روزنامه آفتاب یزد
1396/11/17
سیاست ورزی اصولگرا یان نیاز به تجدید نظر دارد
آفتاب یزد- گروه سیاسی : مصاحبه اخیر سردار مرتضی طلایی عضو اسبق شورای شهر تهران و رئیس ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف در سال 92 که حالا پیرامون شهردارسابق گفته است او باید اطرافیانش را تغییر دهد، نه تنها موضوع اختلافات امروز او با قالیباف را نشان میدهد بلکه در نگاهی کلیتر بحث اختلافات اصولگرایان با قالیباف را پیش میکشد .قالیباف این روزها از بحث نئواصولگراییاش گرفته تا سخنرانی اخیر خود که بیان داشته «باید به اشتباهات 40 سالهمان اقرار کنیم» سازی جدا با اصولگرایی میزند . از سویی دیگر آینده شهردار سابق تهران در انتخابات آتی و همینطور در بین اصولگرایان نیز جای پرسش دارد .
با حسین قربانزاده مشاور سیاسی محمد باقرقالیباف درباره این روزهای شهردار سابق تهران و موضعگیریهای سیاسی او گفتگو کردیم.
جناب قربانزاده- آقای طلایی که زمانی به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی آقای قالیباف مطرح بودهاند اخیرا بیان کردهاند که قالیباف باید در همراهان و نزدیکان خود تجدید نظر کند. به نظر میآید رابطه آقای طلایی و قالیباف که زمانی مثل یک روح در دو بدن بودند بههم خورده و اختلاف نظراتی بین این دو ایجاد شده است ؟
من در باره اشخاص صحبت نمی کنم . این دو بزرگوار نیز اگر بخواهند دراین باره خودشان باید صحبت کنند.
بگذارید این طور سوالم را مطرح کنم. عمده مشکل فعلی برخی از اصولگرایان با شخص آقای قالیباف است یا همراهان ایشان؟ به هر حال اصولگرایان در هیچ انتخاباتی حاضر نشدند بر سر شخص قالیباف اجماع کنند ، این موضوع را چگونه می توان ارزیابی کرد؟
شما فرض را براین میگذارید که بین اصولگرایان و قالیباف مشکل وجود دارد و بعد این سوال را می پرسید . من که چنین مصداقی به یاد ندارم .اتفاقا در فضای اخیر یک وحدت داشتیم .
در انتخابات مختلف شخص آقای قالیباف هیچ وقت گزینه اول نبود ، یا او به نفع بقیه وادار به کنارهگیری شد یا اینکه با چند اصولگرای دیگر به رقابت پرداخت.
مصداقی صحبت کنید.
از انتخابات 92 و انتخابات 96 بارزترداریم؟
در سال 96 چه اختلافی بود؟ اصولگرایان به این نتیجه رسیدند که به یک نفر برسند که آن یک نفر انتخاب شود.
همان موقع هم حرف و حدیث های زیادی داشتیم و حتی بحث بر سر این بود که اگر قالیباف میماند میتوانست انتخابات را با حضورش به دوردوم بکشاند و از آرای روحانی بکاهد . موضوعی که باعث اختلافاتی بین اصولگرایان و قالیبافیها شد . خود شما هم آن زمان در گفتگویتان با ما اشاره کردید که قالیباف کنار نمیرود و تا آخر رقابت میکند.
کسی که رقابت میکند ، نمی گوید من کنار میروم، بلکه شرایط را بررسی میکند .آقای قالیباف هفته قبل از انتخابات وقتی متوجه تغییرات میشود به جمع بندی میرسد .کناره گیری قالیباف به این معنا
نیست که او کاندیدای فرعی بوده و کسی دیگر کاندیدای اصلی .
من که خود درتمام این نشست ها حضور داشتم و شاهد حضور او در استان ها بودم هیچ وقت به یاد ندارم کسی از قالیباف به عنوان کاندیدای فرعی نام ببرد ، رقابت رئیسی و قالیباف رقابت نزدیکی بود و هردو میدانستند که در رقابت با روحانی باید یکیشان میماند . اینکه اکنون کدام باید میماند تا سبد رای بیشتری داشته باشد نظر دیگری است که در این مورد ممکن است با گروهی دیگر مخالف باشیم. ما معتقد بودیم که اگر قالیباف میماند ، سبد رای بیشتری داشت، اما عدهای هم معتقد بودند که حضور رئیسی به عنوان کسی که برای اولین بار است در انتخابات حاضر شده مفیدتر است .این موضوعات و رقابت ها طبیعی است.
در زمان کنارهگیری عارف و حسن روحانی هم این موضوع مطرح بود ، آیا آن زمان هم می گفتید که اختلاف اساسی بین این دو وجود دارد ؟
اشارهای به سال 92 هم بکنید. آن موقع هم اصولگرایان قالیباف را انتخاب نکردند. انگار که اصولگرایان هیچ وقت تکلیف شان با قالیباف روشن نبود.
آنجا بحث اشخاص مطرح شد، شخص ولایتی، جلیلی، رضایی به این نتیجه رسیده بودند که بمانند. شما یادتان هست که آقای مهدوی کنی حتی به ولایتی نامه نوشت که بهتر است کنار بروید اما ولایتی تصمیم گرفت که در صحنه باشد . حتی آقای حداد عادل هم که کنارهگیری کرد صراحتا اعلام نداشت که به نفع چه کسی کنار میروند . آقای جلیلی هم درفضای آرمانگرایی خودشان بود و تصور میکرد
بر اساس برنامه ای که دارد
باید در صحنه انتخابات بماند . البته این فضا در سال 84 هم برای شما اصلاح طلبان اتفاق افتاد. معین ، کروبی ، هاشمی و مهرعلیزاده ، رایشان شکسته شد و احمدینژاد آمد .
من بحث وحدت یا عدم وحدت اصولگرایان را نمیخواهم مطرح کنم ، سوال من این است که چرا هیچ گاه روی خود آقای قالیباف به نتیجه نمیرسند؟ قالیباف در دوره های مختلف آمد و هیچگاه نتوانست نظر همه اصولگرایان را به خود جلب کند ؟
مگر آقای رئیسی نظر همه اصولگرایان را جلب کرد ؟
این موضوع یک مسئله نسبی است. به هر حال در هر جریانی این اختلاف نظرها هست . مگر اصلاح طلبان انتقادات تندی به روحانی ندارند ؟
نمیتوانم این مقایسه را بپذیرم . از سویی بسیاری می گویند یکی دیگر از عاملین اینکه گفته میشود بین اصولگرایی و قالیباف فاصله افتاده، مطرح شدن بحث نئواصولگرایی از سوی اوست.
اساسا سیاستورزی در جریان اصولگرا نیاز به تجدید نظر دارد. این تجدید نظر هم به دلیل نتایج انتخابات متعدد اخیر است. هم نتایج انتخابات و هم جامعه فعلی ما اقتضا می کند که باید در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی تحولی را ایجاد کنیم . جریان اصولگرا نیاز به خون تازه در رگهایش دارد و این مسئله زمانی اتفاق می افتد که هرکسی در این جریان از تغییر خود شروع کند.
اما نئواصولگرایی مورد اقبال اصولگرایان قرار نگرفت و چهره های اصولگرا حتی بر ضد آن سخن گفتند.
شما اصرار براین دارید که بین اصولگرایان اختلاف عمیق است.
عمیق بودن اختلاف را نمیدانم.
اختلاف رقیق لابد ! ممکن است ادبیات افراد مختلف باشد. اما شما از جریان اصولگرایی، از شخصیت های مختلف، از احزاب سنتی گرفته تا احزاب جدید و شخصیت هایی که سالیان سال مسئولیت داشتند بررسی کنید متوجه می شوید که بعد از انتخابات 96 این نگاه جمعی وجود دارد که باید این تحول صورت بگیرد . وقتی درمجلس 30 بر صفر شکست میخوریم. نشان میدهد که بحث نئواصولگرایی باید شکل بگیرد. هرچند عده ای هم میگویند کسب 16 میلیون رای در برابر رئیس جمهور مستقر را نمیتوان شکست تلقی کرد، اما همانها هم معتقدند که باید تغییر ادبیات ، تغییر تاکتیک و نزدیکی به مردم از سوی اصولگرایان شکل بگیرد.
پس چرا به طور مصداقی اصولگرایان با بحث نئواصولگرایی همگام نشدند و معتقدند که قالیباف باید نئواصولگرایی را تعریف کند .
ماجرای نئواصولگرایی اولین بار در یک نامه از سوی قالیباف خطاب به جوانان اصولگرا مطرح شد این نامه 5 سوال داشت.
در زمینه نئواصولگرایی دهها جلسه برگزار شده است و کسانی که به لحاظ فکری در طیف اصولگرایی متفاوت وجود دارند دورهم جمع شدند تا درباره این مسئله صحبت کنند، جلساتی که یا با حضور رسانهها بوده است یا به صورت جلسات محفلی .
این افراد با یکدیگر همنظر شدند و بحث هم به جاهایی رسیده است که به زودی گزارش آن داده میشود. در بحث نئواصولگرایی، جوانان اصولگرا قرار است نقش بیافرینند اما نئواصولگرایی به این معنا نیست که بخواهیم از اصول خود صرف نظر کرده و یا مسیر آن را تغییر دهیم. در ارزیابی ها هم وقتی شما بررسی کنید در می یابید که جوانان اصولگرا اکنون بیشتر میگویند ، حرف میزنند، کار می کنند.
آقای قالیباف به صراحت میگوید در 40 سال اخیر ما اشتباهاتی کردیم که باید به آن اقرار کنیم. چگونه است که میگویید نئواصولگرایی به معنای تغییر منش و رویه اصولگرایی نیست ؟
این صحبت قالیباف موضوع کلیتری است به این معنا که مسئولین باید پا به پای مردم حرکت کنند و مطالبات آنها را تامین سازند و ضرورت این موضوع این است که تجدید نظر اساسی صورت بگیرد و همراه بودن مسئولین با مردم و خادم بودن آنها ثابت شود . لازمه این اتفاق این است که تجدید نظر صورت بگیرد . توجه بیشتر به نقش مردم یکی از مبانی نئواصولگرایی هم هست.
برای سال 98 و 1400 تحلیلهای مختلفی میشود.برای مثال اصولگرایان قالیباف را یک چهره سوخته معرفی میکنند. آیا قالیباف برای سال 1400و یا 98 جدا یک گزینه سوخته است که جامعه اصولگرایی را نمیتواند به خود جذب کند ؟
این سوال شما سوال مهمی است در عین حال اینکه میدانم هر پاسخی که به این سوال داده شود، مصاحبه کننده میتواند از آن تیترهای جنجالی در بیاورد.از همین رو در مورد آقای قالیباف ممکن است که من عقیده ای داشته باشم که مطرح کردن آن در رسانه مصلحت نباشد . بنابراین در پاسخ به سوال شما تنها به این نکته اشاره میکنم که چنین تحلیلهایی خیلی زود است و نمی توان الان درمورد حضور آقای قالیباف در سال 98 یا 1400 قضاوت کرد . فضای سیاسی کشور ما همان سیبی است که هزار چرخ میخورد تا پایین بیفتد. مگر چند درصد مردم فکر می کردند در سال 84 احمدی نژاد یا در سال 92 ، حسن روحانی به عنوان گزینه نهایی ریاست جمهوری مطرح باشند، پس نمیتوانید قضاوت کنید .
آقای قالیباف یک مدیر کارآمد برای این کشور بوده که سالیان سال نظام برای چنین سرمایه ای زحمت کشیده و او هم دراین فضا ثابت کرده که در هرجایی تحول ایجاد کرده است . واقعا فارغ از جناح بندیها ، اثر بخشی ای که قالیباف در کشور از بعد جنگ داشته است، مشهود است .
مدیریت او مدیریتی بوده که مردم نفع آن را بردند. این نوع مدیریت نیاز امروز جامعه ما نیز هست؛ در فضایی که ما از همه جهات تحت فشار قرار گرفتیم.نگاه قالیباف به درون جامعه و اعتقادش به این است که باید از ظرفیت های داخل کشور استفاده کرد . این نوع نگاه، این نوع مدیریت در این سطوح را می طلبد . بنابراین خیلی نمی توان گفت که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. آقای قالیباف این توانایی را دارد که مردم را صرفنظر از دیدگاه های سیاسی، به خود جلب کند و همه نیز این نگاه را نسبت به مدیریت ایشان دارند.
ممکن است برخی بگویند که بعد از 96 عده ای نگاهشان را نسبت به اصلاح طلبان از دست داده اند، فکر میکنید این موضوع باعث خواهد شد تا اصولگرایان بتوانند بخش دلسرد از اصلاح طلبی را به خود جذب کنند یا اینکه این بخش قهرکنندگان با انتخابات خواهند بود؟
حقیقتا نمی توان پیشبینی کرد که آیا تحریم انتخابات در 98 رخ میدهد و اگر چنین شود تحریم تا چه حد اثرگذار است. شاید هم تحریمی به آن شکل صورت نمی گیرد، درعین حال که اقبالی به سمت اصولگرایان نیز نیست .
اما این بخش را باید همه بپذیرند که به هر حال مردم وقتی عملکرد فعلی را میبینند و آن را نسبت به پیشبینی و توقعی که با رای دادنشان به دنبال آن بودند مقایسه میکنند، دلسرد خواهند شد. این نقد وارد است اما این که این موضوع خودش را در انتخابات چگونه نشان می دهد معلوم نیست .
در بهمن و اسفند 95 روحانی در پایینترین سطح محبوبیت روسای جمهور در دور دوم انتخابات بود، ولی دیدیم که بحث آزادی های اجتماعی و مدنی تعیین کننده شدند، روحانی 24 میلیون رای میآورد در حالیکه خود این مردم در انتخابات میگفتند مهمترین موضوع، معیشت مردم ، اشتغال و.... است وقتی گفته شد اگر کسان دیگری بیایند بین خیابان ها دیوار میکشند، جو تغییر کرد . بنابراین قضاوت ما از امروز درباره 98 حتما قضاوت زود هنگامی است . اما مطمئنا اصلاح طلبان که در مناصب مختلفی هستند احساس میکنند مطالبه مردم از آنها مطالبه ای است که روز به روز تلنبار میشود و با توجه به آنچه در تجمعات دی ماه دیدیم این موضوع دامنگیر مدیران فعلی شده و لازمه حل این موضوع این است که تغییر راهبردهایی که به نفع مردم است را خیلی زودتر محقق کنند. دیگر نمیشود به مردم وعده داد. این موضوع را فارغ از دسته بندی های سیاسی میگویم .
اکنون نباید با نگاه جناحی به این موضوع چشم دوخت. من شخصا امیدوارم دولت ها بتوانند مطالبات کشور را به سرانجام برسانند . کشوری که 1.1 درصد جمعیت و بیش از 5 درصد منابع دنیا را در اختیار دارد میتواند در عرصه عمل و حوزه اقتصاد تغییر و تحول جدی ایجاد کند. امیدوارم که این کشور رو ی پیشرفت را ببیند .
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
سوال ترس ندارد
توانایی اروپا در دور زدن تحریمهای آمریکا
تاوان پرکاری های بی برنامه
جهانبخش امینی نماینده پیشین مجلس
محمود پلنگصفت!
تیراندازی در نهاد ریاستجمهوری
خانم مژگان صابری! ما را ببخش
دستگاهها استاد پاسکاری مردم به هم هستند
سیاست ورزی اصولگرا یان نیاز به تجدید نظر دارد
زیر پوست افزایش ازدواج دختران با مردان بالای ۶۰ سال
نقش رنگ در فضاهای شهری
انتخابات نمایندگان معلمان؛ راهحل مسئله؟
چالشها و دستاوردهای جمهوری اسلامی

