حضور نگران‌کننده هفت فیلم کمدی در راس جدول فروش سینمای ایران کمدی؛ تداوم‌بخش وضع موجود

سعید طاهری
به جدول فروش سینما در سال اخیر نگاهی بیندازید؛ با آماری مواجه می‌شوید که در خوش بینانه‌ترین حالت سرخورده‌تان می‌کند. جدولی که جایگاه اول تا هفتم آن متعلق به کمدی‌های متوسطی است که با اختلاف نجومی نسبت به دیگر فیلم‌ها در بالای جدول فروش 10 ماه اخیر جا خوش کرده‌اند...
مردم فقط به خندیدن نیاز دارند؟
گزارش‌، گفت‌وگو و تحلیل‌های زیادی در رسانه‌‌ها منتشر شده است که دلیل استقبال از کمدی‌ها را فضای ناامیدکننده جامعه و نبود سرگرمی می‌دانند. وقتی نظر اکثر آدم‌ها و مدیران سینمایی را هم جویا می‌شوید، جمله‌های تکراری و ثابتی را تحویل‌تان می‌دهند: «مردم به خندیدن نیاز دارند.»، «مردم با وجود هزار مشکل و بدبختی تحمل دیدن فضای تلخ و جدی را ندارند.»، «آدم‌ها می‌خواهند یکی‌دو ساعت از زندگی واقعی و فضای سیاه جامعه دور بمانند و به سینما پناه می‌برند.» و قس‌علی‌‌هذا... در واقع سوی نوک پیکان همیشه سمت جامعه و حال و هوای جاری در آن است. این موضوع بدل به یک تئوری ثابت شده است که کمدی می‌فروشد چون مردم نیاز به خندیدن دارند و فرقی هم ندارد که با یک فیلم مبتذل طرف باشیم یا یک اثر استاندراد. این نگاه به تلویزیون هم تسری پیدا کرده و در مورد برنامه‌های بی‌هویتی چون «خندوانه» هم صدق می‌کند.


گعده‌هایی که مافیا می‌خوانیم‌شان
«مافیای سینما»؛ کلیدواژه‌ای که در گفت‌وگو با فیلم‌سازهای تقریبا مستقل که کمتر به بودجه‌های دولتی دسترسی دارند و آن‌هایی که در سینمای کودک سال‌ها خاک خورده‌اند تا شاید جانی به بدنه نحیف این حوزه ببخشند، زیاد تکرار می‌شود. مافیای اکران هرچند کلمه‌ای بزرگ‌تر از طول و عرض آدم‌هایی است که سالن سینما دارند، تهیه‌ می‌کنند، پخش‌کننده هستند و در ساز و کار تولید تا اکران دخالت مستقیم دارند. این آدم‌ها سلیقه‌ای مبتذل دارند و سینما برای‌شان بنگاه پول‌زایی است و اصولا فهم درستی از سینما ندارند و برخلاف ژست سینمایی‌شان، نقش‌شان در پس‌تولید و کشاندن سرمایه مشکوک به سینما است و فراهم کردن بهترین وضعیت اکران _ فیلم‌ها با بیشترین و بهترین سئانس‌ها در سینماهای شلوغ و با انواع و اقسام مراسم سلفی انداختن با بازیگران و برپایی جشن تولد برای بازیگر قبل از اکران می‌شوند، غافل از لطمه‌ای که به فیلم زده می‌شود و بازیگر با حضورش روی سن تمام تاثیرگذاری نقشش در فیلم را می‌سوزاند _ و آمارهای غیرواقعی و حبابی فروش، پررنگ است. حاصل چنین فعالیتی تولید انبوهی فیلم بی‌خاصیت و محافظه‌کار است که سینمای ایران را روز به روز از رسالت حقیقی اش دورتر می‌کنند.
پول‌های بادآورده و سینماگران بی‌پول
فیلمسازانی هم در سینمای ایران فعالیت می‌کنند که کارمند دفترهای فعال فیلمسازی هستند و رسالت‌شان ساخت قصه‌های آبکی با فرمولی ثابت و از پیش طرح شده‌ است؛ قصه‌هایی که با توجه به شرایط ایده‌آل که در پاراگراف قبل به آن اشاره شد، خود به خود توانایی کشاندن بیننده‌ها را به سالن سینما دارند و به اضافه کردن بازیگران ثابت که دسته‌دسته از فیلمی به فیلم دیگر کوچ می‌کنند. همان‌طور که در تلویزیون هم این گعده‌ها وجود دارند که از بین نمی‌زوند و تنها از پروژه‌ای به پروژه دیگر منتقل می‌شوند. فیلمسازی دورهمی با پول‌های مشکوک زمانی تلخ‌تر می‌شود که انبوهی از خروجی‌های دانشکده‌های سینمایی با ایده‌های درخشان دفتر به دفتر می‌گردند و برای تهیه‌کننده‌هایی که حوصله شنیدن ندارند و سرشان حسابی شلوغ است، تمام فیلمنامه‌شان را در دو خط خلاصه می‌کنند و اگر شانس بیاورند و رضایت تهیه‌کننده را جلب کنند، در انتها باید به بازیگرهای پیشنهادی تهیه‌کننده و حتی حضور او به عنوان نقش اصلی تن بدهند. اتفاقی که برای فیلم‌های اکران‌شده حال حاضر سینما هم افتاده است.
مشروعیت‌بخشی با اموال عمومی
پول‌های مشکوک چند سالی است سوی سینما سرازیر شده و هر از چند گاهی موجب درآمدن صدای یکی از محصولات سینمای ایران می‌شود. از ورود بابک زنجانی و تلاش برای تاسیس دفتر فیلمسازی تا افراد دیگری که با حروف کوچک اول اسم و فامیل‌شان معرفی می‌شوند هم موضوعی است که می‌توان در این گزارش به آن اشاره کرد، چون نهاد و آدم‌های خاص با تزریق بیت‌المال (کلمه‌ای که با اتفاق‌های اخیر خالی از معنا و بی‌هویت شده است) سعی در ترویج ایدئولوژی تند خودشان را دارند که با خریدن تخصص سینماگران و ریخت و پاش، محصولات سطحی و شعاری تولید می‌کنند. البته بازگشت سرمایه در این مورد خاص اهمیت چندانی ندارد. در همین راستا کارگردان‌هایی هم هستند که با این پول‌های بادآورده کمدی‌های ناامیدکننده تولید می‌کنند و سوار بر سلیقه تربیت‌نشده مخاطبان سینما، به آمار فروش فیلم‌شان می‌نازند.
شعار و ژست ظاهری‌ِ دروغین در خدمت وضع موجود
حضور هفت فیلم در صدر جدول آمار فروش سال اخیر با اختلاف عجیب و غریب، چرایی دیگری هم دارد. دلیلی که انگار کمتر به آن توجه می‌شود؛ حمایت مدیران سینمایی از تولید فیلم کمدی، مهیا کردن شرایط اکران ایده‌آل توسط اعضای شورای پروانه نمایش، چراغ سبز سینماداران به کمدی‌ها به دلایل مشخص و البته استقبال مردم که بخش جدای‌ناپذیر این چرخه معیوب است و مانند کاتالیزور به تداوم وضع موجود جان می‌بخشد. به نظر می‌رسد تولید و نمایش کمدی و رفتن سردر سینماها زیر پوستر فیلم‌های کمدی یکی از راه‌های بی‌دردسر است، چرا که کمتر ارگانی به کمدی اعتراض می‌کند و درصورت جبهه‌گیری گروه‌های دست راستی _ اتفاقی که برای «اکسیدانِ» محمدی و «پاتو تو کفش من نکنِ» فرح‌بخش افتاد _ با سانسور چند سکانس و نهایتا با تحریم تکراری سینماهای حوزه هنری که اتفاق به فروش دیده شدن فیلم کمک شایانی می‌کند و خودش نوعی تبلیغات مجانی است، همه‌چیز ختم به خیر می‌شود. در حالی که حمایت از فیلم‌های جدی‌تری مانند «عصبانی نیستم!» که نگاهی واقعی به جامعه و آدم‌‎هایی با حساسیت‌های انسانی و درون رنجورشان دارند، بهایی بیشتر از انفعال و حضور در جشنواره و اهدای جایزه هنرمندان در جشنواره‌های رنگارنگ دارد و مدیر فرهنگی را به چالش تقابل با نگاه ضدفرهنگ و ستیزه‌خو می‌کشاند. در این شرایط با برنامه‌ریزی بلند مدت برای حمایت و تولید فیلم‌های خنثی با نگاهی انتزاعی که بر خلاف شعار و ژست ظاهری‌ِ دروغین _ ظاهری که نشان از روشنگری دارد _ وضع موجود را تحکیم می‌بخشند و حرکت چرخ‌دنده‌ها را راحت‌تر و نرم‌تر می‌کنند طوری که برای کنده شدن فضا از این شرایط توان دوچندانی لازم خواهد شد.
دست‌اندازی نهادهای قدتمند در کار ارشاد و مجلس
محمد قاصد اشرفی، رئیس انجمن سینماداران مانند بیشتر دست‌اندرکاران سینمای ایران، استقبال مردم از کمدی‌ها را دلیل اصلی ساخت انبوهی از کمدی‌ها می‌داند و البته در این میان به شرایط جامعه هم اشاره می‌کند.
محمد قاصد اشرفی در این مورد به ابتکار می‌گوید: «اکران کمدی به شرایط جامعه بستگی دارد و با توجه به شرایط جامعه و خواست مردم و استقبال آنها از این ژانر، کمدی‌ها ساخته و روانه سالن‌های سینمایی می‌شوند. از طرفی شرایط جامعه را باید در نظر گرفت. مردم با وجود تمام سختی‌ها و تحمل مشکلات مالی و... به سالن‌های سینما می‌روند تا دو ساعت فارغ از هرچه هست و نیست، بخندند و همه‌چیز را فراموش کنند.»
او معتقد است: «البته بعضی از فیلم‌های اصطلاحا اجتماعی از ساختار و قصه خوبی برخوردار هستند و می‌توانند مردم را جذب کنند و به فروش بالایی هم دست یابند. فیلم‌‌های سینماگرانی چون اصغر فرهادی که بدل به شاخصی در سینمای ایران شده‌اند، از این دسته فیلم‌ها هستند. مردم این فیلم‌ها را هم دوست دارند و آمار فروش نشانه این ادعا
است.»
رئیس انجمن سینماداران با اشاره به نقش نداشتن سینمادارن در پروسه صدور پروانه ساخت و نمایش فیلم‌ها و رد دخالت این انجمن در انتخاب فیلم‌ها برای جدول اکران در فصل‌های پرفروش سینما، می‌گوید: «ما در صدور پروانه نمایش و البته پروانه ساخت هیچ نقشی نداریم وقتی پروانه نمایش فیلمی صادر می‌شود، نوبت به سینماداران می‌رسد تا در این پروسه حضور داشته باشند و در واقع تازه از این مرحله سینماداران با فیلم‌ها سر و کار دارند.»
او موضوع حمایت مدیران سینمایی از ساخت فیلم‌های کمدی و بی‌میلی به ساخته شدن آثار جدی و البته واکنش‌برانگیز را رد می‌کند و با انداختن تقصیر بر گردن نهادهای تندرو می‌گوید: «فکر نمی‌کنم مدیران سینمایی در این پروسه نقشی داشته باشند. به نظرم هیچ مدیری دلش نمی‌خواهد نهاد ذی ربط خودش را زیر سوال ببرد. چرا مدیری باید مجوزی که خودش صادر کرده را زیر سوال ببرد؟ واقعیت این است که این موضوع اکران‌ به ارشاد مربوط نمی‌شود و ارشاد هرگونه دخالتی در روند اکران فیلم‌هایی که پروانه نمایش دارند را محکوم می‌کند. متاسفانه فشارهای چندجانبه موجب ایجاد مانع در روند طبیعی اکران فیلم‌ها می‌شود و فیلم‌هایی که مجوز نمایش دارند و حتی کمیسیون فرهنگی مجلس هم با نمایش آنها موافق است با دخالت نهادهایی که قدرت زیادی دارند، دچار حاشیه می‌شوند و از اکران باز می‌مانند.»
این کمدی‌های صدرنشین
آمار فروش فیلم‌های کمدی در سال اخیر که در سایت سینماتیکت و براساس سیستم نرم‌افزاری سالن‌های سینمایی ثبت شده است:
«نهنگ عنبر ۲: سلکشن رویا» ۲۰،۹۴۵،۷۸۵،۰۰۰ (تومان)
«گشت2» ۱۹،۷۸۱،۳۴۴،۰۰۰
«خوب، بد، جلف» ۱۶،۲۸۸،۴۸۸،۰۰۰
«اکسیدان» ۱۰،۷۸۷،۴۴۹،۰۰۰
«ساعت ۵ عصر» ۹،۱۲۵،۴۱۲،۰۰۰
«خالتور» ۵،۸۶۱،۴۲۶،۰۰۰
«آینه بغل» ۵،۶۴۱،۶۰۰،۰۰۰