دهقان فداکار به ایستگاه مرگ رسید

در شب 13 آبان سال 1340 ازبرعلی‌حاجوی (۵ اسفند۱۳۰۹ میانه –۱۱ آذر۱۳۹۶تبریز) معروف به ریزعلی خواجوی، دهقان فداکار کتاب فارسی سوم دبستان که در آن سال ۳۲ ساله بود، متوجه ریزش کوه و مسدود شدن مسیر قطار شد.
او کت خود را آتش زد، در هوا تکان داد و به سمت قطار دوید تا به این وسیله لکوموتیوران را متوجه این حادثه کند. فداکاری این دهقان، جان بیش از 2000 مسافر قطار را نجات داد.
او در آن سال مورد تقدیر قرار گرفت و در سال ۸۵ نیز تندیس ملی فداکاری دریافت کرد. قهرمان درس دهقان فداکار که چند سال پیش از کتاب‌های درسی ایران حذف شده است، روز 11 آذر سال 96 بعد از تحمل یک دوره بیماری، به‌ دلیل عارضه کلیوی و ریوی در سن ۸۷ سالگی، مشعل را برزمین گذاشت و به ایستگاه مرگ رسید.
آنچه در پی می‌آید، خبر روزنامه اطلاعات مورخ سه‌شنبه 16 آبان سال 1340 از این ماجراست که می‌خوانیم. «فداکاری یک دهقان ایرانی در محل هشترود و در حدود ایستگاه‌های راه‌آهن «قرنقو و شیخ صفی» که از صعب‌العبور‌ترین مناطق کوهستانی و سنگلاخ راه‌آهن تهران- تبریز است، موجب نجات جان صدها نفر از مسافران قطار مسافربری تبریز – تهران شده است. قطار مسافربری تبریز- تهران با بیش از 2000 نفر مسافر، روز سیزدهم ماه جاری در ساعت مقرر از تبریزبه تهران حرکت کرد. اين قطار به طرف میانه می‌رفت، هوا توفانی و منطقه کوهستانی قرنقو از شدت وزش باد و ریزش باران به لرزه درآمده بود. در همین لحظه بود که یک دهقان باشرف ایرانی، فانوس به‌دست از بیابان به طرف قریه خود که به «قالاچاق» معروف است می‌رفت، قطار مسافری از تونل 18 گذشت و مسافران آن کوچک‌ترین اطلاعی از سرنوشتی که لحظه‌ای بعد در انتظار آنان بود، نداشتند. در این موقع دهقان فداکار که نام وی ریزعلی خواجوی است، هنگام عبور از روی خط، صدای غرش مهیبی شنید که از کوه مجاور «ترانشه» و تونل 18 راه‌آهن برخاست و لحظه‌ای بعد که روی خود را برگرداند، متوجه شد که کوه ریزش کرده و راه را مسدود ساخته است. در این موقع بود که دهقان مزبور، فرا رسیدن لحظه عبور قطار را از آن نقطه به‌خاطر آورد و به سرنوشت شومی که در انتظار مسافران قطار وهمنوعان خود بود، اندیشید.


دهقان فعالیت شدیدی را آغاز کرد. وی ابتدا به‌طرف تونل دوید و فيتیله فانوس خود را بالا کشید. سپس برای آنکه راننده قطار از وقوع حادثه با خبر شود، نقشه‌ای طرح کرد. دهقان لباس خود را درآورد و به نفت چراغ دستی خود آغشته کرد و با شعله چراغ، آن را آتش زد و به وسیله این مشعل، به راننده قطار مسافری اعلام خطر کرد.
خوشبختانه راننده و ريیس قطار متوجه این علامت خطرشدند.  راننده بلافاصله دست روی شیرترمز گذاشت و ريیس قطار، دستگیره ترمز خطر را باز کرد و بالاخره قطار مسافربری پس از تکان‌های شدید، از حرکت باز ماند. ماموران قطار پیاده شدند و در این موقع بود که تازه پي بردند خطر عظیمی سرراه آن‌ها قرار گرفته بوده و اگر این اقدام انجام نمی‌شد، قطار پس از اصابت به قطعات بزرگ سنگ‌هایی که از کوه سرازیر شده و در روی خطوط قرار گرفته بود، متلاشی می‌شد و عده زیادی از مسافران هلاک می‌شدند.
تقدیر دهقان
دهقان مزبور از طرف ريیس قطار مسافربری در همان محل، مورد تقدیر قرار گرفت و پاداشی به وی داده شد. بلافاصله این خبر به تهران رسید و از نظر اهمیت موضوع، هیات مدیره راه‌آهن تشکیل جلسه داد و ضمن تایید تقدیر از اقدامات دهقان مزبور و ريیس قطار و راننده، دوباره پاداش قابل توجهی در حق دهقان تصویب کرد و به ناحیه شمال‌غرب راه‌آهن دستور داده شد که ماموران به قریه قالاچاق رفته و این دهقان را پیدا کنند و ضمن تبریک وتقدیر، پاداش هیات مدیره راه‌آهن را به وی تقديم كنند».