روزنامه قانون
1396/11/29
انتقال ممنـوع
انتقال موزه هنرهای معاصر به سازمان میراثفرهنگی به معنای خاموشی این موزه استموزه هنرهای معاصر به عنوان پیشگام و سردمدار جریان سازی هنری در کشور شناخته شده است
آینده موزه هنرهای معاصر تهران و سرنوشت آثار موجود در گنجینه، همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد
موزه هنرهای معاصر، با سابقه ای بیش از 40 سال، یکی از مهمترین مکانهای فرهنگی-هنری ایران محسوب ميشود
سال های اخیر اسفند ماه برای بسیاری از هنردوستان با نام موزه هنرهای معاصر پیوند خورده است؛ پیوندی که بیش از آن که از سر خوشی باشد از نگرانی ها برای گنجینه ارزشمند موزه بوده است.سالهاست هنرمندان تجسمی با این موزه که یکی از مهمترین مکان های فرهنگی و هنری ایران است، بر سر موضوعات و مسائل مختلف اعم از کم کاری ها، پنهانکاری ها و انجام اعمال غیر حرفه ای درگیر هستند.
موزه هنرهای معاصر با گنجینه ای که یکی از مهمترین بخش های تاریخ هنر جهان را به خود اختصاص داده ، در این سال ها با حوادثی پی در پی مواجه شده است و هر روز باید منتظر شنيدن خبر تازه ای از آن باشیم که هرکدام می تواند آسیبی جدی به گنجینه وارد کند، همانگونه که تاکنون این آسیب ها کم نبوده است.
گذشته از وضعیت نامناسب نگهداری آثار و تخریب برخی آن ها، موزه هنرهای معاصر، هر روز ساز تازهای برای گنجینه کوک می کند؛ بعد از کشمکش های فراوان بر سر انتقال موزه هنرهای معاصر تهران به بنیاد رودکی در سال 94، این موزه در سال 95تلاش هایی برای انتقال تعدادی از آثار گنجینه به اروپا انجام داد که با مخالفت هنرمندان تجسمی مواجه شدو در نهایت کار به کمیسیون فرهنگی مجلس نیز کشیده شد. چندی پیش نیز قرار بود موزه را به بخش خصوصی واگذار کنند و این روزها نيز خبر نگرانکننده انتقال مدیریت موزه و همچنین در ادامه گنجینه موزه هنرهای معاصر به سازمان میراثفرهنگی شنیده می شود .
آماری که در سال 94 اعلام شد ،نشان میدهد از بین 500 موزه ای که در ایران وجود دارند، تنها 250 موردشان در اختیار سازمان میراث فرهنگی است. پس چرا این سازمان با اینکه نیمی از موزههای ایران را در اختیار ندارد، دست روی موزه هنرهای معاصر تهران که گنجینه ای چندین میلیاردتومانی در خود دارد، گذاشته است؟ این موزه به حوزه هنرهای تجسمی مرتبط است و چندان ارتباطی با ساز و کار سازمان میراث فرهنگی ندارد.در این میان سوال مهم تر این است که به چه دلیل هرچند وقت یکبار خبر هایی در فضای هنری کشور زمزمه می شود که در مدیریت کلان موزه قرار است تغییراتی روی دهد که چندان به صلاح روند ادامه فعالیت موزه نیست؟
موزه هنرهای معاصر و یک چالش تازه
موزه هنرهای معاصر، با سابقه ای بیش از 40سال، یکی از مهمترین مکانهای فرهنگی-هنری ایران محسوب ميشود که همواره نقش بسیار مهمی در حوزه هنرهای تجسمی ایفا کرده است. یکی از مهمترین دغدغههای مطبوعات و هنرمندان در سالهای اخیر، ارائه لیست آثار گنجینه بود که به دلایل مختلف از سوی گردانندگان موزه ارائه می شد و پس از مدتها سرانجام این لیست ارائه شد و با تمام کم و کاستی ها، توانست آرامشی در میان هنرمندان به وجود بیاورد اما خبر انتقال موزه هنرهای معاصر به میراث فرهنگی، چالش تازهای بهشمار ميرود که هنرمندان را دوباره درگیر کرده است.
سازمان میراث فرهنگی در این سالها بیکفایتی خود را در اشکال مختلف ثابت کرده است. این ارگان که نمیتواند وظایف خود را به درستی انجام دهد، چگونه قرار است دست روی موزه ای بگذارد که ارزشمندترین آثار هنری ایران را در خود جای داده است؟ میراث فرهنگی حتی نتوانسته موزههای تهران را به مردم بشناساند و شوقی برای دیدن موزه ها در بین مردم ایجاد کند. همچنین این سازمان بارها مرتکب تخلفاتی یا بگوییم کم کاری های جبرانناپذیری شده که بخش اعظم آثار باستانی و تاریخی ما را تحت شعاع قرار داده و امروز با کمال تعجب باید شاهد خبر واسپاری موزه هنرهای معاصر به این سازمان باشیم.
مخالفت موزه با انتقال آن به میراث فرهنگی
علی محمد زارع (سرپرست موزه هنرهای معاصر) در گفتوگو با «قانون» میگوید: «در سال 81، مصوباتی مبنی بر تعیین تکلیف اموال فرهنگی و هنری وجود داشت که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چندان توجهی به آنها نداشت اما بعد از جدایی موزه هنرهای معاصر از میراث فرهنگی، این سازمان تصمیم می گیرد به این مصوبات مراجعه کند و با این کار، موضوعات اینچنینی سرباز میکنند.»
زارع با اشاره به اتفاقات پیشین مانند حراجها، خرید و فروش آثار هنری و خروج آثارکه میراث فرهنگی در آن ها دخالت کرده است، اضافه می کند:« میراث فرهنگی پیش از این روی همه این موضوعات دست گذاشته بود و هم اکنون نیز موضوع انتقال گنجینه به میراث فرهنگی مطرح شده است.»
سرپرست موزه هنرهای معاصر با ابراز تعجب از این اتفاق بیان می کند: «چگونه ممکن است چنین اتفاقی بیفتد؟ موزه هنرهای معاصر به عنوان پیشگام و سردمدار جریان سازی هنری در کشور شناخته شده است، ما و جامعه هنری با این موضوع مخالف هستیم.»
او در پایان سخنان خود می افزاید:«ان شاا... اگر افرادی هستند که طمع دارند یا در این فكر هستند که به هرشکلی، موزه را به میراث انتقال دهند، از این کار دست بردارند. موزه تا امروز مسیری را در راستای آشتی با هنرمندان در پیش گرفته است. اجازه دهند موزه در آرامش خود به جریان سازی و مساله آموزشی خودش بپردازد.»
میراث فرهنگی و گذشته ای که درخشان نیست
خبر انتقال موزه هنرهای معاصر به سازمان میراث فرهنگی، موج تازه ای از اعتراضات را همراه داشته است تا حدی که انجمن های تجسمی، اعم از انجمن نقاشان، انجن مجسمهسازان، انجمن صنفی طراحان گرافیک، انجمن خوشنویسان، انجمن عکاسان، انجمن سفالگر و انجمن تصویرگران، در اعتراض به این موضوع بیانیهای صادر کرده اند که در بخش ابتدایی آن به موضوع پنهان کاری نهادهای فرهنگی دولتی اشاره شده است که صدمات جبران ناپذیری بر بدنه فرهنگی کشور وارد آورده و باعث بیاعتمادی جامعه هنری به دولت و همچنین موجب ایجاد نابسامانی و کژتابی در روند درست و منطقی مسیر فرهنگی کشور شده است.
این بیانیه یک پرسش اصلی مطرح می کند:«نسبت گنجینه ای از میراث فاخر هنری جهان ذیل مجموعه موزه هنرهای معاصر با سازمانی به نام سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری چیست که مسئولیت نگهداری از آن را باید به این سازمان سپرد؟ سازمانی که در نگهداری موزههایش و تشویق مردم به دیدار از میراث تاریخی ایران به شایستگی عمل نکرده است و شبهاتی در حفظ اموال موجود در موزههایش وجود دارد، چگونه میتواند از حوزهای که خارج از محدوده شرح وظایف، دانش و تخصص ندارد، به شایستگی محافظت و نگهداری کند؟»
علاوه بر این بیانیه قاطع، منیژه صحی (سخنگوی انجمن نقاشان ایران) با ابراز مخالف نسبت به انتقال موزه هنرهای معاصر به میراث فرهنگی به «قانون» میگوید: «موزه هنرهای معاصر تهران در حوزه تجسمی است و باید در همان حوزه و زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد باقی بماند و هیچ ارتباطی با میراث فرهنگی ندارد. او ادامه میدهد: ما به نوبه خودمان اجازه نمیدهیم که این انتقال صورت گیرد. میراث تاکنون عملکرد درخشانی نداشته است. نه تنها انجمن نقاشان با این موضوع مخالف است بلکه این مخالفت شامل تمام انجمن های تجسمی ایران می شود. صحی در خصوص بی اطلاعی هنرمندان از تصمیمات موزه می گوید: متاسفانه یک سری کارها توسط ارگانهای دولتی بدون اطلاع هنرمندان و انجمنهای هنری انجام می شود که می تواند آسیبرسان باشد.ما زمانی باخبر می شویم که قرار است یک کاری انجام شود یا پیش از این انجام شده است؛ در حالی که باید انجمن های هنری در جریان امور قرار گیرند نه اینکه بعد از تصمیمگیری، مخالفت خودشان را باصدور بیانیه ابراز کنند. او در پایان سخنان خود به پایین بودن بودجه موزه هنرهای معاصر اشاره كرده و می گوید: باید مساله بودجه را اصلاح کنند تا موزه بتواند هزینههایش را تامین کند، نه اینکه آن را به میراث فرهنگی واسپاریکنند.»
جامعه هنری پاسخی روشن می خواهد
انتقال موزه هنرهای معاصر به سازمان میراثفرهنگی به معنای خاموشی این موزه است. این موزه در طول تاریخ با فراز و فرودهای فراوانی روبهرو بوده و همیشه تلاشهایی برای انتقال گنجینه یا واسپاری آن صورت گرفته است که اگر دلسوزی، علاقه و حمایت هنرمندان و اصحاب رسانه نبود، به احتمال قوی، این گنجینه ارزشمند از بین رفته بود.
وزارت فرهنگ و ارشاد و متولیان موزه هنرهای معاصر، صاحبان اصلی این گنجینه نیستند که بتوانند هر روز تصمیم تازهای برای آن بگیرند. چطور می شود بدون اطلاع هنرمندان و خواست نظر آنان، چنین تصمیم مهمی برای آینده موزه ای گرفت که جایگاهی مهم و جدی در عرصه ملی و بین المللی دارد؟
هنرمندان تجسمی کشور در بخش پایانی بیانیه خود آوردهاند:« انجمن تجسمی کشور به نمایندگی از جامعه هنری ایران قاطعانه نسبت به این تصمیم دولت اعتراض کرده و خواهان پاسخگویی روشن و مستدل مسئولان دولتی به هنرمندان، حقوقدانان، کارشناسان و مردم ایران هستند.آینده موزه هنرهای معاصر تهران و سرنوشت آثار موجود در گنجینه، همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد و هر چند وقت یکبار نیز شاهد یک شوک هستیم که تمام جامعه هنری را نگران می کند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان متولی این موزه، موظف است این حجم از نگرانیها را کاهش دهد و با راهکار و عملکرد صحیحي، موزه را از گزند آسیبهایی که همواره در کمینش است، حفظ کند. »
هرچند آخرین اخبار روز گذشته حکایت از عدم واگذاری و انتقال موزه به بخش های دیگر داشت اما با توجه به اتفاقات سال های اخیر حال بیش از همیشه لزوم اطلاع رسانی دقیق درباره مدیریت و موجودی نهایی گنجینه لازم به نظر می رسد
پربازدیدترینهای روزنامه ها

