از یک دیده بان طبیعت به مردم این سرزمین

نگارش اين نامه را به هموطنانم مديونم؛ هموطناني كه طي 44 سال گذشته،من را مورد لطف و محبت قرار داده‌اند.مردمي كه در دورافتاده‌ترين روستاهاي شمال ايران،با ديدن من مدتي خيره ماندند و سپس فرياد زدند: محيط زيست.
نوشتن این نامه را به مردمي كه در دشت ياري بلوچستان بنده را مورد لطف قرار دادند و گفتند تو با مطالعه پرندگان ما به بلوچستان خدمت مي‌كني مدیون هستم.این نامه را به آن هموطن بوشهري كه در آفتاب شديد ظهر،من را سوار ترك موتورش كرد،به منزلش برد و هندوانه برايم شكست وبه آن ايراني پاك‌سرشت روستاهاي باغ جوزاني استهبان فارس كه با ديدن من از الاغش پياده شد و فرمود«درود بر ايران»نیز مدیون هستم.آنچه تاکنون كرده‌ام و خواهم كرد،لياقت اين همه اظهار محبت هموطنانم را ندارد و اين بزرگواري و قدرشناسي هموطنانم را نشان مي‌دهد كه چطور به یاد كوچك‌ترين خدمت ايراني‌ها هستند. آري در مقابل اين همه اظهار محبت مديونم كه به آن‌ها بگويم كه شكاربان آن‌ها در طي چهار دهه گذشته به چه كار مشغول بوده و در سراسر ايران بزرگ و عزيز چه كرده و آنچه انجام داده لايق و سزاوار محبت‌هاي بي‌شائبه آنان بوده يا نه؟
روشن شدن فعاليت‌هاي يك زيست‌شناس صحرايي، به خصوص در اين زمان كه شائبه‌هايي در مورد فعاليت‌هاي برخي از اين زيست‌شناسان مطرح شده است شايد موجب آشنايي با فعاليت كساني باشد كه عمر و جان خود را براي مطالعه و نجات جانداران بازمانده از انقراض، سودا مي‌كنند.
از همان روزهاي نخست كار در طبيعت ايران،دريافتيم كه كار روي جانوران در طبيعت پاك ايران، فعاليتي است كه در عين تنهايي و انزوا صورت مي‌گيرد. يعني در دل طبيعت در يك گوشه انزوا شما هستید و جانوران.


رابط بين شما يك دوربين است.خيلي زود فهميدم كه جانوران وحشي نسبت به ايجاد سروصدا فوق‌العاده حساس هستند و نه تنها با همكار خود نمي‌توانيد صحبت كنيد بلكه حتي كوچك‌ترين سروصدا موجب فرار جانوران مي‌شود. بنابراين كار باحيوانات بايد در انزوا و سكوت كامل انجام گيرد. علاوه بر آن هر لباسي را نمي‌توانيد به تن كنيد، لباس‌هايي كه در طبيعت شاخص هستند و به راحتي ديده مي شوند،با رنگ‌هاي تند يا لباس‌هاي چرمي كه بوي خاصي توليد مي‌كنندموجب جلب، جذب يا دفع انواع جانوران مي‌شوند، بنابراين بايد خود را مطابق ميل طبيعت بياراييد و جزيي از طبيعت باشيد تا مقبول واقع شويد!
وسايلي كه با خود به دل طبيعت مي‌بردم، ساده و موثر بودند. انواع دوربين‌ها و تلسكوپ‌ وسايل اصلي بودند و هستند. يك نوع دوربين كه براي جانوران انسان گريز و باهوش به كار مي‌رود،(مثل يوزپلنگ)،در يك نقطه مناسب كار گذاشته مي‌شود. تا حدود 50 متر ديد دارد. اگر جانوري در اين فاصله حركت كند، دوربين به‌طور اتوماتيك به كار انداخته مي‌شود و فيلم‌برداري مي‌كند. بعد فيلم مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد. نوع ديگر دوربين چشمي است كه با زيست شناسي حمل مي‌شود و فواصل بعید با تلسكوپ رصد مي‌شود.
ايران كشور پهناوري است و در دل طبيعت حد و مرز مشخص وجود ندارد. ولي گاه ما ندانسته به مناطقي نزديك مي‌شويم كه حق ورود به آن را نداريم، اشكال در آن است كه وقتي كه ما دوربين‌ها و تلسكوپ و وسايل عكسبرداري و فيلم‌برداري را برپا مي‌كنيم به‌خصوص اگر دو، سه نفر باشيم، از دور خيلي پيچيده و حرفه‌اي به‌نظر مي‌آييم و نظر نيروهاي نظامي جلب مي‌شود.
بارها در سيستان و بلوچستان يا نقاط ديگر از ورود جيپ ما به منطقه جلوگيري كردند چون منطقه نظامي بود، يا يك مانور در جريان بود كه البته از ورود به منطقه خودداري كرديم. يك بار هم در كرانه جنوبي ارس، برج‌هاي مرزي ايران از ما خواستند كه منطقه را ترك كنيم. برج‌هاي مرزي شمال از همكاران ايراني خود خواستند كه از ما بخواهند كه ساحل را ترك كنيم. آن‌ها هم با ديدن وسايل و دوربين‌ها و سه پايه‌هاي ما وحشت كرده بودند.
همه جاي دنيا سايت هاي حساسي وجود دارند كه بايد از آن‌ها اجتناب كرد.
بنابر تجربه بنده مردم ايران زيست‌شناسان صحراي خود را دوست دارند و به آن‌ها احترام مي‌گذارند. مردم حافظان طبيعت و علاقمندان محيط زيست را فرزندان خود مي‌شمارند. نگراني من از دستگيري‌ها و اتهام‌هايي كه به طبیعی دان ها زده مي‌شود آن است كه خداي ناكرده اعتماد مردم نسبت به ما دچار تزلزل شود.
در اين شغل، اعتماد و احترام مردم با ارزش‌ترين سرمايه است و پشتوانه رواني زيست‌شناسي است.بارها من از پشت‌بام هموطنان براي رصد استفاده كرده‌ام!
مردم ايران بزرگ‌ترين مشوق‌هاي متخصصين محيط زيست هستند و بنده اميدوارم بارفع ابهام، لياقت و سزاواري خود را براي اعتماد همگاني مردم عزيز ايران به اثبات برسانند.
جاي فرزندان طبيعت‌گرد ايران، در طبيعت بكر ايران و پشت ميزهاي‌شان خالي است.
29/11/96