پيشرفت علمي به تنهايي كشور را خوشبخت نمي‌كند

گزيده‌اي از بيانات حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، رهبر انقلاب اسلامي در ديدار جمعي از نخبگان و مدال‌آوران علمي دانشگاه صنعتي شريف كه در تاريخ ۱۳ دي‌ماه ۱۳۹۵ برگزار شده‌ بود، بعد از ظهر امروز (يكشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶) در همايشي در دانشگاه صنعتي شريف، منتشر شد.
متن بيانات معظم‌له به شرح ذيل است:
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم
مثل يك پنجره‌اي كه به سمت يك باغ دلگشايي باز بشود، حضور شما عزيزان در اينجا، هم دل ما را شاد كرد، هم هواي تازه‌اي به ما داد و اميدهايي را كه به توفيق الهي در دل اين حقير هرگز خاموش نشده و ضعيف نشده، باز هم فروزان‌تر كرد و مشتعل‌تر كرد. خدا را شكر مي‌كنيم به‌خاطر وجود شما جوان‌هاي خوب، جوان‌هاي عزيز، فرزندان اهل و صالح اين كشور و ان‌شاءالله مردان و زنان قدرتمند فرداي اين كشور.


... اين شكرگزاري كه عرض كردم، مخصوص بنده نيست؛ شما بايد خودتان هم شكرگزاري كنيد. خداوند متعال به شما فكر داد، قدرت انديشيدن داد، استعداد داد و هسته نخبگي را در وجود شما كار گذاشت كه در شرايطي اين هسته به بار نشست و شكوفا شد. خدا را به‌خاطر اين نعمت بزرگي كه به شما داده -استعداد، ظرفيت فكري- شكر كنيد... ... آنچه من روي آن تاكيد مي‌كنم؛ يكي مساله تلاش علمي است. تلاش علمي نبايستي متوقف بشود در دانشگاه‌ها. شماها خب الحمدلله نخبه هستيد و مدال گرفته‌ايد و اين مدال‌ها هم... نشانه است، نماد است؛ يعني ارزش معنوي اين مدال، از ارزش مادي آن به مراتب بيشتر است؛ ارزش معنوي آن اين است كه نشان مي‌دهد كه شما از يك ظرفيت و استعداد دروني برخورداريد، از يك هويت والا برخوردار هستيد؛ اين مدال‌ها يك چنين چيزي است؛ لذا اين مدال به‌خاطر نماد بودنش، علاوه بر ارزش مادي، ارزش معنوي هم دارد؛ لذاست كه من الان اين هديه‌هاي شما را با كمال ميل و مفتخرانه مي‌پذيرم اما بعد آنها را به خود شما برمي‌گردانم؛ يعني دلم مي‌خواهد كه شماها اين نمادها را در خانه‌هاي خودتان، در محل كارتان - وقتي‌كه محل كار داشته باشيد- نگه داريد و حفظ كنيد. به‌هرحال اين يك مساله است كه مساله علم را جدي بگيريد. يك مساله مهم ديگري... اين است كه آن چيزي كه اين كشور را به سامان خواهد رساند، بلكه اين سامان سرريز خواهد شد به منطقه و دنياي اسلام و احيانا به همه جهان، عبارت است از تعهد ديني و انقلابي؛ اگر چنانچه اين تعهد ديني و انقلابي نباشد، پيشرفت علمي [به‌تنهايي‌] يك كشور را، يك ملت را، يك مجموعه انساني را خوشبخت نمي‌كند. اگر چنانچه اين حرف را مثلا فرض كنيد كسي هفتاد سال پيش، هشتاد سال پيش مي‌گفت، خيلي‌ها باور نمي‌كردند؛ [چون‌] آن روز هنوز شكاف‌ها و ترك‌هايي كه در بدنه و سازه تمدن غربي و كشورهاي غربي به وجود آمده، وجود نداشت. امروز اين شكاف‌ها، اين كمبودها، اين سستي‌هاي بنيان در تمدن غربي -در زندگي جوان‌ها، در زندگي خانواده‌ها، در كشانده شدن به سمت انحراف‌هاي گوناگون فكري و عملي و اخلاقي- آشكار شده، نمايان شده. اين چيزي كه عرض مي‌كنم، يك ادعاي خصمانه از سوي اين حقير نسبت به سردمداران تمدن غربي نيست -كه البته بنده خصم آنها هستم؛ يعني دشمنم با آنها، اما اين حرف ناشي از آن نيست- [بلكه‌] ناشي از حرف‌هاي خود آنها است. امروز وضع خشونت، وضع فساد اخلاقي، وضع تلاشي خانواده و بيچاره شدن فرزندان و نسل آينده در امريكا -من امريكا را مي‌گويم؛ جاهاي ديگر، نسبت‌هايش متفاوت است- به جايي رسيده كه متفكرين و دلسوزاني در امريكا پيدا شده‌اند كه اصرار دارند بر اينكه بيايند وضع فيلم و تبليغات و سينما و هاليوود و مانند اينها را برگردانند از اين رفتاري كه در طول اين مثلا صد سال يا هفتاد هشتاد سال اخير داشته، به سمت يك جنبه‌هاي اخلاقي‌تر و ملايم‌تر؛ اين در مقالات اينها است؛ اين اطلاعاتي است كه بنده دارم -اطلاع است- يعني خود آنها را نگران كرده. فرض كنيد همين كه در ظرف مدت كوتاهي -چند روز پيش خواندم- مثلا فرض كنيد كه صد نفر در امريكا به دست همديگر كشته مي‌شوند بدون جرم، بدون دليل -نه به دست پليس كه مساله جنايات پليس در امريكا يك مقوله ديگري است؛ نه، خود افراد همديگر را [ مي‌كشند]؛ فرضا در ظرف مثلا يك هفته، صد نفر يا چند صد نفر؛ آمار دقيقش بود، من حالا يادم نيست- خب خيلي گرفتاري است براي يك كشور. اينكه رواج اسلحه و رواج آدم‌كشي، مشكلات درست كرده براي يك كشوري مثل امريكا و همه هم همين را تصديق مي‌كنند و همه هم از آن مي‌ترسند و همه هم ناراحتند اما علاج واضح و مداواي واضح آن را كسي جرات نمي‌كند انجام بدهد، مداوايش چيست؟ مداوايش اين است كه سلاح، غيرقانوني بشود. سردمداران امريكا جرات نمي‌كنند اين كار را انجام بدهند؛ يعني كمپاني‌هاي اسلحه‌سازي به قدري مسلطند كه سناتور و نماينده مجلس نمايندگان امريكا جرات نمي‌كند چنين چيزي را تصويب كند و رييس‌جمهور امريكا جرات نمي‌كند اين را به عنوان يك شعار بگويد و پايش بِايستد. ببينيد فساد يعني اينها؛ يعني تسلط يك گروه مافيايي قدرت‌طلبِ پول‌طلب، آن‌چنان‌كه دستگاه قدرت سياسي و نظامي عظيمي مثل امريكا جرات نمي‌كند يك كاري را كه خوب بودنش واضح است -يعني جلوي [فروش‌] اسلحه را گرفتن- انجام بدهد؛ اينها فساد است. اينها ناشي از نداشتن همين آرمان معنوي است كه جوامع غربي به اينجا مي‌رسند. حالا افسردگي جوان‌ها، خودكشي‌ها، فرزندكشي‌ها، جنايت‌هاي گوناگون اخلاقي، جنسي و مانند اينها ديگر به جاي خود هركدام يك مقوله جداگانه‌اي است و بحث دارد. اگر بخواهيم كشور، ملت، جامعه بشري به سعادت برسد، راهش اين است كه آرما‌ن هاي ديني و آرمان‌هاي الهي را برتر از همه آرمان‌ها قرار بدهيم؛ اين در اقتصاد ما بايد اثر بگذارد، در كار علمي ما بايد اثر بگذارد، در اداره كشور ما بايد اثر بگذارد، در گزينش مديران كشوري بايد اثر بگذارد، در حركت فكري خود ما [هم بايد] اثر بگذارد. خب، خوشبختانه امروز مجموعه بزرگي از جوان هاي كشور -بسيج، بسيج دانشجويي، كساني كه به عنوان فكر اسلامي و فكر انقلابي امروز دارند در كشور حركت مي‌كنند كه تعدادشان هم بسيار زياد است- دارند اين فكر را دنبال مي‌كنند؛ اين فكر را نگه داريد. بدانيد كه حوادث گوناگون، انسان را دچار تغييرات فكري مي‌كند؛ گاهي انحراف‌ها و زاويه‌ها خيلي ريز شروع مي‌شود، لكن وقتي ادامه پيدا مي‌كند، اين فاصله از خط مستقيم و اصلي مدام زياد مي‌شود. به اين توجه داشته باشيد. آن كساني كه توانستند كارهاي بزرگ را در اين مملكت انجام بدهند كه يكي از آنها مساله انقلاب است، يكي مساله دفاع مقدس و مانند اينها است -كه من توصيه مي‌كنم خاطرات دفاع مقدس را شما جوان‌ها بخوانيد، اينها خيلي باارزش است؛ بنده كه جاي پدربزرگ شماها هستم و خودم هم در جنگ بوده‌ام و ديده‌ام، وقتي مي‌خوانم، براي من جديد است، براي من مهم است، براي من بديع و تازه و تاثيرگذار است- اين موفقيت‌هايي كه ما در دفاع هشت‌ساله پيدا كرديم، يا در خود انقلاب پيدا كرديم، يا در برخوردها و تعارضات شديدي كه در طول اين قريب به چهل سال با انقلاب بوده پيدا كرديم، ناشي از ايستادگي و ثبات بوده. آنهايي كه يك روز اين‌جوري‌اند، يك روز آن‌جوري‌اند، تلوتلو مي‌خورند، به تعبير اميرالمومنين «اِنك لقلِقُ الوضينِ تُرسِلُ في غيرِ سدد» [هستند]؛ يعني كسي كه حضرت آن شخص را تشبيه كرده‌اند به يك شتري كه بارش را روي پشتش سست بسته‌اند و همين‌طور كه راه مي‌رود اين‌بار از اين‌طرف مي‌افتد يا از آن‌طرف مي‌افتد؛ طبعا نمي‌تواند مستقيم راه برود؛ از اين بايد ترسيد، از اين بايد پرهيز كرد. در دعا مي خوانيم: اسئلُك الثبات علي دينِك؛ ثبات و ايستادگي در دين و در راه انقلاب يك چيز بسيار مهمي است، به اين بايستي توجه كرد. پس درس خواندن، تمسك انقلابي، و حضور دايمي در همه صحنه‌هايي كه براي آينده كشور تاثيرگذار است. اشاره كردند به نهضت دانشجويي، جنبش دانشجويي؛ اين جنبش دانشجويي را دو جور مي‌شود معنا كرد: يك جور به معناي اين است كه انسان عليه همه آرمان‌ها حرف بزند و شعار بدهد و مشت گره كند؛ يكي اينكه در خدمت آرمان‌ها حركت بكند: حركت جوانانه و جهادانه. در علم هم بايد جهادي عمل كرد، در تحصيل علم هم بايد جهادي عمل كرد؛ در فعاليت سياسي ميداني هم بايد جهادي عمل كرد. جهاد همه‌اش به معناي شمشير كشيدن و چپ و راست به اين و آن زدن نيست؛ جهاد يعني خسته نشدن، يعني با فكر درست و منطقِ درست راهي را انتخاب كردن و ايمان به آن راه پيدا كردن و آن را با همه سختي‌هايش، با همه موانعش دنبال كردن و پيش رفتن. اين معناي جهادي عمل كردن
است.
اميدواريم ان‌شاءالله خداوند شماها را موفق بدارد...