ترس سعودی‌ها از کریدور جدید انرژی ایران

گروه سیاسی: پادشاه عربستان در حالی از هشتم اسفند سفر آسیایی خود را آغاز کرده است که پس از مرگ ملک عبدالله در سال 2015 میلادی این نخستین سفر طولانی پادشاه عربستان است. رسانه‌های دولتی عربستان در درجه اول هدف اصلی این سفر را جذب سرمایه‌گذاری و ارتقای بازار انرژی این کشور قلمداد کردند. با توجه به این موضوع که بهای نفت در اواخر سال 2015 میلادی و اوایل سال 2016 به پایین‌ترین سطح رسید و  این روند تا حدودی ریاض را در اجرای برنامه‌های بلند‌مدت خود که وابسته به درآمد نفتی بودند، بازداشت. از سوی دیگر، طرح ملی تحول (NTP)، که توسط محمدبن سلمان، وزیر دفاع عربستان و ولیعهد بلند پرواز سعودی مطرح شد، نیازمند سرمایه‌گذاری‌های مستقیم خارجی در عربستان است. همچنین به این علت که عربستان از سال 2015 وارد جدالی نظامی‌با یمن شده است که باعث به وجود آمدن هزینه‌های زیاد برای ریاض شده است، هدف جذب سرمایه دور از ذهن نمی‌ماند ولی قطعا با نگاهی دقیق‌تر می‌توان اهمیت سیاسی این سفر را نیز دریافت. اهمیت این تور سیاسی را از آن جهت می‌توان بررسی کرد که  دیپلماسی اقتصادی ریاض می‌توانست توسط مقامی‌غیر از پادشاه صورت پذیرد و سفر طولانی مدت ملک سلمان در شرایط بد اقتصادی سعودی هزینه سنگینی را بر دوش این کشور گذاشته است. عربستان که پس از توافق هسته‌ای ایران و قدرت‌های بزرگ و همچنین ناکامی ‌در بحران یمن و عدم نقش آفرینی در جنگ سوریه به شدت خود را منزوی احساس کرده، پس از آن که با سیاستی شتاب زده و غیر عقلایی روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد، تلاش خود را برای یارکشی منطقه ای آغاز کرده است. عربستان که در این اقدام نیز ناکام مانده و حتی در حامیان خود در منطقه نیز با ریزش مواجه شده است حال تلاش خود را برای تضعیف رابطه ایران و کشورهای شرق آسیا آغاز نموده.
چرا پکن؟!
در همین راستا ملک سلمان در مقصد بعدی سفر خود یعنی پکن بسیار امیدوار است تا بتواند این قدرت شرق آسیا را با مواضع خود همراه سازد. سفر پادشاه عربستان با امید‌های فراوان به شرق آسیا در حالی پیگیری می‌شود که روابط ایران با چین، کره جنوبی و حتی ژاپن، امروز و بویژه پس از «برجام» وارد مرحله جدیدی شده و هر سه کشور سعی دارند تا از ظرفیت‌های موجود در گسترش روابط با تهران کمال بهره را ببرند. مجله اینترنتی «گلوبالیست» در این همین خصوص ضمن مقایسه توانمندی‌ها و سرمایه‌های ایران با عربستان درعرصه‌های رقابت بین‌المللی، تلاش ریاض را برای برتری جویی نسبت به تهران بیهوده دانست. درمقاله گلوبالیست به قلم ‌«جیمز دورسی» که روز گذشته منتشر شد، آمده است: سلمان شاه عربستان امیدوار است که با سفر به پکن بتواند مناسبات چین با ایران را تضعیف کند اما این خیال باطلی بیش نیست. نبرد عربستان با ایران اساسا نبردی نابرابر است زیرا ایران سرمایه‌هایی دارد که عربستان ندارد. این سرمایه‌ها شامل جمعیتی بزرگ، صنعت، منابع، ارتشی کارآزموده، فرهنگ عمیق و ریشه‌دار، امپراتوری‌های تاریخی و جغرافیایی که باعث شده است ایران محل تلاقی مسیرهای متفاوت باشد. اما درمقابل ایران، سرمایه‌های سنتی عربستان که عبارتند از دربرگیری دو شهر مقدس مکه و مدینه و پول که توان رقابت با سرمایه‌های ایران را ندارند. برتری راهبردی ایران را در رقابت جهانی بر سر معماری چشم انداز آینده انرژی اوراسیا بهتر می‌توان دید. «مایکل تانکوم» اندیشمند بخش انرژی استدلال می‌کند که ایران در موفقیت فراقاره ای چین و ابرپروژه احیای جاده ابریشم معروف به «یک کمربند، یک جاده» نقشی محوری ایفا می‌کند؛ نقشی که عربستان از آن محروم است. تانکوم در مقاله‌ای که در سال 2015 منتشر شد، می‌گوید این گاز تولیدی ایران و ترکمنستان است نه نفت عربستان که تعیین‌کننده گرایش معماری انرژی اوراسیا خواهد بود. آیا این معماری به سوی چین، سومین صادر کننده بزرگ گاز متمایل خواهد شد یا به سوی اروپا؟ دراین شرایط، برای چین بسیار مهم است که ایران دارای دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان است و می‌تواند در این زمینه سرمایه‌گذاری کند. 
ذخایر نفت ایران نیز که در رتبه چهارم جهانی قرار دارد با لغو تحریم‌ها در سال 2015 به میزان چشمگیری تقویت شده است.  براساس نظر تانکوم، ایران ظرف 5 سال می‌تواند 24 میلیارد و 500 میلیون متر مکعب گاز طبیعی بیشتر از میزان صادرات سالانه فعلی اش صادر کند. این حجم گاز که برای تامین نیاز همه بازارهای بزرگ کافی نیست، تهران را با انتخابی مهم و ژئوپلیتیک مواجه می‌کند. به گفته وی، جمهوری اسلامی‌قادر خواهد بود این گاز را به سه بازار «اتحادیه اروپا/ترکیه» از طریق خط لوله گاز طبیعی ترانس آناتولی در کریدور گاز جنوبی، «هند» از طریق خط لوله ایران-عمان-هند و یا «چین» از طریق ترکمنستان یا پاکستان صادر کند.  میزان تمایل نظام روابط انرژی در اوراسیا به سوی اتحادیه اروپا یا چین بستگی به میزان دسترسی هریک به گاز خزر دارد که از طریق زیرساخت خط لوله به بازارهای مربوطه می‌رسد. به عبارت دیگر، تانکوم استدلال می‌کند که برای تعیین توازن قدرت در انرژی اوراسیا و استقرار پروژه یک کمربند، یک جاده، به عنوان مهم ترین تعیین کننده معماری انرژی اوراسیا، چین باید مشتری اصلی گاز ایران و ترکمنستان باشد. گلوبالیست ادامه داد: این وضعیت، به نوبه خود، نفوذ اقتصادی روز افزون چین را در آسیای مرکزی تقویت خواهد کرد و آن را به منطقه قفقاز و مدیترانه شرقی توسعه خواهد داد. 


چین بسیاری از سنگ بناهای اولیه لازم برای تحقق این شرایط را به دست آورده است که عبارتند از ایجاد مناسبات نزدیک و دیرینه با ایران، سرمایه‌گذاری چشمگیر در تولید و زیر ساخت خط لوله ترکمنستان و ساخت سهم پاکستان در خط لوله ایران-پاکستان. پروژه یک کمربند یک جاده به چین اجازه می‌دهد نه فقط از طریق دریا بلکه از طریق منطقه محصور در خشکی خود یعنی «شین ژیانگ» نیز به گاز ایران دسترسی داشته باشد. گرچه قدرت ژئوپولیتیک ایران صرفا به مناسباتش با چین بستگی ندارد. تانکوم اضافه می‌کند که با توسعه بندر چابهار و خط لوله دریایی ایران-عمان-هند که جایگزینی برای کریدور انرژی آسیا به اروپا خواهد بود، ایران قدرت بیشتری برای مانور در برابر رقبا خواهد داشت.  علاوه بر این، جمهوری اسلامی‌می‌تواند با تقویت مناسبات با هند پاد زهری در مقابل چین به دست آورد. 
گلوبالیست درادامه با اشاره به رقابت «مشهود» ایران و روسیه در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی و نیز گسترش و تقویت مناسبات تهران-آنکارا و ارتباط این مناسبات با کشورهای همسایه شامل آذربایجان، ترکمنستان(مهم ترین تامین کننده گاز چین) و ارمنستان (که شرکت گازپروم روسیه در خط لوله مشترک آن با ایران سرمایه‌گذاری کرده است) تصریح کرد که همه این موارد ایران را در موقعیت برتر چانه زنی قرار می‌دهد. این نشریه اینترنتی در انتها نوشت: شاید درحال حاضر عربستان در پکن و اطراف آن دوستانی داشته باشد اما در بلند مدت ایران کارت‌های برنده بیشتری خواهد داشت. هرکس که از قبل با ایران همراه شده یا قصد دارد وارد چنین ائتلافی شود، حتما پیش از حمایت از عربستان به تبعات دور شدن از جمهوری اسلامی‌خواهد اندیشید.