در حسرت حرفه‌ای شدن

لیگ هفدهم با قهرمانی پرسپولیس پایان یافت. لیگی که 17 سال عنوان حرفه‌ای را یدک می‌کشد اما با وجود برخی دستاوردها و پیشرفت‌ها هنوز لیگی آنچنان با کیفیت نیست. یک روز مرحوم ناصر حجازی در انتقاد از لیگ حرفه‌ای گفته بود که تنها تغییر انجام شده لاتین شدن شماره پیراهن بازیکنان بوده است. از آن زمان تحولات آشکاری صورت گرفته است اما نه آنچنان‌که امیدوار کننده باشد. بیایید کمی درباره سویه‌های مختلف لیگ بیندیشیم.  مهم‌ترین مساله کماکان مساله مدیریتی است. مدیریت ورزشی حرفه‌ای در فوتبال ایران هنوز جدی گرفته نمی‌شود. کماکان روابط و رانت‌ها معیار توزیع مواضع مدیریتی در فوتبال ایران هستند. مدیریت موجود مدیریت برنامه‌ریز نیست، توان ایجاد زیرساخت ندارد، تنها هزینه می‌کند و اینچنین است که خیلی از تیم‌ها فاصله بسیاری تا باشگاه شدن دارند. شیوه عمل اکثر مدیران غالبا آزمون و خطایی است، شیوه‌ای که هزینه‌های بسیاری را هم تحمیل کرده است. وجود پرونده‌های بسیار در فیفا، جریمه‌ها و نزول خیلی از تیم‌ها پیامدهای این نوع مدیریت بوده‌اند. جالب اینجاست که به محض یادگیری کم و بیش قواعد، مدیران از گردونه خارج می‌شوند و جای خود را به افراد جدید و تازه‌کار می‌دهند.  مسائل حقوقی و مالکیت باشگاه‌ها بعد از 17 سال هنوز مبهم است. تیم‌ها به‌عنوان شرکت ثبت می‌شوند اما همه می‌دانیم وابستگی‌های دولتی دارند. درواقع اساس کار مبتنی شده است بر نوعی دور زدن قانون. در حالی که سال‌هاست از خصوصی شدن تیم‌ها صحبت به میان می‌آید اما اراده مشخصی برای انجام این کار وجود ندارد. زیرساخت‌هایش هم وجود ندارد. فوتبال در ایران و با این شرایط برای بخش خصوصی سود‌ده نیست و خیلی‌ها هم که وارد کار‌ند با اهدافی دیگر و برای مقاصد مشخصا غیرفوتبالی وارد شده‌اند. معدود تیم‌های خصوصی هم به‌زحمت دست‌و‌پا می‌زنند و بقایشان در مخاطره قرار دارد.  اگرچه حجم پول در گردش فوتبال ایران کم نیست اما هنوز نمی‌توان از یک اقتصاد فوتبال پویا صحبت کرد. منابع مالی باشگاه‌ها محدود است، درآمد چندانی از قِبَل فروش بلیت و پیراهن ندارند. سرنوشت حق‌پخش تلویزیونی معلوم نیست. همه اینها نشانه‌های مشخصی هستند از فوتبال پیشاحرفه‌ای. مهم‌ترین مساله این است که حتی ورودی و خروجی مالی باشگاه‌ها معلوم نیست. در مباحث مالی ابهام‌های جدی وجود دارد و فساد گسترده است. در بحث سخت‌افزاری هنوز بهترین‌های تیم‌های ما نه‌تنها فاقد ورزشگاه‌های اختصاصی که حتی فاقد زمین‌های تمرین استاندارد و مشخص هستند.  همه اینها نشان از نوعی رکود در فوتبال ایران دارد. وسط هیاهوها و کرکری‌های داغ فوتبالی که روزبه‌روز پرحاشیه‌تر می‌شود بد نیست بازاندیشی کنیم در روندی که لیگ حرفه‌ای‌مان طی کرده است. برای فوتبالی حرفه‌ای‌تر و لیگی پویاتر باید در هر کدام از این آیتم‌ها پیش برویم. خیلی هم زیاد.   لیگ هفدهم در  یک نگاه   ایستگاه آخر؛ آزادی
طلوع یک ستاره علیپور، بی ‌سر و صداترین پدیده چندسال اخیر پرسپولیس است. پیش از فصل دعوای رسانه‌ها برای انتخاب مهاجم، بین دوقطبیِ طارمی_منشا بود اما علیپور درست از همان پیش‌فصل شروع شد؛ بازی سوپرجام! سه جام، دو گل سه امتیازی در شهرآورد و یک کفش طلا، بهترین استارت برای مهاجمی است که می‌تواند با رویای بعید جام‌جهانی، فلنگ را به‌سوی اروپا ببندد. امیری، کمال، انصاری و حسینی دیگر پایه‌های دومین تیم قهرمان برانکو بودند که البته معلوم نیست سال بعد با پیراهن کدام تیم به میدان خواهند‌رفت.
  نایب‌قهرمانی بعد از مرگ سهراب
قلعه تایم؛ باز هم کمی دیر 10 سال پیش با استقلال قهرمانی داد؛ آن هم وقتی که تیمش هفدهم بود! امیر البته روز آخر با قهرمانی از مشهد برگشت اما امسال کمی برای اوج‌گیری دیر کرد تا در روزهایی که برانکو با پرسپولیس در حیاط‌خلوت قهرمانی پرسه می‌زدند، برای نایب‌قهرمانی بجنگد. حالا پس از یک دهه، تیم روفرم ژنرال باید برای حضور در جمع هشت‌ تیم برتر، با استقلالی بازی کند که هنوز طعم قهرمانی لیگ را بدون او نچشیده است. ماجرا وقتی دراماتیک‌تر می‌شود که حضور ذوب‌آهن در آسیا، مرهون اتفاقات عجیب و غریب باشگاه نفت؛ قهرمان سال گذشته حذفی و تیم دسته‌یکی سال آینده باشد.


  زنده‌کردن رویای آسیا
از دبل اصفهانی تا رویای پوکر شفر در تهران با حسینی و در اصفهان با رحمتی، سپاهان را به صفر برد. حساسیت‌زدایی از ابهامات دروازه استقلال، پیش از هر مسابقه، تنها دستاورد شفر نبود. شفر تیمی را از منصوریان تحویل گرفت که نه برای برد بلکه برای گلزنی به مشکل خورده بود و در روزهای آخر سومین خط حمله برتر لیگ را داشت. حالا پس از دبل کردن سپاهان، شفر منتظر آن است تا با پشت سر گذاشتن ذوب در یک هشتم، سه دربی دیگر را هم پشت سر بگذارد. احتمالی که البته کم نیست؛ اگر مدیران استقلال جذابیت سال آینده لیگ را کم نکنند.
  صفرِ ماشین یا چک؟
سایپا؛ جوان و اتلتیکومادریدی سایپا می‌تواند سال آینده یقه هر تیمی را بگیرد؛ اگر باز هم دایی مربی تیم باشد و همین تیم را تقویت کند. نارنجی‌‌‌پوشان که از همان ابتدای فصل لیگ را جدی گرفته بودند، با یکی از جوان‌ترین تیم‌های تاریخ سوم شدند تا برای مجوز آسیایی‌شان امضای استقلال را در فینال حذفی کم داشته باشند. تیم دایی با دوندگی بالا، جنگندگی قابل انتظار و البته ‌انگیزه مثال‌زدنی، آنقدر خوب هدفش را تنظیم کرده بود که با رفتن عباس‌زاده هم از مسیر خود دور نشد. بزرگ‌ترین مانع سایپا برای سال آینده جوان‌هایی است که ماشینِ صفر پادگان و صفرهای بیشتر روی چک، انتظار سر و هوش آنها را می‌کشد.   پدیده‌ای به نام پارس
لستر دوم؛ تنها یک نیم‌فصل! جم بهترین استارت لیگ را زد. جدی‌ترین رقیب پرسپولیس در ابتدای لیگ، نه برای قهرمانی، که خیال خود برای ماندن را از همان نیم فصل اول راحت کرده بود. تیم تارتار فصل را در رتبه پنجم به پایان رساند تا عملکردی نه قابل قبول، که بالاتر از انتظار را هم داشته باشد؛ هرچند تا قبل از پنالتی فروزان در مهم‌ترین نیم‌دوئل فصل‌شان، لقب دومین لستر ایران را برای قهرمانی به یدک می‌کشیدند. مهدی تارتار یکی از برندگان این فصل لیگ برود. یکی از موفق ترین ها که توانست به خوبی و خوشی فصلش را به پایان برساند. چقدر تلخ است اویی که ۱۰ سال پیش با فینالیست کردن راه آهن در جام حذفی توانایی های خود را نشان داده بود دوباره ناچار است دست به اثبات خویش بزند.
  بدون تاریخ، بدون امضا
روغن‌سوزی آقامعلم مجید جلالی بازنشسته نمی‌شود؛ تنها از تیمی به تیم دیگر منتقل می‌شود. این موجزترین وصف از قانون پایستگی آقامعلمی است که تنها یک قهرمانی در ۱۷ دوره لیگ دارد و اخیرا با خرید مسن‌های لیگ، دیگر حتی نمی‌تواند داعیه جوان‌گرایی داشته باشد. پیکان لیگ را پرگاز شروع کرد و توانست تنها شکست خانگی را هم به برانکو تحمیل کند اما آخر فصل به روغن‌سوزی افتاد و نتوانست در جمع تاپ فایو جایی برای خود پیدا کند. «بدون تاریخ، بدون امضا» باید بهترین عنوان باشد؛ اگر روزی برای ساخت زندگینامه جلالی به صرافت افتادیم.
  بی‌حاشیه، بی‌دغدغه
سینوس ادامه دارد فولاد را باید یکی از سینوسی‌ترین تیم‌های تاریخ دانست. قرمزهای اهواز در حالی دو قهرمانی لیگ را تجربه کرده‌اند که در بعضی از تورنمنت‌ها، غایب بزرگ جام نام گرفته‌اند. پورموسوی تیمی را هفتم کرد که نه از آن انتظار قهرمانی می‌رفت و نه کسی برای افتادن‌شان لحظه‌شماری می‌کرد.
فشارهای زیاد هواداران این تیم در  اواخر لیگ کمی‌ آزار‌دهنده بود و صدای پورموسوی را هم درآورد. آنها انتظار بیش از حدی از این مربی بی‌حاشیه داشتند اما نمی‌دانستند که دست او خالی است و با دست خالی نمی‌توان معجزه کرد.   آبادان، راست کار فراز
سنتِ صنعت کمالوند خودش را فراز آبادانی نامیده است. پیش از این به بهانه اصالت همسرش، مربی بومی تراکتور بود و در ریشه لری نام او نمی‌توان لحظه‌ای تردید کرد. با این تفاسیر هم نفت و هم کمالوند، هر دو راه را درست آمدند. نه فراز قواره نیمکت‌های بزرگ را برای خود تراشیده و نه تیم‌های احساسی، ظرفیت مربیان منطقی را دارند. سنت صنعت همیشه همین بوده که هر از گاهی با هواداران‌شان لیگ را جذاب کنند. آبادان امسال هم در لیگ ماند، پرسپولیس را حذف کرد و مقابل استقلال حذف شد. بیش از این هر چه از نفت بگوییم یا بیهوده است یا تکرار مکررات.
  تیم دوم تبریز، بالاتر از اولی
دوباره فیروز! خاطرات کریمی از لیگ برتر نباید هم تمامی داشته باشد. فیروزخان سابقه نشستن روی نیمکت هشت تیم از شانزده‌تای لیگ هفدهم را داشته است و اگر به جمع دسته ‌یکی‌ها نگاه کنیم، این عدد دورقمی هم می‌شود.
مدیران گسترش، البته که از نتیجه نهایی راضی هستند و با کریمی ادامه خواهند داد، اما نمی‌توان مارکوپولوی ایران را تا آخر فصل در یک تیم تصور کرد.
  پس‌لرزه‌های محرومیت
پنچرگیری می‌شود؟ تراکتور پیش از فصل تقویت نشد اما بعید نیست امسال هم با خصوصی شدن، مجبور باشد دور سربازها را خط بکشد و پا‌به‌پای سایر تیم‌ها برای بستن یک لاین‌آپ پرستاره در بازار نقل و انتقالات رقابت کند. تبریزی‌ها خیلی پایین‌تر از آنچه فکر می‌کردند لیگ را به پایان رساندند، اما هیچ وقت معلوم نشد چرا برای دهم شدن یک تیم، نمی‌شود آن را به یحیایی سپرد که به مراتب پول کمتری از یک همتای خارجی طلب می‌کند؟
ساغلام ابتدای ورود به تبریز حرف گنده‌ای زد که هیچ‌گاه نه می‌توانست محقق شود و نه توانست جامه عمل بپوشد. او قول قهرمانی در لیگ و حتی لیگ قهرمانان آسیا را داد که قابل باور نبود. این مربی ترک‌تبار با وعده‌های سرخرمن تنها چند صباحی هواداران را سرگرم کرد تا نتایج افتضاح خود را با تیم پرافتخار تبریزی ادامه دهد. در آسیا نیز نتیجه‌ای جز شکست‌های پی در پی به ارمغان نیاورد.   سقوط با مخ!
پدیده؟ نو ریسپانس تو پیجینگ... تنها نماینده سال آینده مشهد، خیلی وقت است شباهتی به نامش ندارد. مهاجری ابتدای فصل یکی از آخرین ضربات ناک‌اوت را به منصوریان زده بود و تصور می‌شد می‌تواند قاضی را یکی از کاندیداهای آقای گلی لیگ کند اما تیم او هم مانند پارس و پیکان از پرسپولیس فاصله گرفت تا قهرمان لیگ خیلی زود بی‌رقیب باشد.  هنوز معلوم نیست پدیده فصل بعد باشد
 یا نه.
  دومین استقلال، سومین خوزستانی
ماندند؛ به هر قیمتی! استقلال خوزستان یکی از کم جاذبه‌ترین‌های لیگ بود. تیم ویسی برای ماندن در لیگ با بازیکنان ارزان قیمتش تا ثانیه‌های آخر جنگید. بعید است لیگ هجدهم نفت مسجد‌سلیمان را هم در خود نبیند و با این اوصاف از همان هفته‌های اول منتظر افول خوزستانی‌ها با این کلیشه خواهیم بود: تیم ما مشکل مالی دارد!
در این میان در مورد ویسی خیلی حرف‌ها برای گفتن هست که در آینده خواهیم گفت؛ مردی که روند مربیگری‌اش در سال‌های اخیر تزلزل فراوانی داشته است.
  جای پای شمالی‌ها سفت شد
سپیدرود ماند، ماهی‌ها زنده ماندند یک اصل می‌گوید که در یک جمع سه نفره، دو نفر حتما هم‌جنس خواهند بود. حکایت مدعیان لیگ یک هم همین است که حداقل یک تیم شمالی به لیگ هجدهم راه پیدا خواهد کرد. از بین نساجی و خونه‌به‌خونه، لااقل یک تیم رقابت شمالی‌ها را زیباتر می‌کند. رقابت با سپیدرودی که امیدوار است امسال دیگر مربی‌اش را بیشتر در تمرین تیم ببیند، نه کانال تلگرام و کانال سه!
علی کریمی بیشتر از آنکه به فکر تمرکز تیم و نگه‌داشتن آن بدون دغدغه در لیگ برتر باشد وقت خود را برای مبارزه با مسئولان فدراسیون گذاشت.   عجیب‌تر از حادثه، پایین‌تر از فاجعه
ما سپاهانیم و حالا حالا تو لیگ می‌مونیم! پرافتخارترین تیم لیگ با نشان کردن مسلمان، سیدحسینی، امیری و کامیابی‌نیا، یک ماه پیش از پایان لیگ به‌طور غیرعلنی عزم جزمش را برای نقل و انتقالات نشان داد، اما تا هفته بیست‌ونهم برای بقا جنگید! عجیب‌ترین گزاره‌ای که می‌شد در ابتدای فصل برای کرانچار نوشت. هرچند زلاتکو به‌خاطر راحت استعفا دادن‌هایش خیلی زود دوباره مدنظر مدیران ایرانی قرار می‌گیرد اما به‌نظر می‌رسد این‌بار قطبی، چشم سپاهانی‌ها را گرفته است. شایعه‌ای که باید عملی شدنش جذاب‌ترین باشد... .
  سر سفره نه نان هست، نه نفت!
رفت... با درخشان شروع کردند، با کریمی ادامه دادند – بخوانید ندادند- و با افاضلی تمام کردند. نفت هم تمام شد. همین قدر راحت، خلاصه و البته با همین قدر تغییر در مدیریت! نماینده اول فصل ایران در آسیا، سال بعد نماینده تهران در دسته یک خواهد بود؛ علی برکت‌ا... .
در این میان افاضلی بازنده بزرگ سومدیریت مدیران نفت بود. این مربی با انگیزه برای اثبات توانایی های خود شروعی طوفانی در لیگ داشت و چند نتیجه خوب گرفت تا به بقای نفت امیدوار باشد اما تداوم کشمکش های مدیریتی تیم را از هم پاشید.   پایین‌تر از سیاهی
هرچه بود رفتند میثاقیان، عنایتی یا هیچ مربی دیگری نمی‌توانست این سیاه‌جامگان، مشکی‌پوشان یا حتی ابومسلم را در لیگ نگه دارد. تیمی که خانه‌اش از پای‌بست ویران بود و برای لیگ برتری بودن هیچ کدام از المان‌های لازم را نداشت (مثل خیلی تیم‌های دیگر). القصه در جدول لیگ، پایین‌تر از سیاهی رنگی نیست؛ تمام!  داود مهابادی خیلی دیر به سیاه جامگان آمد و زمان کافی برای حفظ سیاه جامگان نداشت. بعد از برکناری میثاقیان ، مشهدی ها باید مربی باتجربه تری برای تیم خود انتخاب می کردند اما انتخاب اشتباه آنها عنایتی بود که کمکی به تیم نکرد.   عدد بازی با لیگ هفدهم 19: تعداد برد و باخت‌های دو تیم صدر و قعر جدول با هم برابر شد. 19 برد از30 مسابقه برای تیم قهرمان برانکو و همچنین 19 شکست برای سیاه‌جامگانی که معلوم نیست باید حساب ناکامی‌اش را به پای کدام مربی نوشت! 5: قلعه‌نویی فصل را در رده دوم تمام کرد. او هنوز با پنج بار فتح لیگ رکورددار است. سه جام قهرمانی با استقلال و دو بار با سپاهان ژنرال را پرافتخار‌ترین مربی لیگ کرده است. این سومین نایب قهرمانی سرمربی ذوبی‌هاست. 13: پرسپولیس از تیم‌های دوم تا ششم جدول رده‌بندی تنها 13 امتیاز کسب کرد. به عبارتی به جز پارس، تمامی تعقیب‌کنندگان پرسپولیس موفق به شکست این تیم شده‌اند اما نتوانستند از قرمزها سبقت بگیرند. پوئن مثبت تیم برانکو، نباختن به تیم‌های نیمه‌دوم جدول بود. 4: امروز تکلیف تازه‌ واردهای لیگ برتر مشخص می‌شود. در صورت صعود محتمل نفت مسجد سلیمان، خوزستان به همراه فولاد، نفت آبادان و استقلال  خوزستان چهار نماینده در لیگ برتر خواهد داشت.

11: تلخ‌ترین تیتر لیگ پانزدهم، مربوط به درگذشت نوروزی بود: «پرسپولیس10 نفره شد!» قرمزها طی این سه سال همواره مدعی قهرمانی بوده‌اند و امسال توانستند یازدهمین جام ادواری‌شان را به دست آوردند. فرق قهرمانی امسال، تقسیم جشن با یادگار شماره 24 تیم بود. 3: پرسپولیس که تا پایان نیم‌فصل اول تنها یک شکست را متحمل شده بود، تا پایان فصل سه بار دیگر هم قافیه را به رقبا باخت. هرچند یکی از شکست‌های تیم برانکو مقابل استقلال بود. با این حساب سه شکست در ورزشگاه آزادی، آمار قابل توجه قهرمان امسال لیگ برتر است.

10: نفت آبادان از هر باغ بری چیده است. 30 مسابقه،10 برد،10 تساوی و10 شکست برای صنعت نفت، قرینگی جالبی برای تیم فراز به بار آورده است. آبادانی‌ها حتی در تفاضل گل هم خط مرزی را رها نکرده‌اند و مانند پدیده به اندازه گل‌های خورده‌شان گل زده دارند. 2+1: آن روی سکه، صعود همزمان خونه‌به‌خونه و نساجی است که تا هفته آخر هم امتیاز مساوی دارند. صعود شمالی‌ها به لیگ برتر در گرو امتیاز نگرفتن محمود فکری است وگرنه نساجی به خاطر تفاضل گل کمتر، باید حداقل یک سال دیگر هم برای افزایش سهمیه شمالی‌ها تلاش کند. 8: فیروز کریمی، مربی همیشه پرحاشیه لیگ تا به حال هدایت هشت تیم از تیم‌های حاضر در لیگ هفدهم را برعهده داشته است. استقلال تهران، استقلال خوزستان، ذوب‌آهن، سپاهان، پیکان، نفت آبادان، تراکتورسازی و گسترش فولاد. 2: کمترین تعداد برد هم متعلق به تیم ناکام مشهدی است. مشکی‌پوشان تنها در دو بازی رفت و برگشت مقابل سپیدرود رشت هر سه امتیاز مسابقه را کسب کردند. 7: استقلال، گسترش فولاد، تراکتور، سپیدرود رشت، سپاهان، نفت و سیاه‌جامگان هفت تیمی بودند که در میانه راه مربیان خود را عوض کرده‌اند. در این بین تنها استقلال جزء تیم‌های نیمه بالای جدول در پایان لیگ بود. 1: سیاه‌جامگان تنها در یک چیز شماره یک بود، آن هم میانگین امتیاز کسب کرده از هر تیم. تیم تازه سقوط کرده مشهد در تقابل با 15 حریف لیگ برتری خود تنها 15 امتیاز گرفت.