مبارزه با فساد را از گرجستان یاد بگیرید

آفتاب یزد-گروه سیاسی: جریان اصلاحات در عمر 20 ساله خود در عرصه سیاسی کشور همواره خبرساز بوده است. جریانی که از ابتدا گفته است که می‌خواهد همراه با نیازهای مردم راه اصلاح در جنبه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در کشور دنبال کند. با این حال بعد از حوادث دی ماه بیش از همیشه اصلاح‌طلبان سیبل شده اند و برخی بر این باورند آنها رسالت اصلاح طلبی را با محافظه کاری درآمیخته اند. مبارزه با رانت و فساد‌های اقتصادی، سیستم‌های بروکراتیک و اشتغال جوانان در کنار بحث حقوق زنان، این روزها بسیار در محافل سیاسی و خبری دیده می‌شود. اینکه «اصلاحات با شرایط جدید چه راهی را پیش روی خود دارد تا مردم از آن رویگردان نشوند» را با الهه کولایی استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران مطرح کردیم. او که نماینده مجلس ششم بوده و سوابق سیاسی متفاوتی را در کارنامه خود دارد یک ویژگی دیگر هم دارد. حضور در دانشگاه و مطالعات پیوسته آکادمیک از تجربه‌های دیگر کشورها موجب شده تا روشن تر از برخی فعالین سیاسی اوضاع را تجزیه و تحلیل کند و از روش‌های اصلاحی در دیگر کشورها بگوید. گفت و گوی تفضیلی آفتاب یزد با این استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاح طلب را در ادامه می‌خوانید.

این روزها موضوع اصلاحات و اصلاح‌طلبی پررنگ شده است. برخی اصلاحات را به چالش کشیده‌اند که دستاوردی نداشته، تعریف شما از اصلاحات چیست؟
هیچ کشوری از تحولات پیرامونی جدا نیست، نمی‌توانیم تصور کنیم آنچه در ایران رخ می‌دهد از تحولات جهانی و منطقه‌ای جداست، مرزهای کشورها دیگر کارکردهای پیشین را در نظام بین الملل ندارند، مفهوم مرز ملی دگرگون شده، هرچند دولت‌ها به‌عنوان میراث دار پیمان وستفالیا قدرت اصلی را دارند. بهتر است درباره اصلاحات در شرایطی که هستیم روی گزینه‌های مقدور صحبت کنیم که انتظارهای ما از "تغییر" چیست؟ چه ابزارهایی برای اصلاح داریم؟ ایران یکی از بین المللی‌ترین کشورهای جهان است، منازعات فراملی روی سرنوشت ما تاثیرگذار بوده است. ایران همانند سایر کشورهای درحال توسعه، مردمی در مسیر گذار دارد که تلاش می‌کنند مطالبات خود را طرح و در جهت رسیدن به آن گام بردارند. جریان اصلاحات در کشور ما زمانی شکل می‌گیرد که روش‌های انقلابی برای تامین اهدافی که در متن قانون اساسی تجلی یافته، موفق عمل نمی‌کنند. به همین دلیل روش‌های جدید و متفاوت از سوی افرادی از درون نظام مطرح می‌شود. اصلاح‌طلبان کسانی هستند که از دل جریان انقلابی آمده‌اند، همان افراد با دیدگاه و روش جدید. نگاه اصلاحات باید در سمت و سوی خواسته‌های مردم باشد. در این وضعیت باید پرسید مردم کجا هستند؟ آیا صرف بیان مطالبات از سوی مردم در فرایند انتخابات می‌تواند تغییرهای لازم را رقم بزند؟


اصلاحات می‌تواند پیشگیرانه باشد که در آن ساختار سیاسی، خواسته‌های مردم و مطالبات را در بخش‌های مختلف جامعه می‌بیند و درک می‌کند و از طریق نهادهای مدنی، رسانه‌های آزاد و احزاب که میان مردم و سطوح قدرت واسط هستند شرایط را اصلاح می‌کند. اما نوع دیگری از اصلاحات هم وجود دارد که اصلاحات واکنشی نامیده می‌شود. منظور از اصلاحات واکنشی تلاش نظام‌های سیاسی برای اصلاحات است، در شرایطی که علایم وقوع بحران را مشاهده می‌کند، اگر ساختار سیاسی، اصلاحات را نادیده بگیرد و تنها به مواردی که خود صلاح می‌داند چراغ سبز نشان دهد، اصلاحات با چالش روبه رو می‌شود. وقتی نظام سیاسی ضرورت اصلاحات را نادیده می‌گیرد یا رد می‌کند و تنها تغییرهای خاص مورد نظر خود را می‌پذیرد، اصلاحات با چالش‌های جدی مواجه می‌شود. اگر به ضرورت اصلاحات بی‌توجهی شود و مردم مطالبات خود را از صندوق رای دریافت نکنند، به مسیرهای دیگری می‌آیند از ادبیات دیگری استفاده می‌کنند.

در همین حوادث دی ماه و تجمعاتی که در برخی شهرها شکل گرفت و جریان اصلاحات در محافل مختلف مورد انتقاد قرار گرفت و گفته شد محافظه‌کار شده‌اند. این انتقاد تا چه حد مورد تایید است؟
موضوع محافظه کاری ارتباط مستقیم با دلبستگی‌ها و تعلق خاطر اصلاح‌طلبان به نظام دارد. آنها نمی‌خواهند شرایطی به وجود آید که به ساختار سیاسی موجود آسیب برسد. اما به نظر می‌رسد به جای واکنش محافظه کارانه، اصلاح‌طلبان باید برای طرح ضرورت تسریع در تامین خواسته‌های مردم تلاش کنند. این محافظه کاری می‌تواند دلیل نگرانی در مورد ضربه وارد شدن به ساختار باشد، اما این رویه نمی‌تواند راهگشا باشد. باید برای تامین خواسته‌های مردم و اصلاحات لازم در جامعه گام‌های عملی برداشته شود. اصلاح‌طلبانی که در دولت، مجلس و دیگر نهاد‌ها فعالیت می‌کنند، نقش بسیار مهمی دارند. آنها می‌توانند با عملکرد قابل قبول خود موجب امیدواری مردم و پیش‌گیری از تند شدن جریان‌های سیاسی در کشور شوند. این بخش از اصلاح‌طلبان که بخش‌هایی از قدرت را در اختیار دارند وظیفه سنگینی دارند. آنها می‌توانند ناامیدی در جامعه را کاهش دهند. اگر آنها وظیفه خود را به درستی انجام ندهند، فرصت انجام یک مسئولیت تاریخی را از دست داده‌اند.

آیا دلبستگی‌هایی که شما گفتید می‌تواند دلیلی بر محافظه‌کار شدن اصلاح‌طلبان باشد و آیا این همان انتقادی نیست که برخی مدعی هستند اصلاح‌طلبان استمرار طلب هستند؟
این گزاره‌ای است که رادیکال‌ها طراحی کرده‌اند. باید گفت استمرار طلبی یک ضرورت است، چون تجربه انقلاب‌هایی که در ربع قرن اخیر داشتیم، با فروپاشی همراه بوده است. از فروپاشی شوروی تا بهار عربی دستاورد دموکراتیکی را رقم نزده‌اند. از این مسیر منافعی برای توزیع قدرت و ثروت برای مردم شکل نگرفته است. نگرانی اصلاح‌طلبان به این معطوف است که از مسیر ترویج و توسعه خشونت به نظام دموکراتیک نمی‌توان دست یافت. اگر استمرارطلبی را حفظ ساختار با تاکید بر اصلاح آن معرفی کنیم، یک پدیده منفی نیست، اما مهم است بتوانیم ظرفیت‌های اصلاحی را در عمل نشان دهیم و اصلاح از درون ساختار را در جهت مطالبات مردم پیش ببریم. این وظیفه اصلاح‌طلبانی است که الان در قدرت هستند و باید تعهد مسئولانه خود را نشان بدهند که در جهت خواسته‌های مردم گام برمی‌دارند.

اما در شرایط فعلی دستاوردهای اصلاحات با چالش روبه رو شده است. برخی معتقدند این اصلاحات به حدی کند است که نمی‌توان یک دستاورد ویژه را برای مردم از تلاش‌های اصلاح‌طلبان نام برد. اصلاحاتی که مردم می‌خواهند تا چه حد از عهده اصلاح‌طلبان بر می‌آید؟
ما دچار گسست‌ها و انقطاع‌هایی هستیم که به‌سادگی قادر به از بین بردن آن نیستیم. اشتباه مهلک اصلاح‌طلبان که در انتخابات سال 1384 حدود 17 میلیون رای مردم را سه پاره کردند، به این سادگی قابل جبران نیست. صدماتی که از یک‌سو جریان‌های محافظه کار و از سوی دیگر اشتباه استراتژیک اصلاح‌طلبان بر جریان اصلاحات وارد کرده، به این سادگی به طور کامل ترمیم نمی‌شود. یادمان نرود چه خسارت‌هایی به کشور و روند توسعه و دموکراسی خواهی در 8 سال کشورداری اصولگرایان به رهبری احمدی نژاد وارد شد. امروز نیازمند استمرار هستیم. استمرار در روش‌هایی که در عرصه سیاست با حفظ دستاوردهای سالیان گذشته و با پرهیز از میدان دادن به افراط‌گرایی، اصلاحات در عمل را پیش ببریم. در سال‌های گذشته یک روند سینوسی افراطی را داشتیم، باید به هر شکل جلوی آن را در سطح اجتماعی و سیاسی بگیریم. نیازمند عقلانیت هستیم، اما نه در شکل شعار، نیازمند اجرایی شدن اعتدال و پرهیز از افراط گرایی هستیم، تکلیف تاریخی برعهده کسانی است که رای اعتماد مردم را گرفته‌اند و در مجلس و دولت به نام اصلاح‌طلب حضور دارند. مردم عمل سیاستمداران را مبنای قضاوت و ارزشیابی قرار می‌دهند، اصلاحات به معنی شعار دادن نیست، به‌معنی رفتار کردن در قالب‌ها و چارچوب‌های مورد نظر مردم است. مردم باید کارایی اصلاحات را لمس کنند، باید ببینند که از طریق انتخابات، تقویت نهاد انتخابات، تقویت جامعه مدنی و سیاسی می‌توانند به خواسته‌های خود دست یابند. اگر اصلاحات مطابق خواسته‌ها و نیازهای مردم اجرایی نشود، مردم با هیچ گروه و فردی عهد و پیمان وفاداری جاودانه نبسته‌اند، اگر احساس کنند این روش‌ها پاسخگو نیست به روش‌های دیگر روی می‌آورند.

درحالی که ابتدای سال 96 در دوران انتخابات، مردم با انرژی بسیاری برای حمایت از روحانی تلاش می‌کردند چرا پایان سال با برخی نارضایتی‌ها نسبت به دولت همراه شده است؟
به نظر می‌رسد یکی از دلایل را باید در افرادی دانست که تیم اجرایی رئیس جمهور را در دولت تشکیل می‌دهند. انتظار مردم از حسن روحانی به ویژه، گردش مدیران بوده است. افرادی که سال‌هاست در پست‌های مدیریتی حضور دارند و به اسم تجربه حاضر به واگذاری پست‌ها و مشاغل نیستند. انتظار پویایی در وزرا و مدیران باید در این وجوه پاسخ داده می‌شد، وقتی توجهی نشود، یاس و ناامیدی را در جامعه پدید می‌آورد. کسانی که قدرت در اختیارشان هست باید پیگیری کنند. ما نیازمند بازخوانی مطالبات مردم هستیم. نباید فراموش کنیم در جهانی زندگی می‌کنیم که مردم در تحولات عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نقش پررنگی دارند. اگر آنها از عملکردها راضی نباشند، بر ثبات و امنیت کشور می‌تواند تاثیرگذار باشند. وقتی عوامل بیرونی مرزهای ملی را درمی‌نوردند و جهانی‌شدن فرصت‌های بسیاری را برای تاثیر جامعه جهانی بر تحولات داخلی فراهم می‌کند، اگر صاحبان قدرت این تغییرها را موردنظر قرار دهند، ضرورت پاسخگویی به مطالبات مردم را بیشتر متوجه خواهند شد. یک بخش دیگر نیز به وضعیت ایران در نظام بین الملل باز می‌گردد. وجه افتراق روحانی با دیگر نامزدهای انتخاباتی، بهبود روابط بین‌المللی و تنش‌زدایی در جهت آرامش بخشی در سیاست خارجی بود. اما در یک سال گذشته با آمدن دونالد ترامپ در کاخ سفید، شرایط دشواری برای کشور ایجاد شده است. این یک واقعیت است که فشارهای ایالات متحده در چالش‌های اقتصادی تاثیرگذار است. از طرفی برخی رفتارها در داخل نیز به طرف مقابل بهانه می‌دهد. آنها نیز موانع بسیار را در راه سیاست خارجی روحانی ایجاد می‌کنند.

در شرایط فعلی چه انتظارهایی از دولت می‌توان داشت؟
باید علت حضور مردم در انتخابات و مطالبات آنها در سطوح و بخش‌های مختلف به درستی مورد توجه قرار گیرد. نیازمند ارائه پاسخ مناسب به این مطالبات هستیم. به ویژه اینکه جامعه ایرانی با توجه به موفقیت‌هایی که در خاورمیانه داشته، انتظار می‌رود در سطح داخلی نیز عملکرد قابل قبولی را ارائه کند. این نکته که نظام اسلامی در 40 سال اخیر پایه و اساسی جز اقبال و حمایت مردم نداشته، امروز باید بیش از پیش مورد توجه همه مقام‌ها قرار گیرد. فساد، رانت‌، تبعیض و بی‌عدالتی می‌تواند اعتماد عمومی مردم را متزلزل کند. باید توجه عملی و نه شعاری از سوی مسئولان در پاسخ به تقاضای مردم شکل گیرد.

مطالبات را در بخش دیگری بررسی کنیم. حقوق زنان این روزها بیش از هر زمانی در عرصه جامعه شنیده می‌شود. به ویژه در میان بدنه جامعه تا حدی مردان نیز به حامیان خواسته‌های زنان تبدیل شده‌اند. حسن روحانی برای دولت دوازدهم وعده وزیر زن داده بود اما انجام نشد و شهین دخت مولاوردی که در زمینه زنان فعالیت بالایی داشت نیز به حاشیه رانده شد. ارزیابی شما چیست؟
دکتر روحانی نمره خوبی در زمینه تقاضاهای زنان نتوانسته بگیرد. البته تغییر در شرایط زنان با سرعت مطلوب رخ نداده، هرچند گام‌های خوبی هم برای میان مدت برداشته شده، اما باید توجه کرد مردم ایران خواستار تغییرهای سریع در این حوزه‌ها هستند تا امکان تاثیرگذاری بیرونی کاهش یابد. در شرایط جهانی‌شدن نمی‌توان به سادگی جامعه داخلی را در برابر نفوذهای بیرونی حفظ کرد. به دلیل تغییر در این فضا نیازمند رفتارهای قابل قبول در ایجاد فرصت‌های برابر هستیم که وعده روحانی بود. ولی در این زمینه قدم‌های قابل قبول برداشته نشده است. ما نیازمند جدیت و توجه به موضوع زنان و حضور زنان، برای تامین حقوق آنها در زمینه‌های مختلف هستیم.
در برخی موارد با نگاهی که محافظه‌کاران دارند. زنان در هر دوره رای داده‌اند و بالاترین میزان مشارکت سیاسی را داشتند، اما زمان توزیع قدرت سیاسی که رسید به آشپزخانه هدایت شدند! هر وقت نوبت مدیریت زنان شد، گفتند که سابقه ندارند و با کدام تجربه می‌خواهند مدیر شوند؟ باید سال‌ها تلاش کنیم که تبعیض‌ علیه زنان رفع شود. با خانه‌نشستن زنان چیزی بهبود نخواهد یافت .

در قانون اساسی چه نگاهی به زنان شده است، این محدودیت‌هایی که ایجاد می‌شود چقدر ناشی از وجود فرهنگ مردسالار در ایران است؟
اگر به زمانی که قانون اساسی در پرتو انقلاب اسلامی تصویب شد، بازگردیم، باید بگوییم انقلاب یعنی انباشت متراکمی از آرزوهای تاریخی یک ملت که براساس شرایط داخلی و خارجی شکل می‌گیرد. نظام سیاسی جدید جایگزین یک نظام سیاسی دیگر می‌شود. اما این تنها ساختار سیاسی است که تغییر می‌کند و فرهنگ سیاسی، عرف‌های اجتماعی و ساختار اقتصادی تغییر نمی‌کند. در قانون اساسی جدید بعد از انقلاب موضوع جنسیت مطرح نشد، موضوع‌هایی مانند زبان، قوم و قبیله و نژاد به عنوان شاخص برابری مطرح شد، اما درباره جنسیت مطلبی نیامده است. اما انقلاب اسلامی تصویری از زن را ارائه داد که شان و حرمت انسانی آنان دیده می‌شود و از برابری انسان‌ها سخن گفته شد، از اجرای عدالت. حتی امام خمینی (ره) نیز بارها بر نقش زنان در پیروزی انقلاب و لزوم حضور آنها در عرصه‌های مختلف اجتماعی تاکید داشتند. در همان ابتدای انقلاب عده‌ای نزد ایشان رفتند و اعتراض کردند که زنان در عرصه‌های اجتماعی وارد شده‌اند، ولی آنها باید به خانه بروند، اما امام گفت زنان باید در متن جامعه حضور داشته باشند. هرچند برای برابری زن و مرد آرزوهای زیادی در ابتدای انقلاب شکل گرفت، اما به دلیل تغییر نکردن فرهنگ سیاسی و سیطره سنت‌ها، راه بسیاری وجود دارد که باید پیموده شود. شاهد هستیم هر نوع تغییری که در قانون خانواده پیشنهاد می‌شود با چالش‌های جدی روبه رو می‌شود.
چرا موضوع زنان در تاریخ معاصر ایران با فراز و نشیب و گاه اقداماتی متضاد همراه بوده است؟
نقش دولت خیلی مهم است، دولتی که به حقوق انسانی زنان باور دارد، در دوره‌های معاصر، هرچه سطح و روند دموکراتیک سازی افزایش یافته، زنان نیز فرصت فعالیت بیشتری داشته‌اند. زنان در ایران از سیاسی‌ترین پدیده‌ها به شمار می‌روند. تاریخ برای ما درس‌های بسیار خوبی دارد. اولین فرصتی که برای برخورد فراهم شد، چوب اول را زنان خوردند. همه، رای زنان را می‌خواهند تا به قدرت برسند، اما وقتی به قدرت می‌رسند یادشان می‌رود چه وعده‌هایی داده‌اند. در همه دولت‌ها این موضوع درست بوده، تنها شدت و ضعف آن متفاوت است. علت امر این است که زنان قدرت اجتماعی کمتری دارند، نیروهایی پراکنده هستند و توان سیاسی بالایی ندارند. نقش خانگی زنان پررنگ تر است.
زنان دائم با سقف‌های شیشه‌ای برخورد می‌کنند، قوانین نانوشته و نوشته بسیار است. این درحالی است که جامعه درحال پوست عوض کردن است. شرایط زنان و دختران ایرانی عوض شده، آنها استعدادهای خود را نشان داده‌اند. نیاز است تغییرهایی ایجاد شود. قوانینی که عمر آنها به 70 سال پیش می‌رسد، با شرایط امروز و جامعه مطابقت ندارد. به محض اینکه در مجلس بخواهیم به برخی قوانین دست بزنیم، جلوی آن می‌ایستند. اگر در مجلس هم تصویب شود در مراحل بعد رد می‌شود. درحالی که در کشورهای همسایه ما تغییرهایی که در حوزه زنان رخ می‌دهد، حالت دیکته شده دارد. اما پیشرفت‌ها و اصلاحاتی که زنان ایرانی داشته‌اند و همچنان دارند، حرکتی درون زاست. زنان برای مطالبات خود همچنان با امید، مسیر اصلاح و تغییر را ادامه می‌دهند. چرا که آنان بخوبی آگاه هستند که در هشت سالی مدیریت اصولگرایان
در کشور، چگونه راه‌های رفته را برگرداندند و چه هزینه‌هایی داده شد برای خانه نشین کردن
آنان.

با همه این چالش‌هایی که گفته شد، مسیر پیش روی اصلاحات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
واقعیت این است که اصلاحات گام به گام و حتی با سرعتی کمتر از حد مورد انتظار پیش می‌رود. باید بدانیم در دیگر کشورهایی که اصلاحات انجام نشد و گزینه‌های دیگر استفاده شد، چه اتفاقاتی افتاد؟ آیا بعد از فروپاشی اتحاد شوروی نظام دموکراتیک شکل گرفت و قدرت و ثروت با مردم توزیع شد؟ بسیاری از مردم روسیه فکر می‌کردند همه مشکل زیر سر کمونیست‌های فاسد است، آنها رفتند، اما الیگارش‌ها آمدند، مافیا آمد و بالاخره پوتین آمد. نتیجه انقلاب‌های عربی چه بود؟ تلاش‌ها و هفته‌ها تجمع و تظاهرات خیابانی در مصر چه شد؟ سرنوشت سوریه و لیبی به کجا رسید؟ باید از تجربه‌های دیگران استفاده کرد. اما اصلاحات هم سازوکار خود را دارد. نمی‌توان تنها شعار اصلاح داد. باید در عمل اقدام شود تا مردم راضی شوند. افرادی که در بدنه بالای اصلاح‌طلبی قرار گرفته‌اند، تا چه حد به مطالعه تجربه کشورهای دیگر پرداخته‌اند؟ آیا از نمونه‌های جریان‌های اصلاح‌طلبی و روش‌هایی که وجود دارد آگاهی دارند؟ چقدر همه یکسان فکر می‌کنند که اصلاحات چه اهدافی را دارد؟ به کجا می‌خواهد برسد؟
اگر امروز اصلاح‌طلبان متهم به استمرار طلبی می‌شوند، باید بدانیم نیاز به اصلاح
در اصلاحات است، نه اینکه تنها شعار اصلاح‌طلبی دهیم یا توجیه کنیم و در رکود و جمود بمانیم. اصلاح‌طلب‌هایی در بدنه قدرت
هستند که ما باید پاسخگوی رفتار آنها باشیم، در دولت، مجلس، شورای شهر و شهرداری‌ها.
این آزمونی است که نشان می‌دهد مردم از حضور در پای صندوق رای می‌خواهند به مطالبات خود برسند. اگر منتخب مردم پاسخگو نباشد، مردم با رویه‌هایی دیگری حرکت برای حقوق خود را ادامه می‌دهند. مردم شعار نمی‌خواهند، مبارزه با تبعیض، فساد و بی عدالتی را می‌خواهند. در گرجستان دولت میخاییل ساآکاشویلی برای مبارزه با فساد اقدام‌های جدی انجام داد. در این کشور در سال 2003 میزان پرداخت رشوه از سوی مردم در ادارات 47 درصد از مراجعات بود، اما 10 سال بعد این عدد به سه درصد رسید. در گرجستان پنج میلیونی، هزار تن از مقام‌ها و مسئولان از کار برکنار شدند. واقعا برکنار شدند. نباید تعارف کرد. برای اصلاح جامعه باید همه برابر در نظرگرفته شوند، مردم باید ببینند مبارزه با فساد واقعی است. برادر است، باشد، نسبت نزدیک دارد، باشد، اگر مردم پاسخ عملی مبارزه با رانت و بی عدالتی را لمس نکنند، دشوار خواهد بود بار دیگر این اعتماد را در بزنگاه‌های سیاسی بازگرداند. اصلاح‌طلبان که اعتماد مردم را جلب کردند در ریاست جمهوری، مجلس و شورای شهر، وظایف سنگینی را در آینده اصلاح‌طلبی برعهده دارند.