عباس عطار درگذشت پایان «لحظه‌های معلق در حرکت»

گروه فرهنگ و ادب- چهارشنبه شب خبری در خبرگزاری‌ها منتشر شد مبنی بر اینکه عباس عطار، عکاس معروف ایرانی و عضو آژانس بین‌المللی عکاسی مگنوم فوتوز، 5 اردیبهشت در پاریس و در سن 74 سالگی درگذشت. او بیش از شش دهه به عکاسی مشغول بود و وقایع مهمی را در سرتاسر جهان از جمله ایران، بنگلادش، ایرلند شمالی، ویتنام، خاورمیانه، شیلی، کوبا و آفریقای جنوبی در قاب تصویر ثبت کرد.
عطار عباس در سال ۱۳۲۳ در خاش در استان سیستان و بلوچستان متولد شد، اما زمانی که 10 ساله بود به همراه خانواده به الجزایر رفت اما به گواه عکسی که از آن سال باقی مانده، همان زمان هم عکاسی بخشی از زندگی عباس 10 ساله بود. تنها 4 سال طول کشید تا او اولین عکس‌های مهمش را از استقلال الجزایر ثبت کند. بیست ساله بود
عباس در بحبوحه انقلاب 1357 به ایران آمد تا مهمترین اتفاقات موطنش را با فشردن شاتر دوربینش در تاریخ ثبت کند. خودش هم اذعان داشت که برای تاریخ عکس می‌گیرد. او بعد از ۱۷سال دوری از سرزمینش دوباره به ایران بازگشت. دستاورد این سفر، کتابی شد به نام «روزشمار ایران ۲۰۰۲–۱۹۷۱» که علاوه بر عکس‌ها، شامل یادداشت‌های روزانه عباس نیز هست و این یادداشت‌های روزانه در ایام سفر کمک می‌کند تا زیبایی‌شناسی شخصی عکس‌هایش برای بیننده شناسانده و معنی شود.
«عباس» عباس خود را چگونه می‌دید؟


او در بخش ویژه تابستان آژانس «مگنوم» درباره خودش نوشته است: «بر اساس بیوگرافی ام در وب‌سایت مگنوم من یک عکاس به دنیا آمده‌ام، اما چند سال طول کشید تا من به یک عکاس حرفه‌ای تبدیل شوم. در تابستان سال ۱۹۶۸ وقتی که بیست و چهار سالم بود، سفرم را از نیویورک با ماشین‌های گذری (هیچهایک) شروع کرده بودم. پس از چهار سال زندگی در انگلستان به عنوان دانشجو، که پر از فضاهای بسته بود و با موانع محاصره شده بود، فضاهای باز آمریکا بسیار دلچسب بودند.
من یک هفته در نیو اورلئان توقف داشتم و طی این مدت در خانه‌ای اقامت داشتم که گروهی از طرفداران موسیقی جاز که گاهی اوقات در سالن مشهور Preservatio- که هر شب موزیسین‌های قدیمی معروف در آن برنامه داشتند، ایونت‌های موسیقی برگزار می‌کردند، حضور داشتند. از آنجا که من هیچ سازی نمی‌زدم برای رقصیدن به گروه پیوستم. اینجا بود که برای اولین بار با Micha Bar Am آشنا شدم. آن زمان اطلاعات عکاسی من محدود بود و از وجود آژانس عکس مگنوم به صورت سرخوشانه‌ای بی‌خبر بودم.
در نیو‌اورلئان اولین مقاله تصویری خود را کار کردم، «پرتره‌ای از شهر». در آن زمان متوجه نشدم ولی اهمیتی که به توالی کارهایم می‌دهم در آنجا و در آن زمان شروع شد. کسانی که با کارهای من آشنا هستند، می‌دانند وقتی از خودم به عنوان یک عکاس یاد می‌کنم منظورم کسی است که با نور می‌نویسد.
وقتی که من ثبت خیابانی از خانواده آفریقایی- آمریکایی در ایوان خانه‌شان را بر روی کنتاکت شیت، که اولین عکس از مجموعه بود را کشف کردم، به طور غریزی فهمیدم که یک عکاس واقعی شده‌ام. زیبایی شناسی آتی من در آن زمان هم وجود داشت هرچند من در سال‌های بعدی آن را تبدیل به یک فرمول کردم.
آژانس مگنوم در سال ۱۹۹۸ این عکس را که به کلی فراموشش کرده بودم در کتاب «مگنوم در جهان» منتشر کرد و به نمایش گذاشت. در آن زمان بود که متوجه شدم سی سال قبل، من همان عکاسی بودم که در حال حاضر هستم. تنها تفاوت این است که امروز من احتمالا یک لنز ۳۵ میلیمتری به جای لنز ۲۸ میلیمتری استفاده می‌کنم تا اعوجاج ناچیزی که در لبه عکس ها وجود داشت از بین برود. اما بدون شک عکس قبلی را ثبت خواهم کرد.»
عکاسی در ایران از نگاه «عباس»
او در سال 1385 زمانی که در ایران حضور داشت، درنشست نمایش نخستین فیلم ماه درباره عکاسی ایران چه گفته بود؟ او معتقد بود عکاسی در ایران رشد کرده و یکی از دلایل آن، به‌وقوع پیوستن انقلاب است و نمود آن را در آثار رضا دقتی، محمود کلاری، کاوه کاظمی و آلفرد یعقوب‌زاده می‌توان دید .عباس گفته بود: عکاسی در ایران ضعیف نیست و عکاس مستند در ایران رشد خوبی دارد و اگر در مراسمی ۳۰ عکاس حرفه‌ای حاضر باشند، به‌طور حتم ۵۰ عکاس غیرحرفه‌ای و دانشجویی این رشته نیز حضور دارند اما ضروری است کمی به آنها سخت گرفته شود و آژانس‌های عکاسی به‌وجود آیند.
این عکاس همچنین اعتقاد داشت که عکاسی، فقط عکاسی کردن نیست، بلکه در کنار آن باید کتاب خواند و زندگی کرد. باید سعی کنیم که خوب ببینیم، با فرهنگ خود عکس بگیریم و به کمپوزیسیون عکس دقت داشته باشیم. او به کپی‌رایت اعتقاد بسیار داشت و درباره این موضوع در ایران گفته بود: نبود کپی‌رایت باعث شده است تا ارزش کار عکاسان ایران پایین بیاید. گرچه با نبودن این قانون می‌توانند به رایگان از عکس مجلات و کتاب‌ها استفاده کننده، ولی این کار به ضرر عکاسان ایرانی است. این عکاس با بیان اینکه من خبرنگار هستم و اجازه ندارم خود را سانسور کنم، اظهار کرده بود: در دوران انقلاب اسلامی عکس می‌گرفتم و خود را یک تاریخ‌نگار می‌دانستم. به من گفته شد که عکس‌هایی شبیه آن عکس زنی که می‌رود و او را کتک می‌زنند نگیرم، اما من به آنها گفتم این برای تاریخ است؛ همان عکس را به آژانس مگنوم فرستادم.
عباس خط قرمزهای شخصی جالبی درباره عکاسی داشت، او در این‌باره گفته بود: خط قرمزهای من درونی و بیرونی است و هیچ‌گاه در محدوده‌ منزل کسی ‌عکس نمی‌گیرم و اگر آن عکس برایم بسیار مهم باشد، آن را تهیه می‌کنم ولی هیچ گاه آن را منتشر نمی‌کنم و اگر کسی دوست ندارد که از او عکس بگیرم، این کار را نمی‌کنم.
تسلیت رئیس مرکز دیپلماسی عمومی وزارت امور خارجه
بسیاری «عباس» را با عکس‌هایش از ایران و انقلاب 57 می‌شناسند. بهرام قاسمی، رئیس مرکز دیپلماسی عمومی وزارت امور خارجه نیز ضمن تسلیت به مناسب درگذشت این عکاس با تاکید بر نقش او در به تصویر کشیدن تحولات جامعه ایران در آن سال‌ها گفت: «آثار ماندگار این چهره نامدار و پیشکسوت ایرانی و بین‌المللی در تاریخ هنر و هنرمندان و روایتگران تصویری ایران و جهان همواره خواهد درخشید و بی‌شک آثار و یادگارهای ستودنی و همه کوشش‌های بی‌مثال او مجموعه‌ای ارزنده و مایه مباهات ایرانیان و دیگر دوستداران هنر و فرهنگ و تاریخ در ایران و نزد سایر جهانیان در هر گوشه از جهان خواهد بود. این بزرگمرد حوزه هنر عکاسی در ادوار حساس تاریخ ایران با تلاش خود بخش‌های مهمی از تحولات جامعه ایران و بخش‌هایی از جهان را به‌خوبی و با کشش و کوششی خستگی‌ناپذیر به تصویر کشید و شاید تصاویر و روایت‌های مصور به یادگار مانده او از دوران انقلاب اسلامی ایران از سرآمدهای به‌جامانده تصویری از آن برهه تاریخی به شمار آید.»
قیمت لحظه ای ارز دیجیتال