روزنامه آفتاب یزد
1397/03/02
چرا اینقدر شکاف میان درآمدها وجود دارد؟
عماد افروغ جامعهشناس و نماینده اصولگرای مجلس هفتم در مصاحبه ای از وضعیت امروز کشور و فضای سیاسی آن سخن گفت. او در این گفتوگو میگویدکه در کشور فضای ناامید وجود ندارد و میتوان از فضای تحریمهای سیاسی استفاده مطلوب کرد؛ در ادامه بخشهایی از گفتوگوی او را با خبرآنلاین میخوانید:=ما حافظه خوبی نداریم. یکباره کسی که تا دیروز سلب کننده آزادی بوده علمدار آزادی میشود. بارها این برای کشور ما اتفاق افتاده. تا دیروز طرف عادت کرده بوده نبیند و نشنود، دیگران نبینند و نشنوند، بعد یک باره فضا عوض میشود، علمدار آزادی میشود!
= در شرایط بحران و غیرعادی همواره تاریخ ایران، چه تاریخ بعید، چه تاریخ قریب ثابت کرده که انسجام ما که میتواند مقدمه ای برای کارهای بزرگ باشد افزایش پیدا کرده و من اصلا این فضای نومیدانه را نه حس میکنم نه حدس میزنم. اتفاقا برعکس، حس میکنم آن چیزی که در مقاطع مختلف تاریخی ایران خودش را نشان داده بار دیگر رخ میدهد.
=تحریم یک فرصت است که ما به خودمان بیاییم. ببینیم اگر قرار است روی پای خودمان بایستیم، چه ملزوماتی لازم داریم.
=باید برای قدرت مدنی و اعتراض عمومی حساب باز کنیم. وقتی مجاری قانونی برای اعتراضات عمومی تعبیه نمیشود، باید منتظر رفتارهای غیرقانونی باشیم. قانون اساسی میگوید تجمعات آزاد است و دولت باید بسترسازی کند.
=فرصت سازی در اختیار دولت است. دولت باید در چنین شرایطی فرصتها را فراهم کند و این نیاز به «ظرف» دارد. ظرفی که از پهلوی به ارث رسیده، جوابگوی این مسائل نیست. «ظرف» باید غیرمتمرکز باشد، باید در ظرف آمایش سرزمین اتفاق بیفتد. ما در ظرف تمرکزگرایی متکی به اقتصاد نفتی نمیتوانیم تحقق بخش اقتصاد مقاومتی یا استفاده از کالای ایرانی باشیم یا دیگر نام گذاریهایی که در طول این سالها اتفاق افتاده. ما به واقع، غافل از ظرف هستیم.
=در شرایط بحرانی وحدت بالا میرود ولی فقط نباید به یک وحدت ملی اکتفا کرد. این گام و فاز اول است. زمینه مناسب است. بعدش چه؟ باید از شعار خارج شویم. حرف آخر من این است که من احساس میکنم در کنار این صحبتهایی که کردم و نقدهایی که دارم یک چیزی در این کشور مغفول واقع شده که این هم میشود ریشه یابی شود و باید رویش کار شود و آن بی توجهی به عمل است.
=امروز مشکل ما مشکل تظاهر و ریا است و اینکه توجه به شاخصی به نام عمل نداریم. باید به این
سمت برویم که از یک مسئولی این توقع را
داشته باشیم که آنچه انجام داده است بگوید، نه آنچه انجام خواهد داد. این درست نیست.
از آینده نگوید از گذشته بگوید. ما باید فشار
رسانه ای و گفتمانی و عمومی را به این سمت ببریم که «عمل» مورد توجه قرار بگیرد.
=این یک معضل جدی ما در کنار همه معضلاتی است که داریم که چرا عمل نمیشود و عمل یک «ظرف» مناسب میخواهد. همه حرف من این است که با ظرف تمرکزگرایی متکی بر اقتصاد نفتی نمیشود عمل مقاومتی یا عمل مبتنی بر الگوی توسعه درون زا داشت. این مشکل اصلی ما است.
=نه تنها من هیچ فضای نومیدانه ای نمیبینم، بلکه فضای امید را پیش بینی میکنم. البته
میشود این فضا را تسریع بخشید که این
برمی گردد به سیاستها و رفتارهایی که مسئولان ما اتخاذ میکنند. همواره از قبل از اسلام تاکنون
تاریخ ما موید این قضیه بوده که ایرانیان تاکنون، در مقابل تحریمها خوب ایستاده اند. مقاطع مختلف تاریخ ایران را ببینید متوجه میشوید که ایرانیان روزی به نام روز ملی ندارند. روزی به نام روز استقلال ندارند چون هیچ گاه مستعمره نبوده اند. این تاریخ که یک شبه شکل نگرفته. من معتقدم هر تهدیدی که متوجه کشور باشد، هر خطری که بخواهد کشور را به چالش بکشد، آن ته نشین شده هویت ایرانی ما رو میآید و در واقع یک بار دیگر همبستگی و اعتماد ملی را تقویت
میکند. هر جا میروم از من میپرسند
«چه میشود؟»؛ من هم میگویم «کشور به یک امر بزرگ و خطیری از طریق یک بحران دست پیدا میکند» این را قبل از اینکه ترامپ از برجام خارج شود میگفتم. اینکه احتمال یک بحران هست ولی این بحران مقدمه یک امر مثبت است.
= یک درآمدی در کشور به دست میآید، چرا توزیع ناعادلانه نمیشود؟ چرا این قدر شکاف بین درآمدها هست؟ چرا یک مسئول دولتی باید حداقل 20 میلیون تومان بگیرد و یک کارگر اینقدر بگیرد؟ این در کجای دنیا و با کدام تئوری قابل توجیه است؟ آن هم در انقلاب اسلامی که شعار عدالت داده!
=خروج آمریکا از برجام مقدمه انسجام ملی است؛ چیزی که ما متاسفانه قدرش را نمیدانیم و در شرایط سخت و دشوار همواره به آن رسیدیم. متاسفانه در شرایط عادی هیچگاه نمیتوانیم به ارزشی به اسم وحدت یا انسجام ملی دست پیدا کرده و حفظش کنیم و این نیازمند یک
آسیب شناسی اجتماعی است.
= اگر میخواهیم کاهش مشروعیت نداشته باشیم باید سیاستهایمان عادلانه تر باشد.
چه وجه تولیدی و چه توزیعی سیاستهای اقتصادی مان، به هیچ وجه عادلانه نیست.
= به یک مسئول دولتی حقوق آنچنانی میدهند و این فقط حقوقش است. مزایایش هم زیاد است. در صورتی که مسئولی در آن سطح نیازی به اینها ندارد. او خانه دارد، ماشین دارد و... من نمیفهمم اینها برحسب چه چیزی اتفاق میافتد؟ من قبل از اینکه بخواهم برخورد موردی کنم، برخورد تئوریک میکنم و میسوزم.
=به نظر من توزیع درآمد در کشور به شدت خراب و اسفناک است و این به مردم منتقل شده.
=ما نباید تمام مسائل داخلی خودمان را به خارج از کشور مرتبط کنیم. اتفاقا خارج میتواند یک فرصت باشد. انسانها در شرایط سخت ساخته میشوند، این شرایط سخت برای ما همواره بوده. یک زمانی از آن بهره بردیم و خودمان را ساختیم.
= اگر روسای جمهور ما اختیار کافی نداشتند، چرا اینقدر قبل از انتخابات برای اینکه رئیس جمهور شوند سر و کله میشکنند؟ قهر کنند بروند. این حرفها چیست؟ تمام تصمیم سازیها، تصمیم گیریها و امکانات اعم از اقتصادی، سیاسی و فرهنگی وصل به قدرت دولتی است. در ایران ساختار قدرت به ثروت میانجامد نه ثروت به قدرت. یعنی کسی که قدرت دولتی را دارد فضل تقدمی دارد نسبت به بقیه در دستیابی به مواهب سیاسی و اقتصادی و فرهنگی. هر چه عزل و نصب است برای قوه مجریه است. هر چه پول است برای قوه مجریه است. نفت وابسته به چه کسی است؟ مگر ما شرکتهای خصوصی نفتی داریم؟ زمام نفت در اختیار قوه مجریه است و اقتصاد کشور مگر بدون نفت است؟ حتی مالیاتش نفتی است. این شامل همه دولتها میشود.
=رئیس جمهوری میآید یک برنامه ای را برای خودش دنبال میکند، یک تغییراتی ایجاد میکند، از بالا تا پایین تغییر نیرو انجام میشود، اصطلاحا مدیریت واگنی انجام میدهد. بعد دولت بعدی و دولت بعدی. اینها درست نیست. اگر ما واقعا یک منظومه و یک سیاست کلانی در اختیار میداشتیم که ذیل آن مانور قوهها را تعیین میکردیم و سعی میکردیم یک اتصالی هم بین سیاستهای هر ریاست جمهوری باشد، اینطور شاهد یک تشتت و یک نوع پراکنده کاری نمیبودیم.
=همه دولتها میگویند ما اختیار نداریم پس چه کسی اختیار دارد؟ جالب است همه هم همین را به کار میبرند. دیگر میخواهند چه کنند؟ اتفاقا در تمام دولتها هم بحث شده که بیایند ریاست جمهوری را تمدید کنند. اگر اختیاری ندارند چرا میخواهند تمدید شود؟ چرا تصور تمدید ریاست جمهوری را مطرح میکنند؟ به نظر من یک مقداری ما باید توجه کنیم اینها یک پرده استیلایی و هژمونیک است. این پرده را باید کنار بزنیم و واقعیت را ببینیم. واقعیت این نیست که اینها اختیار ندارند. اگر اینها بی اختیاری است پس کجا اختیار است.
=ما تا آخرین لحظه حتی اگر باوری به این برجام نداشتیم، نباید پشت مذاکره کنندگانمان را خالی کنیم. تا آخرین لحظه باید از اینها دفاع کنیم. این سیره امام بود که اختلافات داخلی را میگرفت و چماق میکرد میزد بر سر آمریکا. ما باید اینطور پیش برویم. نباید به تشتت داخلی دامن زده شود. فرصت انتقام گیری و قشون کشی
نیست.
=بارها این برای کشور ما اتفاق افتاده. تا دیروز طرف عادت کرده بوده نبیند و نشنود، دیگران نبینند و نشنوند، بعد یک باره فضا عوض میشود، علمدار آزادی میشود. دوباره در یک شرایط دیگری خود واقعی اش را نشان میدهد. میگوید قوه مجریه باید بتواند قوه مقننه را منحل کند. تحت هیچ شرایطی نباید قوه مجریه بتواند قوه مقننه را منحل کند. ما در قانون اساسی چنین موضوعی نداریم. اینها ته نشین شدههای اقتدارگرایی است که دفعتا بیرون میزند ولی تا دیروز علم آزادی را بلند کرده بود. اما پریروزشان یک چیز دیگر نشان میدهد. من کلا نگران این هستم که برخوردها هیجانی نباید باشد.
سایر اخبار این روزنامه
مراسم افطاری عارف نمادی از وحدت ملی
بابک خطی طبیب وفعال اجتماعی
ابراهیم نکو کارشناس اقتصادی
درباره انتخاب هیئت رئیسه مجلس:فراکسیون امید این بار رودست نمیخورد
جنگی در کار نیست
چرا پیوند عضو به اتباع خارجی صورت نمیگیرد؟
واکنش رئیس پلیس تهران به پخش فوتبال در کافی شاپها
سربه سر این ها نگذارید!
چرا اینقدر شکاف میان درآمدها وجود دارد؟
ترفند اروپا برای دورزدن تحریم

