روزنامه تفاهم
1396/01/16
استفاده از کالای قاچاق و مساله مرعوبیت فرهنگی
یکی از مقولات مهم و اساسی که حدود چند سالی است از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران مطرح شد و در منظومه کلان اقتصاد مقاومتی بسیار قابل توجه و اساسی بود، مساله تفاخر به کالاهای خارجی و بی اهمیتی و عدم اعتماد به محصولات داخلی بود.متاسفانه یکی از بسترهایی که موجب رونق قاچاق کالا در داخل کشور و توسعه مصرفکنندگان آن می شود نیز همین موضوع است. متاسفانه در اینجا موضوعی مطرح میگردد تحت عنوان مرعوبیت فرهنگی که بخشی از آن هم ریشه ی تاریخی دارد.
مرعوبیت فرهنگی مسألهای است که از دوره قاجار به بعد و به تبع شکست ایران در جنگهای ایران و روس اتفاق افتاد.
تا پیش از آن همواره تعاملات تجاری و بازرگانی بین ایران و کشورهای مختلف، از چین و هند تا آفریقا و اروپا وجود داشت. اگرچه در آن زمان معمولاً سطح تولید داخلی ما با سطح مصرف ما برابر بود و ما در کالاهای مختلف خودکفا بودیم، اما در عین حال کالاهای خارجی در میان اقشار مرفه، رجال، حکام و فرمانروایان کشور برای استفاده یا هدیه دادن به دیگران کاربرد داشت.
در آن زمان نوع نگاه به کالای خارجی هرگز نگاهی توأم با خودباختگی یا حقارت نبود، بلکه صرفاً کالای خارجی به عنوان یک تنوع، کار ظریف و کار هنری متفاوت از محصولات داخلی، با مطلوبیتهایی برای برخی اقشار خاص جامعه نیز همراه بود. همانگونه بخش عمده انگیزه مصرفکنندگان کالای خارجی در زمان کنونی نیز همین انگیزه است. همین نگاه البته درباره خرید کالاهای ظریف، هنری و با کیفیت داخلی هم وجود داشت و دارد.
بنابراین در شرایط برابر، بین کشورها و در طول تاریخ، ملتها همواره از کالاهای ساخت یکدیگر استفاده میکردند و مسأله مرعوبیت فرهنگی نیز در این بین وجود نداشت، اما با شکست ایران در جنگهای ایران و روس که علیرغم انگیزه بالا برای پیروزی بر دشمن، به دلیل عدم توازن در تجهیزات و سلاحهای جنگی اتفاق افتاد، روندی جدید در نگاه مردم و حاکمان به کشورهای صاحب فناوری پدید آمد.
از این به بعد بود که تدریجاً نوعی خودباختگی و مرعوبیت فرهنگی در برابر تولیدات خارجی آغاز شد و این مسألهای بود که هرگز در دوران صفویه یا افشاریه و زندیه وجود نداشت.نکتهای اساسی و مهمی که ما باید به آن توجه داشته باشیم، این است که سه رکن سیاست، فرهنگ و اقتصاد در چرخش زندگی بشر رابطهای متقابل دارند.
یعنی جامعهای متوازن است که فرهنگ، سیاست و اقتصاد آن با هم رابطهای متوازن داشته باشند. هرگاه یکی از اینها دستخوش تغییر شود، خود به خود دو عنصر دیگر نیز به گونهای با این عنصر به چالش کشیده میشوند تا دوباره به توازن برسند و جامعه بتواند رفتار متناسب و متوازنی بروز دهد. کشور ما در دورههای پیش از استعمار در هر سطحی از رشد تاریخی، اجتماعی و اقتصادی که بود، اما مجموعاً عرصههای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی متوازنی داشت. بنابراین هیچگونه بحران هویتی یا احساس حقارت و مرعوبیتی هم وجود نداشت. ادامه در صفحه 10
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
خوش بینی زنگنه به آینده درخشان پتروشیمی کشور
پتانسيلهاي مطلوب صنعت بيمه براي ايجاد اشتغال
رکورد درآمدهای گمرکی شکسته شد
استفاده از کالای قاچاق و مساله مرعوبیت فرهنگی
پرداخت پاداش فرهنگیان تا روز معلم
سهام بخریم یا نخریم؟
کارخانه های آینده در فضا ساخته می شوند!
تنزل استانداردهای زندگی با کاهش بهرهوری
مهارت آموزی مهمتر از آموزش جدول ضرب
پرواز 60 فروند بوئینگ 737 در آسمان ایران
اقتصاد مقاومتی راهگشای تبدیل تهدیدها به فرصتها