تو خود حجاب خودى، از میان برخیز

مسعود خوشابى - اگر هر کدام از ما صرفاً یک آموزه را حالا با هر انگیزه‌اى: وجدانى، دینى، اعتقادى، جهانى، انسانى یا هر چیز دیگر - آویزه گوش، سرمشق، نصب‌العین یا شعارزندگى‌مان قرار دهیم که: «هیچ کارى علیه منافع مادى و معنوى مردم انجام نخواهیم داد.» درصد قابل توجهى از نابسامانى‌هاى جامعه‌مان کلاً و جزئا ًبرطرف و بلاموضوع خواهند شد .
منظور از «کار»، هرگونه فعالیت ذهنى، عینى و مادى است و مفهوم «مردم»، مجموعه طبقات، اقشار، گروه‌هاى اجتماعى فارغ از رنگ پوست، نژاد، ملیت، زبان، گرایش‌هاى دینى، ملى، مذهبى، اعتقادى و غیره است .
اگر این اصل ساده را بپذیریم که منافع عموم مردم، در هر زمان، در هر مکان، در هر شرایطى و همواره به هر چیز دیگرى اولویت دارد و مقدم است، معناى زندگى برایمان مفهومى دیگر پیدا خواهد کرد.
همه ما کم و بیش با ریاضیات به عنوان انتزاعى‌ترین شاخه دانش بشرى آشناییم و مى‌دانیم هیچ دستآورد تاریخى وجود ندارد که از این موهبت ذهنى برخوردار نشده باشد.


باز هم، همه مى‌دانیم سنگینى این مایه اعتبار علوم، بردوش هندسه است؛ سالخورده‌ترین زبان تحلیلى انسان، بشر قبل از آشنایى با اعداد، با اجسام آشنا شد، او براى بقاء‌اش ابزار ساخت، از تقابل ذهن و عین در بستر تاریخ، بنا به ضرورت هستى و جبر زندگى، انسان با پشتیبانى از قدرت ابزارسازیش، به بزرگترین مخلوقش که همان زبان باشد دست یافت و این راه طولانى پیموده نمى‌شد مگر به کمک هندسه. انسانِ نخستین مجبور بود با تکیه بر ساده‌ترین سازه‌ها، طرح اولیه‌اى از ابزارهاى مورد نیازش را در اندیشه‌اش که محصول مغز است، بازسازى و بازآفرینى کند، از همین جا نطفه هندسه بسته شد و طبعاً بدیهیّات، اصول موضوعه و قضایا در بازه زمانى هزاره‌ها یکى پس از دیگرى سر از تخم درآوردند و شاخص تمدن بشر شدند، این‌ها بیان شد تا به یک موضوع اساسى اشاره شود و آن، این‌که تمام بناى باشکوه هندسه به یک اصل، یک تار مو و به تعبیرى به یک بند ناف وابسته است، اصل مُعَرّفش، بله کاملاً درست حدس زدید :«اصل اُقلیدُس!»
بناى تعالى‌بخش فرهنگ تاریخ بشرى هم، تحقق نسبى همان جمله کوتاهى است که در صدر یادداشت عنوان شد: تقدم منافع عموم مردم بر فواید اقلیتى ناچیز و از آن بدتر فردى .
این آموزه به ظاهر ساده اگر در میان ما مردم نهادینه شود، درِ «تمدن بزرگ» [آرزوى لیبرال‌ها] یا «بهشت برین» [قبله شریعت روایان] یا «عدالت اجتماعى» [هدف سوسیالیست‌ها] را به روى جامعه‌مان، گشوده‌ایم .
در مقام توضیح اصل برشمرده مى‌دانیم، از منابع رسمى نقل است، در دو ماهه سال جارى ٢٠ میلیارد دلار ثبت سفارش کالا با نرخ ارز «۴ هزار و ٢٠٠تومان» داشته‌ایم، این رقم پارسال ١٢ میلیارد دلار بوده است، حال اگر واردکنندگان این اقلام جزو گروه مذکور باشند: شاهد گشایش امر تولید و عواقب مبارک آن از قبیل افزایش میزان اشتغال، عرضه کالا، کیفیت کالا، درآمد مالیاتى، حق‌السهم سازمان تامین اجتماعى و مراکز بیمه، امنیت اقتصادى و به دنبال آن اجتماعى، خدمات حمل و نقل شهرى و بین‌شهرى، دادوستد، گردش مالى؛ همچنین شاهد ثبات نسبى بازار، نظام مالى و پولى [= بانکى] کشور؛ متعاقباً ناظر کاهشِ قیمت کالا، وابستگى اقتصادى، خرید کالاى خارجى، حرص در انبار کردن کالا و عواقب وخیم آن، سپرده‌هاى درازمدت ناشى از نگرانى‌هاى آتى احتمالى، رونق ناسالم بازار ارز [که بنا به گمانه‌اى با هر ١٠ درصد افزایشى ٢ درصد به نرخ تورم مى‌افزاید]، سکه [فراموش نکنیم اخیرا برخى از مردم از شدت نگرانى مجموعاً ۶٠ تُن سکه طلا از مبادى بانکى کشور پیش‌خرید کردند] و حتى ملک [که هم‌اکنون در برخى نقاط تهران۵٠ درصد رشد داشته است] خواهیم بود.
اما اگر از پیروان انسان‌هایى باشند که علیه منافع مردم کار مى‌کنند، نه‌تنها جهت تمام محسنات برشمرده به یکباره معکوس مى‌شود، بلکه
بیش از دو و نیم برابر کل درآمد صادراتى کشورمان در دو ماهه نخست سال جارى به فنا رفته است.
خروج مُتقلّبانه و کَذّابانه ارز از کشور در قبال عدم وصول کالاى ثبت سفارش شده، منجر به تشدید سیکل فساد و... نهایتاً بى‌اعتبارى نظام خواهد شد .
دود رقابت ناسالم بین خائنین مزبور به منافع عموم مردم، به شعله‌هاى خاموش نشدنى جنگ در منطقه قوام و هیبت بیشترى مى‌دهد تا آن‌ها بهتر و بیشتر بتوانند در پناه سیاهى و تاریکى هول‌انگیزاش به چپاول بپردازند.