روزنامه قانون
1396/12/27
برزخ پروژههاي آبي
وزير نيرو اين روزها در برزخ پروژههاي آبي گرفتار شده است. از يك سوي كشاورزان و نمايندگان اصفهاني و يزدي درخواست اختصاص حقابه براي استانهاي خود دارند و از سوي ديگر نمايندگان و مردم، خوزستان و چهارمحال بختياري مخالف انتقال آب از سرشاخههاي كارون هستند.ماجرا از درگيري كشاورزان شرق اصفهان با نیروی انتظامی بهدلیل شکستن خط لوله انتقال آب اصفهان به یزد شروع شد. درگيري كه به ضرت و شتم كشاورزان و و قطع آب در یزد، منتهي شد.
نگاههاي منطقهاي بهجاي ملي
پس از اين درگيريها نمايندگان مردم در مجلس اظهارنظرهاي متفاوتي نسبت به اين موضوع داشتند اما نقطه مشترك تمامي اين اظهارنظرها، نگاه منطقهاي به مساله آب توسط نمايندگان مردم در مجلس است. خبري از نگاه ملي به بحران آب و خشكسالي در مجلس نيست. سالهاست كه پروژههاي آبي با لابيهاي سياسي اجرا ميشوند و همين سياسيكاريها در مديريت منابع آبي كشور، آب را به مقولهاي امنيتي در كشور تبديل كرده است.
مجوز سد از آب گلآلود
نمايندگان اصفهان پس از اين درگيريها از فرصت استفاده كرده و پرونده مختومه سد كوهرنگ 3 را دوباره گشودند. گويا نمايندگان قصد داشتند از اين آب گلآلود براي خود پروژه سدسازي را بگيرند.
هژیر کیانی فعال محيط زيست به ايسنا گفته است:«نمایندگان اصفهان در مجلس برای فشار بر قوه قضاییه برای احیای مجوز باطل شده پروژه سد کوهرنگ3 اقدام كردهاند. این رفتارها برای احیای مجوز باطل شده کوهرنگ 3 را اقدام علیه مردم خوزستان می دانیم و جای تاسف است که نمایندگانی که باید نماینده همه ملت بزرگ ایران باشند، تنها به منافع سیاسی و منطقه ای خود فکر میکنند.این رفتارها در شرایطی بروز می کند که شاهد بدترین وضعیت آبی در خوزستان هستیم و همه روزه گرد و خاک نفس کودکان خوزستانی را در سینه حبس میکند و از طرفی شاهد کاهش 50 درصدی میانگین بارشها هستیم و آورد کارون به بی سابقه ترین وضعیت خود در 10 سال اخیر مبتلا شده است.ریشه اصلی مسائل محیط زیستی خوزستان در انتقال بی ضابطه آب رودهای خوزستان و مسدودسازی حقابه هاست. رود کارون به هیچ وجه توان بارگذاری جدید را ندارد و متاسفیم که نمایندگان خوزستان در مجلس بی تفاوت نسبت به این مساله سکوت کرده اند».
کیانی با اشاره به تصویب پنج ردیف بودجه ای سال 97 برای اجرای طرح های انتقال آب از سرشاخه های رود کارون از جمله کوهرنگ 3 و بهشت آباد گفت: «تخصیص آب از این دو پروژه به ترتیب 250 و 580 میلیون مترمکعب در سالهای گذشته منظور شده است که به هیچ وجه با آوردهای سال های اخیر همخوانی ندارد و نیازمند توقف بدون قید و شرط و بازنگری اساسی است.متاسفانه این شورا دولتی و همواره تحت نفوذ لابی های مناطق کویرنشین است که به نام شرب هر بلایی دوست داشته اند سر کارون آورده اند و امیدواریم نمایندگان مجلس خوزستان برای اصلاح و بازنگری در ترکیب این شورا، طرحی را در مجلس ارائه دهند.بر این باوریم که کشور مشکل کمبود آب ندارد بلکه تمامیتخواهی و سوءمدیریت حاکم بر منابع و بخش مصرف آب به ویژه در بخش کشاورزی و توسعه صنایع آب بر و اشباع است که هر روز عرصه را بر رودهای کشور تنگ تر میکند.برآوردها نشان می دهد چنانچه توسعه صنایع آب بر در استانهای کویری متوقف و تنها 10 درصد از هدرروی های بخش کشاورزی با اصلاح الگوی کشت و شیوه آبیاری کنترل شود، هیچ استانی مشکل کمبود آب شرب نخواهد داشت. با این وجود متاسفانه وزارت جهاد کشاورزی هیچ برنامه عملی و نتیجه بخشی برای کنترل این هدرروی ها اجرا نمی کند.هنوز در جای جای کشور محصولات غیرراهبردي چون هندوانه کشت می شود و با افتخار از مقام سوم تولید هندوانه در جهان صحبت می کنند؛ در صورتی که همگان می دانیم با ممنوعیت کشت محصولاتی اینچنینی اتفاق خاصی نمیافتد ولیکن چنانچه منابع آبی کشور به دلیل کشت های کم بازده هدر رفته و از دسترس خارج شوند، مردم مجبور به کوچ و مهاجرت خواهند شد، آن هم منابع آب محدودی که ما در اختیار داریم و برای شرب و کشاورزی مشترک است».
مخالفت وزير با سد كوهرنگ 3
پس ازدرخواست نمايندگان اصفهان براي اجراي سد كوهرنگ 3، اردكانيان وزير نيرو نسبت به اين مساله واكنش نشان داد. شنيدهها حاكي از مخالفت وزير نيرو با اجراي اين پروژه است. او در مصاحبهاي درباره وضعيت حقابه كشاورزان اصفهاني گفته است:« در نخستین جلسه کارگروه ملی سازگاری با کمآبی، تصویب شده است که ١٥ تا ١٦ صنعت پرآببر اصفهان به نسبت سهمی که در مصرف آب دارند، از محل سودهای خود، مبالغی را برای اجرای پروژههای کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی حوضه آبریز زایندهرود و جبران خسارات وارده به کشاورزان شرق اصفهان پرداخت کنند که نخستین قسمت این اعتبارات، به حساب استانداری اصفهان واریز شده است».
اعتراض كشاورزان به نماز جمعه رسيد
اما اين راهكار وزير نيرو مورد پذيرش كشاورزان اصفهاني قرار نگرفت و جمعه گذشته، آنها به نشانه اعتراض در نماز جمعه اين شهر شعارهايي را سر دادند. کشاورزان شرق اصفهان پس از ورود به مصلای شهر همزمان با آغاز خطبههای نمازجمعه به امام جماعت شهر پشت کردند و شعارهايي مانند«عزا عزاست امروز روز عزاست امروز زندگی کشاورز روی هواست امروز» را سر دادند.
داستان پرغصه كشاورزان ايراني
اما داستان پرغصه كشاورزي، كمآبي و خشكسالي تنها مربوط به اصفهان و مردم آن نميشود. اين درد مشترك تمام كشاورزان كشور است. كشاورزاني كه بهدليل مديريت غلط منابع آبي كشور بر پایه یک الگوی ناسازگار با بومشناخت به شغل خود ادامه داده و امروز كه با بحران آبي مواجه شدهاند، خود را تنها و درمانده مييابند. ديگر خبري از مسئولاني كه به آنها هزاران وعده داده بودند، نيست. تنها زمينهاي باير و چاههاي خشك برجاي مانده است.
اما چرا كشاورزي ايران به بحران رسيده است؟ اين پرسشي است كه بسياري مردم پس از تماشاي تصاوير و فيلمهاي اعتراض كشاورزان اصفهاني از يكديگر ميپرسند.
بیش از ۵۰ درصد مساحت و ۳۷ میلیون نفر از جمعیت کشور در معرض تنش آبی قرار دارند. بهگزارش ناسا، ایران سه دهه خشکسالی شدید را پیشروی دارد. براساس آمار سازمان محیط زیست، سالانه بیش از ۹۰ درصد از منابع آبی کشور مصرف میشود که از این میزان تنها ۴۰ درصد جایگزین خواهد شد. براساس آمار وزارت نیرو، شاخص پایش منابع آب کشور در نیمه نخست سال آبی نشان دهنده آن است که ۱۳ استان کشور در دسته مناطق دارای «تنشآبی شدید» قرار دارند.
عطش كشنده فلات مركزي
هنگامیکه از بحران آبی و خشکسالی سخن میگوییم، ناخداگاه بهیاد فلات مرکزی ایران میافتیم. در این سالها پروژههای انتقال آب در کشور از سرشاخههای کارون بزرگ در حالی با نام آب شرب اجرا میشوند که بهکام صنایع و کشاورزی هستند. مسئولان از یک سو، مردم را به صرفهجویی در مصرف آب دعوت میکنند و از سوی دیگر با فریبکاری و تحت فشار لابیهای سیاسی، تیشه به ریشه منابع آبی کشور میزنند. فلات مرکزی ایران تشنه است و عطشی تمامنشدنی برای بلعیدن آب سرشاخههای کارون دارد. هرچه خواسته در این سالها به او آب دادهاند؛ یک روز کوهرنگ دو و روز دیگر کوهرنگ ۳ و چندین پروژه دیگر. براساس آمار درگذشته حجم آب در رودخانه کارون ۲۰میلیارد مترمکعب بوده اما در سالهای اخیر به ۱۴ میلیارد مترمکعب کاهش پیدا کرده است.
تاکنون درگیریهای بسیاری بر سر آب در کشور رخ داده اما اتفاقی که در ورزنه رخ داد، زنگ خطری برای مسئولان کشور است. کشاورزانی که بهدلیل فقر و مشکلات معیشتی ناشی از کمآبی و خشکسالی به تنگ آمده و تنها راهحل برونرفت از این تنگنا را پس گرفتن حقابه خود میدانند. حقابهای که موجب درگیری در اصفهان و قطعی آب در یزد و از همه مهمتر کاشته شدن بذر نفاق میان مردم اصفهان و یزد شد.
در این سالها پروژههای انتقال آب بسیاری برای اصفهان اجرا شده است. یکی از این پروژهها تونل انتقال آب گلاب بود. پروژهای که مسئولان اصفهان در آن زمان مدعی تامین نیاز آبی جمعیت اصفهان بزرگ برای پنج میلیون نفر تا افق ۱۴۲۰ بودند. هنگامیکه بحث آب شرب مطرح میشود، این توجیه منطقی است اما وقتی پروژه بهشتآباد را به بهانه آب شرب اجرا میکنند و آنگاهپروژههای دیگری در قالب انتقال یک میلیارد متر مکعب آب به اصفهان را در فریدن اصفهان از سرشاخههای دز اجرامیکنند، صورت مساله فرق میکند. رودخانه دز از لرستان سرچشمه میگیرد و پس از عبور از منطقهای که در مرز اصفهان و چهارمحال و بختیاری قرار دارد، وارد کارون بزرگ در خوزستان میشود. یعنی بخشهایی از حوضه آبریز این رودخانه در لرستان، اصفهان و چهارمحال قرار دارد. تمامی این پروژهها بهبهانه انتقال آب شرب رخ میدهد. اغلب هنگامی که پروژههای انتقال آب را تعریف میکنند، یک درصد ناچیزی به عنوان مثال پنج درصد را برای آب شرب اختصاص میدهند؛ چراکه آنها نمیخواهندمخالفسیاست دولت یعنی اجرای تنها پروژههای انتقال آب شرب، حرکت کنند. مسالهای که در تحقیق و تفحص باید به آن توجه کرد، توسعه صنایع آببری مانند فولادی و کشاورزی در فلات مرکزی ایران است. توسعهای که تنها توهم آب در این استان بهوجود آورده و در آینده مردم این استان را با بحران زندگی مواجه میکند. استان اصفهان بهدلیل توسعه صنایعی مانند فولاد، رتبه بالایی در تولید ناخالصملی در کشور دارد که همین مساله موجب افزایش نرخ مهاجرت به این استان شده است. فرونشست زمین در مناطقی که صنایع مستقر شدهاند و توسعه بخشکشاورزی، یکی از پیامدهای منفی این توسعه صنعت است. حال سوال اینجاست که چرا تاکنون دولت فریبکاریکرده و به بهانه آب شرب این همه پروژه برای توسعه صنایع تعریف کرده است. تامین آب شرب را میتوان تنها با یکی از این پروژهها برای همیشه حلکرد.
حقابه اصفهان دوبرابر شد اما مشکلات صدبرابر
کشاورزان اصفهانی درحالی اقدام به شکستن خط لوله انتقال آب اصفهان به یزد کردهاند که سالهاست مردم دیار چهارمحال و بختیاری و خوزستان به آنها به عنوان دزد حقابه مینگرند. قصه اصفهان درست همان قصه یزد است و تکرار میشود. روزگاری حقابه اصفهان ۸۰۰میلیون مترمکعب از سرشاخههای زاگرس و حال و روز زایندهرود خوش بود، آب به گاوخونی وارد میشد و اصفهان با خشکسالی و بحران آبی دست و پنجه نرم نمیکرد. اما زمانیکه حقابه اصفهان دو برابر شد، حتی آب به خود این شهر نیز نمیرسد؛ چرا که به ازای هر یک لیتر آبی که انتقال داده صورت گرفت، ۶ لیتر بارگزاری انجام شد. اگر از همان ابتدا طرح انتقال آب اجرا نمیشد، هرگز ذوب آهن و فولاد مبارکه در اصفهان مستقر نمیشدند و دوام نمیآوردند.
همچنین وسعت اراضی کشاورزی در اصفهان پنج برابر افزایش نمییافت و محصولات آببری مانند برنج در این استان جولان نمیدادند. نکته قابل توجه درباره اصفهان اینجاست که مسئولان اشتغالزایی را بهانه توسعه صنایع و کشاورزی اصفهان اعلام میکنند؛ این درحالی است که در چند دهه اخیر به گردشگری این استان آنگونه که باید توجه نشده است. گردشگری در اولویت آنها نبود؛ چرا که بسیاری مسئولان این استان بر این باورند که گردشگری خارجی فرهنگ و ارزشهای دینی مردم اصفهان را به خطر میاندازد.
در شمال شرق اصفهان الگوی خوبی برای توسعه گردشگری وجود دارد. مناطقی مانند بیابانک، جندق و مصر در دورهای خالی از سکنه شدند اما با اجرای طرحهای گردشگری دوباره رونق پیدا کرده و شاهد رشد جمعیت در این مناطق هستیم. هماکنون نیروگاه ۲۸۰ مگابایتی انرژی خورشیدی در اصفهان درحال احداث است.اینگونه پروژهها مزیتهای واقعی اصفهان هستند.
برای نجات فلات مرکزی ایران نیازمند مدیران و مردمی هستیم که شجاعت اعتراف به اشتباهات گذشته را داشته و آماده جبران آن خطاها نیز باشند.
بارگذاریهای غلط
از یکسو بارگذاریهای غلط در فلات مرکزی چه به بهانه صنعت یا کشاورزی و از سوی دیگر احداث چندین سد بر کارون تیشه به ریشه منابع آبی ایران زده است. در حال حاضر پنج سد غرقابی که ظرفیت ذخیره ۱۴ میلیارد مترمکعب آب را دارد، روی کارون احداثشده، این در حالی است که کل آورده آب کارون بزرگ در شرایط نرمال ۱۴ میلیارد مترمکعب بوده است. ما با سدهایی مواجه هستیم که آب در آنها نیست و سرمایهگذاری روی آنها انجامشده و این سدها ۵۰۰ میلیون مترمکعب در سال تبخیر دارند؛ یعنی بهاندازه سد کرج تبخیر آب داریم. همچنین وزارت نیرو در اقدام جالبی احداث ۱۶ سد دیگر روی کارون بزرگ را در دست مطالعه و اجرا دارد. آیندهای که در آن نابودی کارون و در پی آن خوزستان و ایران رخ خواهد داد. در میان این بحران آبی، مدیری در سازمان محیط زیست روی کار آمد که از همان روزهای نخست امید کارشناسان و فعالان محیطزیست را با سخنان خود نا امید کرد. با انتخاب کلانتری به عنوان رییس سازمان حفاظت محیط زیست شاهد صدور مجوزهای انتقال آب در کشور هستیم. پروژههایی که امنیت ملی ایرانیان را نشانه رفته است. موافقت با اجرای پروژههای انتقال آب، تکرار تجربه تلخ ارومیه در تمام کشور است. در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه میانگین ریزشهای آسمانی دو برابر متوسط کشور است اما با مدیریت غلط بزرگترین بحران بیابانزایی جهان را پدید آوردیم که قصه آن در کتابهای درسی کودکان استرالیایی بهعنوان درس عبرت، روایت میشود. متاسفانه کشور در حوزه منابع آبی از مسئولان شجاعي برخوردار نیست تا این واقعیت را بپذیرند و براساس واقعیتهای حاکم بر سرزمین ایران آن نوع چیدمانی را در دستور کار قرار دهند که کمترین نیاز را به آسمان داشته باشد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها

