او از طلاها گذشت ما او را طلا بگیریم

برای نوشتن این سطرها الکنم. دست‌هایم می‌لرزد وقتی می‌خواهم داستانی چنین مهم را روایت کنم. داستان مردی که دوباره به اسرائیل نه گفت. داستان مردی که دوباره به اسرائیل بی‌محلی کرد و هر دو بار هم بهایش را با نرسیدن به حق خود پرداخت. داستان مردی که دوبار، یک لحظه را پشت سر گذاشت. لحظه گذشتن از خود. لحظه شکستن رویای طلای جهانی. علیرضا کریمی، کشتی‌گیر 23 ساله کشورمان، برای دومین بار در طول زندگی خود از مواجهه با حریف غاصب سر باز زد. اتفاقی که از بعد ارزشی بسیار ارزشمند است و باید مورد توجه و حمایت‌های فراوان قرار بگیرد. اتفاقی که آنقدر مهم و ارزشمند است که نمی‌توان روی آن قیمت مادی گذاشت. این فداکاری را تنها آدم‌هایی درک می‌کنند که بدانند 23 سالگی چه معنایی دارد. تنها آنهایی درک می‌کنند که می‌دانند در این سن و سال، قهرمان جهان شدن چقدر مهم است. تنها آنهایی می‌توانند میزان فداکاری این ورزشکار را درک کنند که قبلش بفهمند او برای رسیدن به این مدال و این مسابقات چه تمرینات طاقت‌فرسایی را پشت سر گذاشته بوده. تنها کسانی می‌توانند درک کنند که علیرضا کریمی دست به چه کار بزرگی زده که بدانند و بفهمند که بار اول که او دست به این حرکت اخلاقی زد، کسی تحویلش نگرفت. کسی پاداش حرکتش را نداد. کسی هوایش را نداشت. این حرف‌ها و ادعاهای من نیست. این ادعای سرمربی تیم ملی است که گفته: «کریمی امسال هم با توجه به آمادگی بالا و ‌انگیزه زیادی که برای جبران شکست‌های قبل داشت، شانس اول کسب مدال طلا در رقابت‌های امیدهای جهان در لهستان بود. علیرضا یک کشتی‌گیر نجیب و باحُجب و حیاست که در سال 2014 میلادی پس از آن اتفاق از نظر مالی حمایتی از وی نشد و امیدوارم امسال این حمایت صورت گیرد تا گوشه‌ای از زحمات وی در تمرینات طاقت‌فرسایش جبران شود.» درک کنیم که کشتی‌گیری که دو مسابقه جهانی را در این سن با قهرمانی به پایان نرساند، هم از نظر مالی دستش تنگ و هم رزومه کشتی‌اش تضعیف می‌شود. ما می‌دانیم که او چقدر دلیر و شجاع است. دیدیم چه بلایی سر حریف روس آورد و اگر قرعه او را به حریف صهیونیستی نمی‌رساند، حریف روس را باز هم زمین می‌زد و از او امتیاز می‌گرفت. حمایت خشک و خالی از او سودی ندارد. گفتن آفرین به او کمک‌حال نیست. او نیاز به قدردانی دارد. نیاز به تامین دارد. نیاز به این دارد که دست‌کم پاداش مدال طلا را دریافت کند. لیاقتش را دارد. او نتیجه‌ای ارزنده‌تر از طلا را به دست آورد. او از طلا و اعتبار جهانی گذشت و آن‌هم نه یک‌بار که دوبار. این وظیفه سازمان ورزش کشور، بسیج و دیگر نهادهایی است که باید در تشویق کردن این امر فرهنگی، پیشگام باشند. برای علیرضا کریمی و دیگر کریمی‌هایی که هر سال برای به رسمیت نشناختن نماینده این کشور تقلبی، از خیلی چیزها می‌گذرند احترام بیشتری قائل باشیم اما یادمان باشد که صدور بخشنامه و تقدیرنامه کمکی به این قهرمان‌ها نمی‌کند. آنها را باید به طلایی مفتخر کنیم که مفتخرانه از تلاش برای به دست آوردنش دل بریدند. این کشتی‌گیر کرجی، باید به اندازه فداکاری بزرگش پاداش بگیرد. در کرج سالنی را به نام او کنید. اسم خیابانی را به نامش بگذارید. پاداشی کلان و درخور به او بپردازید. او کاری کرد بزرگ و از همه مهم‌تر اینکه او دوبار این کار را انجام داد. پاداش بار اول را ندادید. این بار پاداشی افزون‌تر بدهید که چشم دنیا کور شود. لیاقت بیش از اینها را دارد این کشتی‌گیر فداکار و پرتلاش که بر نفس خود امیری کرد.