانهها نه بر اردوگاه حامیان دولت (اصلاحطلبان، اعتدالگرایان) که بر اردوگاه اصولگرایان است. تیترهای رسانهها شاهدی بر این مدعاست. چه اینکه فعالان سیاسی ارشد بلوک حامیدولت از مدتها پیش بارها اعلام کرده اند نامزد نهایی آنها در انتخابات ریاست جمهوری حسن روحانی است و حالا افکار عمومیعلاقمند است بداند اصولگرایان چگونه این بازی را به پیش خواهند برد.از زاویهای دیگر، اساسا قواعد حاکم بر بازی انتخاباتی اصولگرایان تفاوتهای ماهوی با نظام حاکم بر بازی اصلاحطلبان/ اعتدالگرایان دارد و همین خود کمپین اصولگرایان را پر خبرتر میسازد. به تعبیری، اگر «حفظ نظم جناحی» را راهنمای اصلی برای ورود یا عدم ورود یک نامزد بالقوه اصلاحطلب/ اعتدالگرا به عرصه رقابتهای انتخاباتی بدانیم، این راهنما برای اصولگرایان «احساس تکلیف» است؛ کلید واژهای که دارای بار مذهبی است و همین مسئله است که کمپین انتخاباتی اصولگرایان را دیدنیتر میکند. ای بسا نامزدهای زیادی در این جناح که همگی در بیانیههای اعلام حضور خود یک دلیل عنوان کنند:
احساس تکلیف.
راهبرد اول؛ وحدت در عین کثرت
از زمانی که احمدینژاد به دلیل احتمال به وجود آمدن فضای دو قطبی توصیه به عدم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری شد تا چندی پیش که ابراهیم رئیسی در دور اول رایگیری جبههای تازه تاسیس موسوم به «جبهه مردمینیروهای انقلاب اسلامی»؛ بیشترین رای را آورد، اصولگرایان چارهای نداشتند خود را با ماهیت متفرق خود تطبیق دهند و راهبرد «وحدت در عین کثرت» را در پیش بگیرند. رونمایی به یک باره حزب موتلفه از نامزد نهایی خود و البته دیگر اشخاصی که بنابر «احساس تکلیف» هرازگاهی نطقی انتخاباتی میکردند گواهی بر این تشتت و تفرق است. اصولگرایان البته سعی کردند از این تفرق اجباری بهره بگیرند. در این مقطع، آنها دو هدف را دنبال میکردند؛ یکی به چالش کشیدن حسن روحانی طی مناظرهها و دیگری کشاندن انتخابات به دور دوم.
اصولگرایان میخواستند با اعزام «لشگری 50 نفره» (تعبیری که برخی رسانهها استفاده کردند) به عرصه انتخابات و با شعارهای متنوع قومی و اقتصادی، انتخابات را به دور دوم بکشانند و پس از آن همگی پشت رقیب روحانی یک صدا و متحد جمع شوند. چه اینکه این تعداد زیاد نامزد اصولگرا، با شعارها و پایگاههای رای متفاوت، این توانایی را دارد که حداقلی از آرای سرگردان و نیز آرایی که نسبت به عملکرد اقتصادی روحانی نگاه مثبتی ندارند را به خود جذب نماید و همین احتمال پیروزی روحانی در دور اول را کاهش خواهد داد. به عنوان نمونه حمیدرضا ترقی؛ از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه چندی پیش در مصاحبه با روزنامه اعتماد پیش بینی کرده بود که «بعید است اصولگرایان به نامزد واحدی برسند» و از این گفته بود که «انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم کشیده خواهد شد.»
از سوی دیگر اما این «لشگر 50 نفره» میتواند به سادگی روحانی را طی مناظرههای انتخاباتی به چالش بکشد. تصور کنید طی مناظرههای انتخاباتی چندین چهره اصولگرا مدام به تک نامزد بلوک اصلاحطلبان/ اعتدالگرایان بتازند! چنین رخدادی میتواند یک پیروزی تبلیغاتی گسترده برای اصولگرایان رقم زند و موجب ریزش آرا روحانی و در نهایت کشاندن انتخابات به دور دوم شود و در آنجا نیز بازی ای چون بازی انتخابات ریاست جمهوری سال 84 اجرا گردد؛ حسن روحانی به عنوان «حافظ وضع موجود» در مقابل چهرهای جدید و ساختارشکن و «مخالف وضع موجود». در چنین وضعیتی است که میشود گفت اگر احتمال شکست روحانی حتمی نباشد، لابد که
خیلی بالاست.
همین سناریو بوده که اکنون احزاب و چهرههای سیاسی حامیدولت را به تکاپو انداخته است تا در کنار روحانی «نامزد پوششی» معرفی کنند؛ از این رو که او طی مناظرههای انتخاباتی و ایام تبلیغات سیبل رقبای خود نشود و کسی باشد که به کمک روحانی بیاید و فضای پرحجم تبلیغاتی اصولگرایان را خنثی کند و البته در دقیقه 90 هم به نفع روحانی کنار برود. اتخاذ چنین راهبردی از سوی اصلاحطلبان روز به روز در حال قوت گرفتن است. غلامحسین کرباسچی در گفت و گویی میگوید: «به نظر حرف زدن از یک نامزد پوششی چندان هم غیرعاقلانه نیست. روحانی اگر در انتخابات حضور داشته باشد و در رقابت انتخاباتی باشد قطعا هیچ کاندیدای اصلاحطلب یا معتدلی با او رقابت نخواهد کرد. اما بالاخره نمیشود در مورد وضعیت انسانها به صورت قطعی سخن گفت. شاید خدای نکرده کسالتی يا اتفاقي برای روحانی پیش آمد، باید نامزد پوششی وجود داشته باشد. این موضوع نه یک بلوف است و نه اینکه بخواهند کسی را بترسانند یا امیدوار کنند.»
در همین زمینه، سیدحسین مرعشی نیز چندی پیش گفته بود که «تکبرگ بازی
نخواهیم کرد».
اسبها عوض شد؛ اتحاد پیشه کنید
اما راهبرد اصولگرایان به یکباره عوض شد و آنها تصمیم گرفتند که راه اتحاد در پیش بگیرند. در همین زمینه، با اجماعی که به نظر میرسید بر سیدابراهیم رئیسی باشد، جبهه مردمینیروهای انقلاب با انجام رایگیری در اولین مجمع عمومی خود در 5 اسفند او را به عنوان نامزد خود معرفی کرد. همه نشانههای اولیه نیز حاکی از این بود که او خود مایل به پذیرش چنین نقشی است.
همچنین شائبههایی در مورد لزوم استعفای او از این سمت «شش ماه قبل از انتخابات» در رسانهها مطرح شد که در پاسخ فعالین اصولگرا اینگونه مطرح کردند که بنابر ماده 37 قانون انتخابات ریاست جمهوری کلیه افرادی که مسئولیت مستقیم در امر انتخابات به صورت اجرا یا نظارت دارند در صورتی میتوانند داوطلب شوند که «قبل از ثبتنام» از سمت خود استعفا داده باشند و هیچ مدت خاصی هم برای این استعفا ذکر نشده است.
به نظر میرسید همه چیز برای یک انتخابات دو قطبی حاضر و آماده است؛ روحانی در مقابل رئیسی. اما این شور اصولگرایان دیری نپایید و یک روز پس از اعلام نامزد نهایی جمنا، خوراکیان رئیس دفتر رئیسی با اشاره به گفتوگویش با تولیت آستان قدس گفت: «ایشان با صراحت اشاره کردند که خدمت به حضرت ثامنالحجج علیهالسلام، نیازمندان، زوار و مجاوران حضرتشان را والاترین مقام و توفیق میدانند.»
زمین بازی
حال با چنین وضعیتی، دیگر به نظر نمیرسد اصولگرایان توانایی رسیدن به اجماع حداکثری و توافق بر یک نامزد را داشته باشند و لاجرم باید به راهبرد قبلی خود رجوع کنند. رئیسی میتوانست چنین اجماعی را به وجود آورد که او هم نیامد. این احتمال وجود دارد که او نیز به همان دلیلی که احمدینژاد در این ماراتن شرکت نکرد، از حضور در آن خودداری ورزید.
نتیجه اینکه میتوان پیشبینی کرد که انتخابات ریاست جمهوری سال آینده نه دو قطبی که چند قطبی خواهد بود. در یک سوی آن احمدینژادیها قرار دارند؛ در سوی دیگر نامزد/ نامزدهای جمنا؛ در آن سو نامزدهایی که پایگاه رای خود را بر آرای قومیتی بنا خواهند کرد (مانند محسن رضایی)؛ در وجهی دیگر کسانی که پایگاه رای همپوشان - هرچند اندک – با اصلاحطلبان/ اعتدالگرایان دارند (مانند قالیباف)؛ و در این سوی ماجرا روحانی قرار دارد که نامزد نهایی اصلاحطلبان/ اعتدالگرایان است و دست آخر یک یا چند «نامزد پوششی» اصلاحطلب/ اعتدالگرای دیگر برای ایجاد فضای انتخاباتی و شاید روز مبادا. شاید همه اینها برای این باشد که انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم قطبیده نشود؛ چیزی بسان انتخابات ریاست جمهوری سال 88.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
راهبرد کلان حاکم بر انتخابات ریاست جمهوری؛ پرهیز از قطبی شدن
پیام اروپاییها حمایت از برجام است
استفاده از رسانههای ضد انقلاب جرم است
گرهگشایی از مشکلات اقتصادی در اولویت مسوولان قرار گیرد
دولتها چقدر از درآمد نفتی خود را ذخیره کردند؟
کلاهبرداری 4 میلیاردی از خانواده سه زندانی اعدامی
دست رد به سینه ترامپ
آقای دکتر پزشکیان! یا پیشنهادات را مطرح نکنید و یا با همه پیشنهادات یکسان برخورد کنید
حداقل دستمزد کارگران باید چقدر باشد؟
بهبود شرایط اقتصاد ایران در گزارش صندوق بینالمللی پول
اوج دیپلـماسی فـرهنگی
پیـام اروپـاییها حمـایت از برجـام است

