سیدعلی محقق دوربینی‌های فوتبال؛ از شهوت دیده شدن تا پولشویی

کمتر کسی است که آقای دوربینی را نشناسد. او بیش از سه دهه است که به عشق دیده شدن، تمام مناسبت‌ها و مراسم های دولتی و رسمی که از تلویزیون پخش می شود را رصد می کند و برای رسیدن به مراسم و جایگاهی که در جهت دوربین شبکه های مختلف تلویزیون باشد به هر تلاش و ترفندی دست می زند.
او نه اهل سیاست است، نه فعال فرهنگی است، نه دغدغه اجتماعی دارد و نه عاشق بزرگان مذهبی، سیاسی، هنری و ورزشی مرحوم است، اصلا هم فرقی برایش نمی کند مراسمی که قرار است شرکت کند مذهبی باشد یا سیاسی، متعلق به اصلاح طلبان باشد یا اصولگرایان، تشییع و تدفین باشد یا جُنگ شادی، ورزشی باشد یا فرهنگی، مهم فقط این است که دوربین های صدا و سیما آنجا باشند و احتمال دیده شدنش از صفحه تلویزیون وجود داشته باشد. وقتی مقابل دوربین قرار می گیرد، خوشحالی در چشم هایش موج می زند؛ دست و پایش از شوق به لرزه می افتد و به هر قیمت خود را به مرکز تصویر نزدیک می کند. آقای دوربینی حتی از اینکه چند ماه پیش توسط حجت الاسلام قرائتی از یک جلسه درس احکام بیرون انداخته شد، هم خوشحال شد. چرا که این ماجرا باعث شد به مدد دست به دست شدن تصویرش در شبکه های اجتماعی بیشتر دیده شود و مشهورتر از قبل شود. او انگار که از زندگی همین را می‌خواهد، دیده شدن به هرقیمتی!
دوربینی های جامعه ما اما یکی و دوتا و ده تا و صدتا نیستند، بسیارند. هرکدام هم برای ارضای میل دیده شدن، روش خاص خود را دارند که از این همه، حسین نمازی یعنی آقای دوربینی معروف، کم‌هزینه ترین راه را برای فروکش کردن میلش به دیده شدن برگزیده است؛ کم هزینه هم برای خودش، هم برای جامعه و اطرافیان و هم برای بیت المال. حداکثر حقی که آقای دوربینی برای دیده شدن خود، از کسی زایل کند این است که در عشق رسیدن به کادر دوربین فلان شبکه خبری، شرکت کننده مراسم، رقیب و یا رهگذر را هل دهد و کنار بزند؛ همین!
در سالهای اخیر ورزش پرطرفدار و پرماجرا و پرهیاهوی فوتبال برای اهالی واقعی این ورزشِ جذاب، بسیار پردرآمد و جذاب و طبیعتا برای آنهایی که می خواهند باشگاه داری کنند بسیار پرهزینه و عذاب الیم شده است. هزینه هایی که از عهده کمتر کسی که


به طور عادی و شفاف به مکنت رسیده، برمی آید و فقط شرکت ها و موسسات و نهادهایی انگشت شمار و آدم هایی خاص یارای تامین مخارج سرسام آور و چند ده میلیاردی حضور در سطوح اول و لیگ های اصلی فوتبال کشور را داشته اند. حساب شرکت ها و موسسات خصوصی و دولتی و خصولتی که روشن است اما برای پی بردن به راز حضور و هزینه
کردن های آدم های خاص درفوتبال یک راه این است که دست به دامان تئوری آقای دوربینی شویم و از منظر چشم و ذهن او و امثال او به قابلیت های فوتبال بنگریم.
واقعیت این است که یکی دو گروه از ده ها گروه دوربینی‌های عاشق دیده شدن و شناخته شدن و بر سر زبان ها افتادن، کسانی هستند که عرصه فوتبال را برای رسیدن به این میل بی پایان و نیز اهداف غیرمستقیم دیگر برگزیده اند. دوربین، میکروفن، رسانه و مخاطب علاقمند در فوتبال آن چنان زیاد است که همه کسانی که شهوت دیده شدن و شناخته شدن دارند، از خود بیخود می شوند که به هر قیمتی از قِبَل دوربین ها و میکروفون های متصل به مستطیل سبز دیده و شنیده شوند.
دوربینی های ندار، میل بی امان خود برای دیده شدن را در قالب حرکات جیمی جامپی و پریدن وسط یک مسابقه فوتبال پربیننده، به قیمت بازداشت شدن و کتک خوردن، عملیاتی می کنند و دوربینی های دارا، اما از رگ خواب فوتبال وارد می شوند و به هر قیمتی حاضرند پولی به کف آورند و خرج کنند که در کنار علی کریمی ها، علی دایی ها و در برنامه هایی مانند نود دیده شوند.
نسبت آنها با فوتبال مانند نسبت آقای دوربینی است با مراسم هایی که در آنها شرکت می کند. آقای دوربینی به عشق دوربین، زیر تابوت فلان بازیگر و ورزشکار و عالم دین یا استاد دانشگاه و وزیر و وکیل می‌رود، خود را عاشق آن مرحوم جا می زند و اشک می ریزد، فقط برای اینکه دیده شود. این دسته از دوربینی های فوتبال هم به ناگهان از زیر بوته وسط زمین فوتبال می پرند و خود را عاشق سینه چاک فوتبال و قرمز و آبی و یوزپلنگ های ایرانی جا می زنند که دیده شوند و بر سر زبان ها بیفتند و لذت ببرند.
گاهی اما ماجرا فقط شهوت دیده شدن نیست و این عشق سینه چاک یک شبه راز و رمزها و ابعاد ناپیدای دیگری هم دارد. تجربه نشان داده است کسب محبوبیت در بین خواص و عوام جامعه و به عبارتی تقدیس شدن از نظر بخشی از بدنه اجتماعی پرش و رسیدن از نقطه ای به نقطه ای دیگر را برای افراد تسهیل می‌کند. گاهی نشستن کنار
چهره های محبوب، راه محبوب شدن است و گاهی راهی است برای شستن لکه هایی که روی صدها و هزاران میلیارد پول کثیف بی زبانی که به طریقی مشکوک و مرموز و غیرعادی به چنگ آمده است. بلی واقعیت تلخ این است که در فوتبال هم مانند بسیاری از دیگر ارکان جامعه ضرب المثل «هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیرد» صادق است و وقتی کسی میلیاردها تومان پول را خرج سلبریتی های فوتبال و حل و فصل مسائل پیچیده پشت پرده می کند، یا مانند آقای دوربینی عاشق دیده شدن کنار جادوگران وسلاطین فوتبال است یا دارد چیزهای دیگری را شستشو می دهد!