مجید ابهری رفتارشناس

در دوران ابتدایی و در درس ریاضی یک مسئله بیشتر از همه جذاب بود و آن موضوع یک پرتقال فروش بود که مقداری پرتقال به قیمت خرید و به همان قیمت فروخت و سپس خواستار یافتن سود ایشان می‌شدند. این معادله یک مجهولی بخشی از خاطره ریاضی اکثر دانش آموزان شده و در روند رشد جامعه تداوم یافته است؛ تا آنجا که گاه در گفتمان‌های روزمره هنگام مواجهه با نکته‌ای مجهول، دیگر سود و زیان پرتقال فروش خواسته نشده بلکه گفته می‌شود: «پیدا کنید پرتقال فروش را» و این عبارت یعنی اینکه با نکته‌ای گنگ و مجهول روبرو شدیم که اصل موضوع زیر سوال رفته است. این مقدمه و نکته تمثیلی از وضعیت امروز جامعه ماست. گاه مدیران ارشد و مسئولین عالی اجرایی نکات ‌و مطالبی بیان می‌کنند که واقعا باعث بهت ما و گمشدن پرتقال فروش می‌گردد. کسانی که خود مسئولیت اجرا و اصلاح قواعد و مشکلات را به عهده دارند؛ نکاتی مطرح می‌کنند که جامعه را با تعجب روبرو می‌کنند؛ ازجمله قدرت خرید مردم کاهش یافته یا گرانی دلار ریشه سیاسی دارد. نکاتی از این قبیل مطالبی هستند که از سوی یکی از ارشدترین مدیران اجرایی (معاون اول محترم) مطرح گشته یا معضلاتی نظیر بحران آب و خشک شدن بعضی از رودها و تالابها.
آلودگی‌های محیطی، صوتی و تنفسی، موضوع تورم و گرانی، مشکلات مسکن ، رشد آمار طلاق و اعتیاد و موضوع قابل توجه قاچاق کالا و اجناس و واردات بی رویه که منجر به فلج شدن واحدهای تولیدی کشور می‌شود و ده‌ها نکته دیگر که ازسوی مدیران اجرایی و مسئولین محترم سطوح عالی کشور مطرح می‌شوند. این رفتارها هم می‌توانند آثار مطلوب ناشی از همدردی وهمدلی با مردم داشته باشند وهم به نوعی به رفتارهای پوپولیستی تعبیر گردند. از نگاه رفتار شناختی معمولا هنگامی که عالی‌ترین مدیران اجرایی کشور مشکلات ملموس وموجود جامعه را مطرح می‌نمایند، دو روایت و تفسیر از اینگونه رفتارها درسطوح مختلف اجتماعی و رسانه‌ای مطرح می‌گردد؛ نگاه اول وجه بدبینانه که قسمت اعظمی از مردم و بخشی از جناح‌های سیاسی منتقد دولت در آن قرار دارند. این بخش از جامعه بیان مشکلات و دشواری‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از سوی مجریان قانونی را نوعی فرار به جلو و توجیه کندی حرکات اصلاح‌گرانه قلمداد و دچار نوعی از فرسودگی فکری می‌گردند، چراکه باعنایت به وقوف واشراف دست‌اندرکاران به مضایق، دشواری‌ها، انباشته شدن آنها و لاینحل ماندن بخش قابل توجهی از اینگونه سختی‌ها، طرح آنها از سوی مسئولین را نوعی کم‌توجهی به راهکارها و نیات اصلاح طلبانه شخص دکتر روحانی رئیس محترم جمهور و خواسته‌های مردم قلمداد می‌کنند. گروه دوم که جناح‌های سیاسی همسو با دولت و لایه‌های همفکر با آنها را تشکیل داده و بخشی از ناظران بی‌طرف جامعه را به همراه دارد؛ اعتقاد دارند تشخیص درد، قسمت قابل توجهی از درمان بوده و همین که مدیران دردها را‌ شناخته و به جای کتمان و توجیه یا اختفا و انکار آنها با صراحت بیان دردها را می‌نمایند، جای تشکر و تقدیر دارد. بیان توییتری یا بحث‌های مختلف در این سامانه چون روش‌هایی نوین و مخصوص اقشار خاصی می‌باشند که معمولا از نگاه و قضاوت مردم دور مانده وفقط برای درصد کمی از مردم قابل اطلاع و بهره برداری است. اما آنچه که منطبق با ارزش‌های معنوی و باورهای فرهنگی و دینی ماست این واقعیت است که بیان دردها ومشکلات بدون ابزار و اراده‌های حل و فصل آنها ،سنگین‌تر نمودن کفه دردها و انتظارات بحق مردم هستند. حالا که عالی‌ترین مراجع اجرایی و مسئولین دست اندرکار به خوبی دردها و معضلات را شناخته و امکانات و اختیارات اجرایی را در اختیار دارند دیگرهیچ عذر و بهانه در عدم اجرا یا معطل گذاشتن خواسته‌های بحق مردم پذیرفته نخواهد شد. اگر حل وفصل تنگناهای موجود بیشتر از این به تعویق بیفتد بیان دردها از سمت وسوی مسئولین؛ حرکتی جهت اتلاف وقت و وارد شدن فشار بیشتر برمردم تلقی خواهد شد.