تجربه افشاني و حاكميت دولت در فارس

چند روزي تا انتخاب نهايي شهردار جديد تهران فرصت باقي است و بالاخره بعد از حدود 2 ماه از اولين استعفاي نجفي، قرار است كه از بين دو گزينه آقايان افشاني و حسيني‌مكارم، يك نفر بر مسند كرسي شهرداري تهران بنشيند. دو نفري كه با طي شدن فرآيندي طولاني و ارايه برنامه‌هايي مفصل به اين مرحله رسيده‌اند و هر دو به نوعي در زمينه مديريت شهري مدعي هستند. بنده از همان ابتداي مطرح شدن بحث انتخاب شهردار جديد براي تهران، بارها در سخنراني‌ها و جلساتي كه داشتم اعلام كردم كه بهتر است اعضاي شوراي شهر به جاي تاكيد روي جبهه و حزب و طيف‌هاي سياسي براي انتخاب شهردار، بر روي شايستگي تكيه داشته باشند و شهردار آينده را براساس شايسته‌سالاري برگزينند. اما از آنجايي كه متاسفانه چنين رويه‌اي در هيچ يك از انتخابات برگزار شده در كشوروجود ندارد و برعكس، انتخاب افراد براساس فشارهاي احزاب و جبهه‌هاست، در واقع نظرشخصي من اين بود كه شهردار آينده براساس ملاك‌ها و صلاحيت‌ها تعيين شود نه اينكه انتخاب شهردار به چالش و كشمكشي بين حزب كارگزاران، اتحاد ملت و ساير گروه‌ها و جبهه‌هاي سياسي بدل شود. اما به هر حال هم‌اكنون از اين مرحله گذر كرده‌ايم و قرار است اعضاي شورا، از بين دو گزينه نهايي، يكي را به عنوان شهردار تهران برگزينند. من ضمن اداي احترام به هر دو گزينه منتخب شورا، مي‌خواهم در مورد يكي از اين گزينه‌ها يعني مهندس افشاني كه شناخت بيشتري از وي دارم نكاتي را مرور كنم. واقعيت اين است كه وي، كارنامه مديريتي و اجرايي بسيار پرباري را پشت سرخود دارد. معاونت آموزش و پرورش؛ 3 نوبت معاونت استانداري در استان‌هاي مختلف و در آخر نيز، استانداري استان فارس و مدال‌ها و لوح‌هاي تشويقي كه در دولت اصلاحات دريافت كرده، تنها بخشي از عملكرد موفق مهندس افشاني است كه همگي حكايت از لياقت و شايستگي وي در امور اجرايي دارد و همواره از ايشان به نيكي ياد ‌شده و مي‌شود. به خصوص مسووليت اخير وي به عنوان معاون عمراني و شهرداري‌هاي وزارت كشور دليل ديگري است بر شايستگي وي براي تصدي شهرداري تهران. در دوران اول رياست‌جمهوري آقاي روحاني، استان فارس به جزيره‌اي مستقل تبديل شده بود كه هيچ اصلاحات و تغييراتي را در سيستم دولت برنمي‌تافت. همان استاني كه در آن به هادي غفاري و علي مطهري كه براي سخنراني به اين فارس رفته بودند، حمله كردند و چه بسا قصد جان‌شان را كرده بودند. به ياد دارم قائم‌مقام وقت وزارت كشور آقاي دكتر اميري كه الان هم اينك نيز معاون رييس‌جمهور هستند، درجلسه‌اي مشورتي مي‌گفتند كه در استان فارس دولت حضور ندارد و ما به دنبال استانداري هستيم كه دولت را حاكم كند و درمورد استاندار شدن افشاني با من مشورت كردند. بنده همانجا قاطعانه اعلام كردم كه به اعتقاد من، وي چنين جربزه و جراتي را دارد كه بتواند دستورات مدنظر دولت را دراين استان پياده و قانون را در آنجا حاكم كند.
خوشبختانه همين اتفاق هم افتاد وايشان در چند سالي كه درآنجا استاندار بود موفق شد تا حاكميت دولت را به اثبات برساند. در همان دوران از سوي دانشگاه شهرشيراز كه در آن به هادي غفاري و مطهري حمله شده بود، از بنده براي سخنراني دعوت شد. گويا در جلسه شوراي تامين استان، اعضا درخواست لغو اين سخنراني را كرده بودند ولي آقاي افشاني كه در آن جلسه حضور داشته، قاطعانه اعلام مي‌كند كه ما مسوول تامين امنيت مراسم و جان ايشان هستيم و من شخصا اين مسووليت را عهده‌دار مي‌شوم. بدين‌ترتيب مراسم برگزار شد و بنده بدون هيچگونه درگيري و به خوبي در دانشگاه سخنراني كردم. روي همين اصل و شناختي كه در طول اين سال‌ها از آقاي افشاني داشتم، بعد از انتخاب مجدد آقاي روحاني به عنوان رييس‌جمهور در سال 96، طي نامه‌اي چند نفر از مديران را به عنوان افرادي كارآمد ولايق، به ايشان معرفي كردم و از وي خواستم تا از اين افراد كه نام افشاني نيز در بين آنها بود، در پست‌هاي كليدي و حساس استفاده كنند. همين كار بعد از انتخاب نجفي نيز تكرار شد و از وي خواستم تا با توجه به سابقه افشاني، از ايشان در پست‌هاي مهم شهرداري استفاده شود. امروز هم براين باورم كه با توجه به اينكه افشاني فردي پاكدست و معتدل و مدير و مدبر و قاطع و با جربزه است، مي‌تواند بهترين گزينه براي تصدي پست شهرداري پايتخت باشد. بنابراين از اعضاي محترم شوراي شهر مي‌خواهم تا بيش از اين تعلل نكنند و با انتخاب افشاني به عنوان شهردار و واگذاري امور شهر به وي، تحولي وسيع و عميق را در تهران رقم زنند و پايتختي زيبا و شهري با كيفيت براي زيستن را براي آيندگان هديه دهند.