ابعاد و موانع گفت‌وگوی احتمالی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان بررسی شد مذاکره در پشت خطوط قرمز

گروه سیاسی - با عبور از انتخابات ریاست جمهوری 96 و پیروزی جریان اصلاحات و اصولگرایان میانه‎رو صحبت‌هایی در خصوص گفتمان دو جریان سیاسی از سوی برخی اصولگرایان مطرح شد و تا حدود زیادی هم مورد توجه و تائید اصلاح‌طلبان نیز قرار گرفت.در همین راستا محمدرضا باهنر دبیرکل جبهه پیروان در آخرین اظهار نظر خود عنوان کرد که رئیس دولت اصلاحات را جزو سران فتنه نمی‎داند و حاضر است که با او نشست و گفت‎وگو داشته باشد. با این وجود سوالاتی نیز در این باره مطرح است. به عنوان مثال آیا گفت وگو میان اصلاح طلبان و اصولگرایان می تواند گره‎ای از مشکلات سیاسی ایران باز کند؟ علاوه براین، در چنین شرایطی عقب نشینی اصولگرایان جدا از درنظر گرفتن مصالح کشور شبهاتی در خصوص تلاش این جناح سیاسی برای اینکه بر سر قدرت بمانند را به اذهان متبادر می‎کند. آن هم در شرایطی که جریان اصولگرا از رقبای خود در انتخابات ریاست جمهوری، شورای شهر و مجلس عقب مانده‌اند.
محمدرضا باهنر دبیرکل جبهه پیروان در آخرین گفت‎وگوی خود با اشاره به اینکه رئیس دولت اصلاحات را جزو سران فتنه نمی دانم و می توان با او نشست و گفت‎وگو کرد، عنوان کرد: «اختلافات سیاسی ما با جریان‌های مختلف بیش از حد ضرورت است به ویژه این که ما چون حزب محکم در کشور نداریم و مواضع حقوقی ثبت شده وجود ندارد همه جریان‌های سیاسی مشکل دارند.» البته این نخستین بار نیست صحبت‎هایی در خصوص مذاکره دو جناح مطرح می‎شود حتی مقام معظم رهبری نیز در گذشته سران دو جناح سیاسی را به این امر تشویق کرده بودند. در همین خصوص علی مطهری نایب رئیس شورای اسلامی معتقد است:« گفت و گو همیشه خوب و مفید است، من همواره بر این موضوع تاکید کرده ام که معتدل‎های هر دو گروه می‎توانند با هم همکاری و تعامل داشته باشند و مقدمه این کار هم گفت‎وگو است.»
خطوط قرمز دو جناح
در این میان محسن میردامادی فعال سیاسی اصلاح طلب معتقد است که ورود به مذاکره راه حل و روش مناسبی است. او حتی از چهره هایی سیاسی همچون باهنر، لاریجانی و احمد توکلی به عنوان گزینه های اصولگرای مناسب برمی شمارد و معتقد است که در صورت گفت وگو مسایلی مثل 88 دیگر پیش نخواهند آمد. در همین راستا عبدالله ناصری فعال سیاسی اصلاح طلب در گفت‎وگو با «ابتکار» در رابطه با شکل گیری چنین گفتمانی اظهار کرد:« نخست باید این نکته را یادآور شوم که آنچه من در این باره می‌گویم، صرفا نظر شخصی من است. نکته بعدی این است که اگر اصولگرایان به دنبال انجام گفت‌وگو با اصلاح‌طلبان است باید در نظر داشته باشند که در صورتی یک گفت‌وگو تاثیرگذار است که در سطوح بالا انجام شود و عزم جدی در میان مقامات ارشد نظام وجود داشته باشد. با این‎حال نفس گفت‌وگو بسیار مناسب است اما باید یک واقعیت را هر دو طرف ماجرا(اصلاح‌طلبان و اصولگرایان) در نظر داشته باشند که افراد و گروه‌هایی که تحت تاثیر برخی نهادها هستند تمام تلاش خود را به کار می‌بندند که این مذاکرات نتیجه بخش نباشد.» این در حالی است که برخی مسائل به عنوان خطوط قرمر از سوی اصولگرایان مطرح می‎شود که حاضر نیستند از آنها عبور کنند. باهنر در این باره معتقد بود که: « طبیعی است که در گفت‌وگوها یک سری خط قرمز هم داریم؛ مثلا ما واقعا به فتنه اعتقاد داریم و یک سری آدم ها از سران فتنه هستند و قابل مذاکره نیستند که باید با نظام مسئله خود را حل کنند. » ناصری نیز در این خصوص عنوان کرد: «در این میان نباید این نکته را فراموش کرد که متاسفانه در جریان اصولگرایی یک خط قرمز توهمی وجود دارد که بدون در نظر گرفتن تبعاد و ابعاد آن، سعی دارند آن را مداوم پر رنگ کنند. این خط قرمز ماجرای حوادث 88 است که آنها با نام فتنه از این ماجرا یاد می‌کنند. تا زمانی که از این ماجرا عبور نکنند(هرچند این یک رویداد مهم و در تاریخ نظام جمهوری اسلامی بود که قطعا ابعاد آن در گذر تاریخ بیشتر آشکار می‌شود) هیچ‌وقت نمی‌توانیم توافقی که از آن صحبت می‌کنند را به دست بیاوریم.» در این میان ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا در گفت‌وگو با «ابتکار» در رابطه با این موضوع مطرح کرد:« راه سختی در این زمینه در پیش است و من فکر می‎کنم که باید تاحدودی هر دو جریان از خود خویشتن‎داری نشان دهند، الان فضای سیاسی آماده برای مباحث جدی دو طرف نیست و نباید انتظار داشت که مباحث جدی بین دو طرف مطرح شود. جریان اصولگرایان مانند مجموعه حاکمیت روی حوادث سال 88 و نقش اصلاح طلبان در آن زمان موضع دارد و اصلاح طلبان هیچ مسئولیتی در خصوص فتنه 88 نمی‎پذیرند، نه تنها نمی‎پذیرند بلکه طرف مقابل را هم محکوم می‎کنند و این کار را سخت می‎کند با این وجود اصل این ایده که مذاکره در خصوص منابع ملی میان جریان های اصلی کشور برگزار شود، باعث خوشحالی است اما از طرف دیگر، اینکه چنین گفت‎وگویی تا به حال در هیچ سطحی سابقه نداشته است و الان هم موانع سختی وجود دارد، نباید انتظار زیادی از مذاکرات داشته باشیم.» اما عبدالله ناصری نظر متفاوتی دارد و با بیان اینکه اصولگرایان باید نگاه به آینده داشته باشند و از این خط قرمز توهمی عبور کنند، اظهار کرد:« اما واقعیت این است که گروه‌ها و طیف‌های تندر و رادیکال که در جریان اصولگرایی حضور دارند اجازه نخواهند داد این گفت‌وگو میان دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا شکل بگیرد و سعی می‌کنند این مداوم ماجراهای سال 88 را تکرار کنند. زیرا به طور کلی همین گروه‌ها و طیف‌ها بودند که اتفاقات 88 را رقم زدند و مدیریت کردند و حالا هم تمایلی ندارند رابطه میان دو جریان سیاسی کشور بهبود پیدا کند و توافقی میان آنها صورت بگیرد.» وی با بیان اینکه نظر افرادی که در جریان اصولگرایی هستند متفاوت است ، عنوان کرد:«هنوز اصولگرایان به یک جمع‌بندی نهایی و قاطع نرسیده‌اند و نمونه مشابه این مورد را هم قبلا در ماجرای گفت‌وگوی میان مجمع روحانیون مبارز و جامعه روحانیت دیده بودیم. برخی مسئله گفت‌وگو را مطرح کردند و زمانی که رسانه‌ها پیگیر شدند، عده‌ای تکذیب کردند، عده‌ای اظهار بی اطلاعی کردند . لذا اصولگرایان باید به یک جمع بندی برسند و در ابتدا یک توافق میان خودشان صورت بگیرد.» با وجود اظهارات ناصری، ایمانی نظری مخالف وی دارد، این فعال سیاسی اصولگرا در این رابطه گفت:« شرایط کشور به حدی سخت است که امکان تبادل نظر هم فراهم نیست چه برسد به توافق. این را باید به طور کلی بپذیریم. البته اصلاح طلبان هم اتفاق نظر ندارند. اصلا چنین نیست که گمان کنید همه اصلاح طلبان موافق گفت‌وگو هستند و اصولگرایان مخالف. در میان اصلاح‎طلبان مخالفان جدی این اتفاق حضور دارند اما همین که موضوع مطرح شده و برخی از چهره‎های دو جناح سیاسی به دنبال هم فکری هستند، باید به فال نیک گرفت.» در ادامه عبدالله ناصری در پاسخ به این سوال که اگر اصولگرایان به دنبال گفت‌وگو هستند چرا زمانی که مجلس و دولت را در اختیار داشتند و اصلاح‌طلبان در حاشیه بودند، تمایلی به گفت‌‎وگو نداشتند؟ گفت:« من گمان نمی‌کنم که هدف همه اصولگرایان از طرح چنین موضوعی صرفا بازگشت به قدرت باشد و برای اینکه راه را برای خود هموار کنند به دنبال گفت‌وگو با اصلاح‌طلبان هستند. موضوع این است که زمانی که آنها همه چیز را در اختیار داشتند با خود این گونه فکر می‌کردند که شرایط کشور در وضعیت مطلوب است و می‌توانند مشکلات را حل و رفع کنند اما محمود احمدی‌نژاد هزینه زیادی برای شان داشت و به همه اثبات کرد که اشتباه می‌کنند و درس بزرگی به همه آنها داد. به همین دلیل من فکر می‎کنم اصولگرایان منطقی به این واقعیت رسیدند که لازم است میان دو جناح سیاسی توافق و تفاهم ایجاد شود. با این‎حال آن جمعیت اقلیت تندرو که هم سرمایه کافی دارند و هم از توان رسانه‌ای بالایی برخوردارند و به برخی نهادهای قدرت وصل هستند مانع از این مسئله می‌شوند. با این حال به عقیده من اگر اصولگرایان میانه رو به جمع بندی برسند می‌توانند از پس این اقلیت بربیایند. بنابراین می‌توان برای اولین گام رفع حصر را نقطه آغاز آشتی و گفت وگو قرار دهند.» اما همانطور که ناصری عنوان کرد، این دو جریان باید روی حداقل‌ها و توافق کنند و در خصوص مشترکات تمرکز کنند. ایمانی در این باره که این مشترکات چه مواردی هستند، بیان کرد:« یکی از نکاتی که الان وجود دارد مسئله اداره کشور است، کشور در شرایط ویژه‎ای به سر می‎برد و دولت موجود باید به شکل کامل مورد حمایت قرار گیرد، این بحث از ماجرای انتقادها جدا است. انتقاد و ارائه راهکار حرف دیگری است. منتها همگی باید به دولت در جهت اداره کشور یاری برسانیم. الان حدود زیادی از در اختیار دولت در دست


اصلاح‎ طلبان است و مجلس هم در اختیار آنها قرار دارد، بنابراین می‎شود در این زمینه ها هم فکری‎هایی صورت گیرد تا کشور را با بهتر اداره کنیم. البته این به معنای این نیست که اصولگرایان بیایند و در دولت نقشی داشته باشند اما اگر آنها هم کمک کنند شرایط کشور بهتر خواهد شد. »
چهره‎های مورد قبول دو جناح
گفتنی است که باهنر در مصاحبه خود در خصوص گزینه های مطلوب برای مذاکره عنوان کرد:« هرقدر آدم‎های مذاکره کننده در طیف خودشان بانفوذتر باشند رسیدن به هدف را سریع تر و بهتر می‎کند. غیر از سران فتنه افراد زیادی هستند. به عنوان مثال آقای عارف قابل مذاکره است یا برخی اعضای تشخیص مصلحت نظام مثل مجید انصاری حتی در رده های بالاتر مثل موسوی خوئینی‎ها.» عبدالله ناصری درمورد اظهارات باهنر گفت:« این ماجرا باید توسط بزرگان دوجریان آغاز و ادامه داده شود. البته به نظر من اینکه چه کسانی باید پای میز مذاکره بنشینند آنقدر مهم نیست. مهم این است که این اقدام و گفت‌وگو صورت بگیرد و نتیجه موفقیت آمیزی داشته باشد. با این‎حال از هر دو طرف افرادی هستند که پتانسیل نشستن بر دور میز مذاکره را دارند. از سمت اصلاح‌طلبان افرادی مانند آیت الله موسوی خوئینی‌ها و آقای بهزاد نبوی و از سمت اصولگرایان آقایان ناطق نوری، لاریجانی و باهنر از جمله افرادی هستند که توان مذاکره و شخصیت و دیدگاه عقلانی را دارا هستند.» ایمانی نیز در این رابطه اظهاراتی مانند ناصری داشت و عنوان کرد: « بحث ما در حال حاضر بر سر اسامی نیست و از اهمیت کم تری برخوردار است مهم این است که یک احساس واقعی در میان دو گروه سیاسی شکل گیرد و یک جریان در تلاش نباشد که به بهانه این اتفاق اهداف دیگری را دنبال کند، اگر این احساس نیاز به وجود بیاید مذاکره‌کنندگان اهمیت دست چندم دارد، مهم این احساس همدلی و همفکری است که دو طرف باید داشته باشند . در آن صورت افراد مناسب به راحتی یافت می‌شود. این مذاکرات می‌تواند در یک سطح علنی نباشد، شاید مذاکره علنی حاشیه های خاص خود را داشته باشد و می‎توانند در جمعی معدود با حضور برخی چهره‎ها به شکلی غیر علنی نشست‌هایی را برگزار کنند و این اتفاق توسعه پیدا کند.» با این اوصاف می‎توان چنین برداشت کرد که امر مذاکره و گفت‎وگو فی نفسه اتفاقی مطلوب است اما برای رخ دادن چنین نشست‎هایی و بهره برداری از آن پیش شرط‎هایی را باید داشته باشیم. نخستین گام در راستای تحقق این امر داشتن اتفاق نظر میان گروهای سیاسی برای استقبال از این امر است. آیا در شرایطی که اصولگرایان تندرو اصلاح طلبان را فتنه گر می‎دانند رخ دادن این اتفاق تا چه حد امکان پذیر است؟ علاوه بر اینها در صورتی اصولگرایان از مواضع خود کوتاه نمی آیند، این گفت‌وگوها سودی هم خواهد داشت؟