تهدید جایگاه هنری تالار وحدت

سطح کیفی کارهایی که در بنیاد رودکی، به خصوص تالار وحدت اجرا می شوند، بسیار افت کرده است
نزدیک به250 تالار در سطح شهر وجود دارد که بسیاری از آن‌ها مدرن تر از تالار وحدت هستند
این بنیاد موظف است هرچه سریع‌تر رویکرد خود را نسبت به هنر روشن کند
آنچه موجود است و می بینیم، به فرهنگ و هنر ارتباطی ندارد


با گذشت نزدیک به 50 سال از ساخت تالار وحدت، این مکان همچنان یکی از مهم‌ترین و استانداردترین مکان های فرهنگی و هنری کشور محسوب می شود که در ابتدا با هدف حمایت از هنر در قلب تهران ساخته شد. تالار رودکی که بعد از انقلاب اسلامی به تالار وحدت تغییر نام داد، محلی است که تاکنون بسیاری از بزرگان موسیقی و همچنین هنرهای نمایشی در آن اجرا داشته‌اند. در واقع می توان گفت تالار وحدت در خود گنجینه ای دارد از مهم‌ترین رویدادهای هنری ایران در طول50سال اخیر؛ بنان، محمدرضا شجریان، کیهان کلهر و حسین علیزاده، تنها چند نام از بزرگان موسیقی ایران هستند که در این مکان اجرا کرده اند. همچنین در هنرهای نمایشی نیز کسانی همچون بهرام بیضایی روی صحنه این تالار رفته اند. به طور کل می توان گفت تالار وحدت علاوه بر اینکه یکی از مجهزترین و بزرگ‌ترین تالارهای اپرا، موسیقی و تئاتر ایران است، به گونه ای میراث فرهنگی ما نیز محسوب می شود.
ساخت تالار وحدت در 1346، با معماری «اوژن آفتاندلیانس»، با زیربنای بالغ بر 15هزار متر مربع، حدود 10 سال به طول انجامید. پس از گذشت نزدیک به 40 سال از انقلاب اسلامی، با توجه به معماری خاص آن و سیستم ماشینری، مجهزترین سالن اجرای موسیقی و تئاتر ایران دانست. این تالار تنها تالاری است که در آن جایگاه مدیر صحنه وجود دارد. مدیر صحنه هماهنگ‌کننده همه واحدها با یکدیگر و هماهنگ‌کننده کارگردان یک پروژه با واحدهای مختلف فنی مثل واحد صدا، نور، تصویر و ماشینری است. مدیر صحنه از طریق پولت و دستگاهی که روی آن تعبیه شده، کنترل و هماهنگی‌های لازم را با اپراتورهای مختلف انجام و به آن‌ها علامت های لازم را می‌دهد که باید چه کارهایی را انجام دهند به عنوان نمونه مدیر صحنه به اپراتور اعلام می کند که الان باید سن گردان را جلو بیاورد و یا واگن یک را وارد و واگن دو را از صحنه خارج کند.
در طول سال های اخیر شاهدیم که بسیاری از گروه‌های اجرایی یا موسیقی که از خارج کشور به ایران آمدند، در این سالن اجرا کرده اند؛ چرا که امکانات و استاندارد آن، در میان سایر سالن‌های کشور، در سطح بالاتری قرار دارد.
اقدامات عجیب مدیریت بنیاد رودکی درراستای درآمدزایی
بنیاد رودکی از ادغام سالن‌های تالار وحدت، برج آزادی، تالار رودکی، تالار فردوسی و تالار حافظ تشکیل شده است. این بنیاد نیمه دولتی زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اداره می‌شود و به نظر می رسد هدف اصلی آن باید رشد هنر و فرهنگ باشد. این بنیاد هر ساله دارای بودجه تصویب شده‌ای است اما مساله اینجاست که عملکرد آن، به خصوص در رابطه با تالار وحدت، با توجه به اقدامات عجیبی که در این سال‌ها شاهدش بودیم، در حال نزدیک شدن به رویکردی بازاری مآبانه است و در میان هنرمندان نیز معترضان زیادی دارد.
در تیر 1395، علی اکبر صفی‌پور از سوی علی جنتی(وزیر وقت فرهنگ و ارشاد) بر سمت مدیرعاملی بنیاد رودکی تکیه زد. در همان دوره بسیاری از هنرمندان از این انتصاب عجیب جا خورده بودند و مدتی بعد با اقدامات ایشان مشخص شد که چندان شناختی از فضای هنر ندارد. از جمله اقدامات عجیب این مدیر که همواره در راستای درآمد زایی بوده است، برگزاری نمایشگاه ماشین رنو روی صحنه تالار وحدت و اجرای سفارشی ارکستر سمفونیک به مناسبت رونمایی این خوردو بود که حواشی‌ای را برای مجموعه بنیاد رودکی ایجاد کرد.
با روی کار آمدن صفی پور، فرهاد فخرالدینی از مدیریت هنری ورهبری ارکستر هلی استعفا داد و بعد از آن فریدون شهبازیان جایگزین فخرالدینی شد که او هم نتوانست حواشی ارکستر را بهبود بخشد.
مدیریت صفی پور تنها کار را برای هنرمندانی که علاقه مند به اجرا در تالار وحدت بودند، محدود و محدودتر کرد. قرار بر این بود که تنها هنرمندان با درجه کیفی الف، در تالار وحدت اجرا داشته باشند که این قانون هم نقض شد و تالار وحدت درهای خود را به روی خوانندگان پاپی گشود که پیشتر حتی یک آلبوم هم منتشر نکرده بودند!
از سوی دیگر هزینه های بالا در تالار وحدت، بسیاری از گروه های هنری را از اجرا در این مکان دلسرد کرد. طبق آمار موجود، تالار وحدت با قیمتی حدود 10 میلیون تومان برای هر سانس اجرا از هنرمندان دریافت می کند و این مبلغی است که بسیاری از گروه ها، توان پرداخت آن را ندارند و در واقع می توان گفت این مکان، به جولانگاه گروه‌های تئاتر و موسیقی‌ای تبدیل شد که به طرق مختلف بتوانند این هزینه را تامین کنند و تا حدودي می‌توان گفت درجه کیفی الف برای اجرا در این تالار، یک قانون فراموش شده است. سیاست های بازاری مآبانه تالار وحدت، نه تنها باعث کوچ گروه های هنری برتر از این تالار شده بلکه وجهه هنری آن را نیز زیر سوال برده است.
رشد نابسامانی ها با ورود صفی پور
در روزهای پیشین، عکس‌ها و فیلم‌هایی در فضای مجازی منتشر شد که یک برند لوازم آرایش، مراسم قرعه‌کشی خود را در تالار وحدت برگزار کرده است! این اتفاق، در راستای درآمدزایی بنیاد رودکی، همان کاری است که مي‌تواند شأن و منزلت این تالار را تا حد زیادی پایین بیاورد.
در تماس هایی که با آقای صفی پور برقرار کردیم، موفق به برقراری ارتباط نشدیم تا از او بپرسیم آیا محل دیگری برای اجرای چنین مراسمی در تهران وجود ندارد؟ اما پیروز ارجمند در گفت‌وگو با روزنامه قانون، در واکنش به این اتفاق بیان می کند: فلسفه وجودی تالار وحدت، حمایت از فرهنگ و هنر بوده است. طراحی این بنا برای اجرای موسیقی و اپرا بود که بعد از انقلاب به یک تالار چندمنظوره بدل شد و درسال‌های اخیر نیز به طور جدی برای تئاتر استفاده می شود. اما مساله اصلی این است که بنیاد رودکی درصدد درآمدزایی از این مجموعه تاریخی، فرهنگی و هنری است که به جایگاه آن لطمه وارد كرده و مي‌ كند.
او با اشاره به اینکه روند درآمدزایی این مجموعه، در سال‌های اخیر روبه افزایش است، ادامه می‌دهد: متاسفانه نگاه حمایتی از فرهنگ و هنر در بنیاد رودکی برداشته شده است و آرام آرام به سمت از بین رفتن فرهنگ ملی خود پیش می رویم. هزینه برای گروه های اجرایی، رشد 200 درصدی داشته است.
این نوازنده و آهنگساز با انتقاد از بی توجهی بنیاد رودکی به موسیقی می گوید: تا جایی که یادم است به ندرت پیش می‌آید که گروه های موسیقی، بیش از یک شب از تالار وحدت استفاده کنند و این سالن به‌طور كامل در اختیار گروه‌های تئاتر است.
او با اشاره به مدیریت صفی پور بیان می کند: با ورود صفی‌پور شاهد نابسامانی هایی در بنیاد رودکی و تغییراتی در ارکستر سمفونیک بودیم که جابه جایی فخرالدینی و علی رهبری را در پی داشت.
متاسفانه صفی پور با نگاه درآمد زا، این سالن را در اختیار برنامه‌هایی قرار می‌دهد که در شأن تالار وحدت نیستند. تالارهای تهران به رقم 250عدد رسیده و بعضی از آن‌ها حتی مدرن تر از تالار وحدت هستند. چرا بنیاد روکی برای درآمد زایی، آن هم در شرایطی که بسیاری از گروه‌های هنری آرزوی اجرا در این مکان را دارند، تن به برگزاری چنین برنامه هایی می دهد که به هیچ عنوان در شأن تالار وحدت نیست؟
ارجمند در این باره معتقد است: چنین چیزی به هیچ عنوان قابل توجیه نیست. بنیاد رودکی تنها در پی درآمدزایی است. این بنیاد موظف است به هنرمندان پاسخ دهد. این روزها می بینیم که موسیقی دانان از تالار وحدت کوچ کرده‌اند و مدیران نیز پاسخگوی این مساله نیستند. در دوره آقای مرادخانی، پاسخگویی وجود نداشت اما امیدواریم مدیر جدید پاسخگوی این مسائل باشد. اجرای چنین برنامه هایی مانند تبلیغات برند لوازم آرایش و رونمایی از خووروی رنو، به هیچ عنوان در شأن این مکان نیست. متاسفانه دوره مدیریت صفی پور، محفلی شد برای کوچ هنرمندان.
رودکی نیازمند روشنگری است
با توجه به انتقادات هنرمندان به رویکرد بنیاد رودکی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت هنری، هنوز فکری برای این مساله نکرده اند. بنیاد رودکی، نه تنها رسالت اصلی خود را که حمایت از فرهنگ و هنر است فراموش کرده بلکه با رویکرد درآمدزایی، اجازه اجرا به هر گروه و شخصی را که بتواند هزینه های مورد نیاز را تامین کند می دهد. امروز دیگر مخاطب نمی‌تواند بگوید تمام اجراهای تالار وحدت دارای درجه کیفی الف هستند بلکه تنها به محلی برای حضور چهره‌ها بدل شده است.
بنیاد رودکی در قرارداد های منعقد شده خود با گروه های تئاتری، بندی را درج می‌کند مبنی بر کسر 9مالیات بر ارزش افزوده و عوارض شهرداری و این در حالی رخ می‌دهد میان خانه تئاتر، خانه سینما و خانه موسیقی و سازمان مالیاتی کشور توافق شده است گروه‌های هنری از پرداخت مالیات بر ارزش افزوده معاف باشند!
این بنیاد علاوه بر اینکه دارای بودجه ای مشخص است، تلاش می کند ازهر راهی درآمدزایی کند اما این درآمدزایی‌ها نیز هزینه رشد و ارتقای تالارها یا پایین آمدن قیمت اجاره سالن ها نمی شود. سطح کیفی کارهایی که در بنیاد رودکی، به خصوص تالار وحدت اجرا می شوند، بسیار افت کرده است. از سوی دیگر نیز شاهد برنامه هایی مانند رونمایی از ماشین رنو یا برپایی مراسم قرعه کشی یک برند لوازم آرایشی در تالار وحدت هستیم. این بنیاد موظف است هرچه سریع‌تر رویکرد خود را نسبت به هنر روشن کند؛ چرا که آنچه موجود است و می بینیم، به فرهنگ و هنر ارتباطی ندارد و فقط رویکردی است در راستای درآمدزایی است.
پیروز ارجمند به دو مجموعه بنیاد رودکی و موسسه توسعه هنرهای معاصر اشاره می کند و معتقد است معاونت هنری و شخص وزیر باید وارد عمل شوند. او می گوید: متاسفانه نظارت کافی بر این دو مجموعه وجود ندارد و این‌ها به شکل های مختلف مشغول درآمدزایی هستند اما چون در بحث فرهنگ، اشل های قراردادی مشخصی نداریم، این نوع رویکردها برای هنرمندان عجيب است. در واقع این مجموعه ها، به خواست عمومی اهمیتی نمی دهند. آقای حسینی و آقای صالحی با توجه به رویکرد روشنگری خود، باید هرچه زودتر وارد عمل شده و برای این مجموعه ها راه حلی بیندیشند و تکلیف آن ها را روشن کنند.